تلاش نقش بسیار برجسته در زندگی انسان دارد. شخصی که دارای هدف باشد با اراده و همت بالا و پشت کار می تواند قله های موفقیت را فتح کند. بیشتر بخوانید.
* آیه:
وَأَن لَّیْسَ لِلْإِنسَنِ إِلَّا مَا سَعَى/ و اینکه برای انسان بهرهای جز سعی و کوشش او نیست نجم/۳۹
* آینه:
به گزارش شفقنا به نقل از حوزه حکایت؛ سراجالدین سکاکى یکى از دانشمندان بزرگ اسلام است که در علوم عربى هنوز هم همه او را به وفور دانش میستایند و مبانی علمیش را محترم میشمارند.
او نخست مردى آهنگر بود. روزى صندوقچهای بسیار کوچک و ظریف از آهن ساخت که چون در ساختن آن رنج بسیار کشیده و آن را شاهکار خود میدانست، بهرسم تحفه براى سلطان وقت برد. سلطان و اطرافیان بهدقت صندوقچه را تماشا کردند و سکاکى را مورد تحسین قراردادند.
در این اثنا که وى ساکت و مؤدب در گوشه مجلس ایستاده و منتظر نتیجه بود، دانشمند بزرگى وارد شد. سلطان و تمام حاضران از جاى برخاستند و چون مرد دانشمند نشست، همه دو زانو پیش روى وى نشستند. سکاکی که سخت تحت تأثیر این نشستوبرخاست و تجلیل و احترام قرار گرفته بود، پرسید: این شخص کیست؟ گفتند: او یکى از علما است .
سکاکى از گذشته تأسف بسیار خورد و پیش خود گفت: چرا من تحصیل علم نکنم تا به این مقام بزرگ نائل شوم؟ از آنهمه رنج و زحمت که براى ساختن این صندوقچه ظریف کشیدم چه سودى بردم؟ در آن هنگام سى سال از سنش گذشته بود، با این وصف رفت نزد مدرس و گفت: من میخواهم درس بخوانم تا عالم شوم! مدرس گفت: گمان نمیکنم تو با این سن و سال به جائى برسى! بیهوده عمرت را تلف مکن که چیزى نخواهى شد! او ده سال عمر خود را صرف علمآموزی کرد؛ ولى پیشرفت قابلملاحظهای نصیبش نشد.
روزى از وضع خود بسیار دلتنگ شد و رو به کوه و صحرا نهاد و به موضعى رسید که قطرههای آب از بلندى بروى تختهسنگی میچکید و بر اثر ریزش مداوم خود، سوراخى در دلسنگ پدید آورده بود، سکاکى مدتى با دقت آن منظره را تماشا کرد، سپس با خود گفت: دل تو که از این سنگ سختتر نیست، اگر پشتکار و استقامت داشته باشى سرانجام موفق خواهى شد!
این را گفت و بیدرنگ به شهر برگشت و از همان سن چهلسالگی با اطمینان خاطر و توکل به خدا و جدیت تمام سرگرم فراگرفتن رشتههای مختلف علوم متداول عصر گردید. خدا هم او را در این راه یارى کرد و درهاى علوم به رویش گشوده شد تا سرانجام به مقامى رسید که دانشمندان و فضلاى روزگار تا عصر حاضر از اندوخته علمى وى استفاده میبرند.
عقل و همت را نمیدانم کدامین بهتر است آنقدر دانم که همت هرچه کرد از پیش برد.
از جاغوری تا اوهایو، داستان الهام بخش زندگی یک دختر موفق هزاره
[azadah]
شفقنا افغانستان-آزاده مریم به تازگی بهعنوان رییس «بخش اسناد و حقوقِ» معاونت اداره امور ریاست جمهوری افغانستان تعیین شده است. خانم مریم یکی از دانش آموختگان آموزشهای عالی برنامه فولبرایت بوده و تا کنون در چندین نهاد بینالمللی نیز به صورت داوطلبانه و رسمی کار کرده است.
خانم مریم دو بار توانسته مدرک فوق لیسانس را در بخشهای قوانین بشردوستانه و حقوق بشر و قانون جرایم بینالمللی از دانشگاههای اسکس بریتانیا (University of Essex) و اوهایویِ امریکا Ohio State University) بدست آورد. او بهزبانهای فارسی، اردو، ازبیکی، انگلیسی و روسی تسلط دارد.
آزاده مریم راز محمد در ولسوالی جاغوری ولایت غزنی تولد شده است. او بعد از روی کار آمدن حاکمیت طالبان در افغانستان در سال ۱۹۹۸ همراه با خانوادهاش به اسلامآباد پاکستان مهاجر شد.
خانم آزاده رازمحمد زمانی که اولین بار افغانستان را ترک کرد، غصه بزرگی بر دلش نسبت به دوری از کشورش سنگینی میکرد. او از لحظاتی میگوید که افغانستان را ترک میکند: «شبی که ما افغانستان را ترک کردیم، یک شب پرماجرایی برایم بود. من یک مِهر خاصی به وطنم داشتم. آن شب که ما بهطور قاچاقی از کشور میرفتیم، از بلندیای به طرف شهر دیدم، شهر چراغان بود و سکوت شب بر فضای شهر حاکم شده بود. من آن زمان هشت سالهای بیش نبودم. زمانی که از مرز چمن عبور کردیم، یکی از مسافران گفت که از خاک افغانستان تیر شدیم، من اما خواستم که برای آخرین بار به چهرهی وطنم نگاهی بیاندازم. اما چون خیلی راه رفته بودیم دیگر نتوانستم با چشمان سیر به خاک و زادگاهم نگاهی بیاندازم؛ دلم گرفته بود و گلویم پر بغض شده بود. آنوقت حس کردم که چیزی در دلم بهنام مِهر وطن سنگینی میکند.»
azadah10
آزاده مریم راز محمد در ولسوالی جاغوری ولایت غزنی تولد شده است
سفر تحصیلی
آزاده بعد از مهاجرت به اسلاماباد، در یکی از مکتبهای پاکستانی که درسها به زبان انگلیسی بود، شامل شد. بهگفتهی خودش برای آزادهای که تا هنوز فارسی را درست نمیدانست، پیشبردن درسهای یک مکتب که به زبان انگلیسی تدریس میشد، کار سادهای نبود. اما این آغاز، شروع مبارزهی او برای آموزش و داشتن تحصیلات عالی بهتر بود.
او بعد از مدتی زندگی در پاکستان به ازبیکستان رفت؛ جایی که پدرش از سالهای وقت در آنجا زندگی میکرد و فعالیتهای کاری اش نیز در آنجا متمرکز بود.
آزاده میگوید که «پدرم از سابق در ازبیکستان زندگی میکرد و آنجا وظیفه داشت. «ما در جولای ۲۰۰۱ به آنجا رفتیم. من چون زبان روسی بلد نبودم، شامل یکی از مکتبهای ایرانی شدم. اما در یک آموزشگاه زبان روسی رفتم و بعد از یک سال این زبان را هم یاد گرفتم و توانستم مکتب را بهزبانهای روسی و ازبیکی ادامه دهم.»
آزاده در سال ۲۰۰۶ میلادی از مکتب فارغ شد و توانست زبانهای روسی و ازبیکی را بهخوبی بیاموزد. او در خزان سال ۲۰۰۶ با حمایت خانوادهاش، برای ادامه تحصیلات در مقطع لیسانس، وارد دانشگاه ویستمنستر بریتانیا (University of Westminster) شد و در بخش قانون بینالمللی بازرگانی تحصیل کرد.
در جریانی که او لیسانساش را در بریتانیا ادامه میداد، به گفتهی خودش بعد از سالها فرصتی برایش پیدا شد که بتواند برای دیدن کشورش به کابل بیاید و بعد از آن با کشورش همواره در ارتباط باشد.
azadah3
آزاده فوق لیسانس دوماش را از طریق فولبرایت از دانشگاه اوهایوی امریکا در بخش قانون جرایم بینالمللی بهدست آورده است
خانم رازمحمد میگوید که «در جریانی که من لیسانس میخواندم، در سال ۲۰۰۸ بود که برای اولین بار در کابل بیایم و کابل را ببینم. من بخاطر که ارتباطم با افغانستان قطع نباشد و مدام از وضعیت، تحولات و پیشرفتهایی که در افغانستان رخ میدهد با خبر باشم، از طریق رسانهها، بهخصوص رسانههای آنلاینی که از افغانستان گزارش میساختند، با کشورم در اتباط بودم.»
خانم مریم راز محمد، در سال ۲۰۱۰ لیسانش را از دانشگاه ویستمنستر بریتانیا بدست آورد. آزاده با ارادهی که برای آموزشهای عالی داشت، فوق لیسانس اولش را نیز در بریتانیا ادامه داد. او در سال ۲۰۱۳ میلادی از دانشگاه اسکس بریتانیا (University of Essex)در بخش قوانین بشردوستانه و حقوق بشر در مقطع فوق لیسانس فارغ شد.
او فوق لیسانس دوماش را از طریق فولبرایت از دانشگاه اوهایوی امریکا (Ohio State University) در بخش قانون جرایم بینالمللی بهدست آورد.
فولبرایتر
خانم آزاده، دو بار توانست سند قبولی در بورسیهی تحصیلی فولبرایت را بهدست آورد. بار اول در سال ۲۰۱۲ میلادی به نمایندگی از افغانستان در این بورسیهی تحصیلی کامیاب شد، اما بهدلیل این که او در بریتانیا بود و نتوانست در مصاحبهی آن حاضر شود، از تحصیلات عالی در آمریکا بازماند.
بار دوم که آزاده توانست در این رقابت تحصیلی شرکت کند، در سال ۲۰۱۵ بود و او موفق شد از این طریق در دانشگاه اوهایوی امریکا در مقطع ماستری درس بخواند.
azadah6
خانم آزاده، دو بار توانست سند قبولی در بورسیهی تحصیلی فولبرایت را بهدست آورد
«فولبرایت یک پروسهی سخت است اما نه ناممکن. خیلی از جوانان فکر میکنند که ما واجد شرایط این روند نیستیم. اما من برایشان میگویم که هرکس میتواند برای فولبرایت واجد شرایط باشد و تاکید میکنم که فولبرایت یک کمی دشوار است اما ناممکن نیست.»
خانم آزاده میگوید سالی که آنان در فولبرایت کامیاب شدند، از افغانستان ۸۸ نفر بودند که در این رقابت توانستهبودند موفق شوند. او تاکید میکند که مسوولان فولبرایت همیشه به آنان بهدیدهی یک نماینده و سفیر میدیدند و همواره گوشزد میکردند که همهی کسانی که در این بورسیهی تحصیلی راه یافتهاند یک نماینده و سفیر از افغانستان هستند.
خانم مریم رازمحمد میگوید که «من امروز از هر ولایت افغانستان از بدخشان گرفته تا ولایتهای شمالی و غربی و شرقی، دوست و رفیقی دارم. و این را مدیون فولبرایت هستم. با این وجود من هر جا که خودم را معرفی میکردم، بهنوعی فخر میکردم که بگویم من یک فولبرایتر از افغانستان استم. این نوع معرفی کردن به من دو حس میداد؛ یکی اینکه من هیچجایی خانه نداشتم که بگویم اینجا خانهی من است و دوم حس عجیبم را به وطنم.»
خانم رازمحمد میگوید که فولبرایت یکی از معتبرترین بورسیههای تحصیلی جهان است. اما او تاکید دارد زمانی که برای شغلی درخواست میداده، تلاش کرده که گزینه فولبرایت را در «سی وی»اش کمرنگتر از همهی موردهای تحصیلی و کاریاش بنویسد. چرا که او نمیخواست در این رقابتهای کاریابی حق دیگران نادیده گرفته شود.
azadah8
خانم آزاده میگوید سالی که آنان در فولبرایت کامیاب شدند، از افغانستان ۸۸ نفر بودند که در این رقابت توانستهبودند موفق شوند
فعالیتهای مستمر
خانم آزاده بعد از اتمام دوره لیسانس به افغانستان بازگشت و برای نزدیک بهیکسال در مجما یا مجمع جامعه مدنی افغانستان (ACSFo) کار کرد. او بعد از آن که در لندن برای فراگیری دوره ماستریاش رفت، با نهادهای مختلف بینالمللی از جمله کمیساری عالی سازمان ملل در امور پناهندگی کار کرده است.
«من کارهای رضا کاری ام را حتی از دوره مکتب شروع کرده بودم، زمان که من در ازبیکستان بودم، در یک نهاد کلان مهاجران افغان در آن کشور همکار بودم. بیشتر آن مهاجران از دوران داکتر نجیب بودند که در آن زمان آنان کارمند دولت بودند. چون من هم روسی میفهمیدیم و هم انگلیسی، همراه آنان یک گروه هماهنگی ایجاد کرده بودیم که آنان بعد از ثبت در سازمان ملل بتوانند در کشوری انتقال داده شوند. با این وجود من در جنوا همراه با نمایندههای سازمان ملل و «یو ان اچ سی آر» در تماس میشدم، و همراه آنان هماهنگی می کردم. در بریتانیا نیز با نهادهای مختلفی از جمله همراه با صلیب سرخ به عنوان رضا کار،کار کردم.»
او تا کنون توانسته با نزدیک به ۱۰ نهاد ملی و بینالمللی بهصورت رضاکار و رسمی کار کند. خانم رازمحمد در این باره می گوید که «در جریان که در لندن بودم، با نهادهای مختلفی بهگونهی رضاکار، کار کردم. فرصتهای زیادی برایم پیش آمد، از جمله کار همراه سازمان ملل در ترکیه که از سال ۲۰۱۳ تا تابستان ۲۰۱۴ من با آنها به عنوان هماهنگکننده و وکیل مهاجران کار کردهام.»
آزاده همچنان در نهاد همکاریهای توسعهای سویتزرلند، ( Swiss Development and cooperation) تجربهی کار دارد.
«اولین تجربه کاری رسمیام در افغانستان از نوامبر ۲۰۱۰ تا جولای ۲۰۱۱ در مجما یا مجمع جامعه مدنی افغانستان (ACSF0) بود. از فبروی ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۴ با کمیساری عالی سازمان ملل در امور پناهندگی (UNHCR) در ترکیه کار کرده ام.»
azadah1
خانم رازمحمد تا کنون توانسته با نزدیک به ۱۰ نهاد ملی و بینالمللی بهصورت داوطلبانه و رسمی کار کند
آزاده در حال حاضر در افغانستان زندگی میکند و از ماه آکست سال ۲۰۱۷ تا کنون استاد دانشگاه در بخش حقوق در دانشگاه امریکایی (AUAF) در کابل است. او به تازگی (اول نوامبر سال جاری میلادی) در اداره امور ریاست جمهوری افغانستان بهعنوان رییس بخش اسناد و حقوق معاونت این اداره استخدام شده است.
زندگی الهام بخش
خانم آزاده میگوید که در موفقیت او خانوادهاش نقش بارزی داشته است. او میگوید که تشویق پدر و مادر بود که او را سختکوش، با پشتکار و متعهد به بار آورد.
خانم راز محمد در این باره بیشتر می گوید که «در موفقیت من اول فامیلام نقش گسترده داشته است. پدر و مادرم و برادر بزرگم همیشه مرا در کارهایم و در درسهایم تشویق کرده است. من زمانی که در مکتب نمرههای بالا میگرفتم مورد تشویق قرار میدادند و زمان که نمره کم میگرفتم مرا نیز دلداری میدادند و تشویق میکردند که بار دیگر نمرهی خوبتر بگیرم.»
او میگوید که در قدم دوم تعهداش به افغانستان سبب شد که باید سخت کار کند و با تلاش زیاد درس بخواند.
او در این زمینه می گوید که «من آن شب که از کشورم بیرون شدم، هیچ وقت یادم نمیرود که چطوری دلم برای کشورم میتپید و بغضی گلویم را میفشرد. من آنشب با خود تعهد کردم که دست خالی به کشورم بر نگردم و وقتی دوباره به کشورم بر میگردم باید با دستان پر برگردم.»
او در مورد برنامههای آیندهاش میگوید که میخواهد در دولت افغانستان به عنوان یک بروکرات کار کند و در کنار آن دوست دارد در دانشگاههای این کشور تدریس نماید. خانم رازمحمد تاکید میکند که درس دادن و استادی بزرگترین افتخار برای او میباشد و تجربهی که دارد میخواهد برای دیگران و همنسلانش انتقال دهد.
azadah4
آزاده رازمحمد میگوید که میخواهد در دولت افغانستان به عنوان یک بروکرات کار کند
او به خبرنامه گفت که « میخواهم در کنار فارسی، زبان پشتویم را نیز تقویت کنم و در افغانستان کار کنم. حرفم به همنسلانم این است که از ناملایمات زندگی نترسید، هدف مشخص و ارادهی جدی داشته باشید و از هر فرصت که پیشروی تان هست، استفاده بهینه کنید.»
خانم رازمحمد با توجه به این که در دهه سوم عمرش قرار دارد، توانسته است گامهای بزرگ آموزشی و تخصصی را برای زندگی فردی و اجتماعی اش بردارد. او با برخاستن از وضعیت نابهنجار اجتماعی و فضای جنگی افغانستان، در عالم مهاجرت بدون پشتوانههای بزرگ مالی این مسیر را پیموده است. با توجه به جوانی و بلندپروازی این دختر افغان، به نظر می رسد او در مسیر بزرگی دیگری اکنون قرار گرفته؛ مسیری که به عنوان یک بروکرات در جامعه به شدت قوم زده افغانستان می تواند زندگی و دستاوردهای او را سرمشق بزرگی برای جوانان همنسل اش قرار دهد.