سایت مؤسسه فرهنگی-خدماتی فانوس

دوران کودکی
استاد علیجان رحمانی در سال ۱۳۲۳ ه ش در منطقه خربید المیتوی جاغوری در یک خانواده متدین دیده به جهان گشود.
پدرش حاجی محمد عیسی کشاورز زحمت کش بود . المیتو به سمت شمال جاغوری و در حدود پانزده کیلومتر از مرکز فاصله دارد. خربید یکی از مناطق خوش آب و هوای جاغوری و زادگاه شخصیت های بزرگ کشور و جهان اسلام چون علامه محمدعلی مدرس افغانی و شیخ محمد جمعه محقق خربید است.
منطقه خربید و المیتو از سمت شمال آخرین نقطه جاغوری است که با ولوسوالی مالستان مرز است. رودخانه سنگماشه که سرمنشاء اش آب های مالستان است از همین منطقه می‌گذرد و به سمت الیاتو، سنگماشه و تایلوم رفته سرانجام به ارغنداب و قندهار سرازیر می‌گردد.
مردم المیتو مانند سایر مردم مناطق هزاره جات کشاورزند و در گذشته تنها‌راه درآمد مردم کشاورزی بود که از نوع کشاورزی معیشتی مردم تغذیه می‌کردند. مدت پانزده سال است که کشاورزی به شدت آسیب دیده و خشکسالی های اخیر رونق کشاورزی را در جاغوری با مشکل مواجه کرده است. در این اواخر فرهنگ باغداری کم و بیش رواج یافته است.
پدر استاد رحمانی، کشاورز بود و با زمینی که داشت با تلاش و زحمت شبانه روزی زندگی خانواده اش را به خوبی اداره می‌کرد؛ البته در آن زمان مردم هزاره جات و جاغوری بسیار به سختی زندگی می‌کردند. مردم، چه بسا در طول یکهفته هم غذای چرب و “قتیغ” نمی‌یافتند، به ندرت خانواده ای پیدا می‌شد که شکمش از نان خشک پر گردد. نگارنده، خود به یاد دارد که در دهه پنجاه و شصت مردم به ندرت قتیغ می‌خوردند و به ندرت شکمش از نان خالی و خشک سیر می‌شدند.
استاد رحمانی چهار تا برادر داشت؛ که همه برادرانش سواد خواندن قرآن را پیدا کرد و بجز وی و یک برادر دیگرش بنام ملا قربانعلی بقیه توفیق خواندن درس سطوح بالاتر را نیافت.
یک سال با الفبا در خدمت ملا علی رحیم
ملا علی رحیم در سال ۱۳۳۰ ملای مکتب در منطقه خربید المیتو بود. استاد، خواندن و نوشتن را در مکتبخانه منطقه پیش ملا علی رحیم شروع کرد.
در جاغوری و برخی مناطق دیگر هزاره جات رسم است که هر منطقه یک مسجد می‌سازد، و برای هر مسجد یک روحانی استخدام می‌کند. مسجد کارکردهای گوناگون دارد که عبارتند از: کارکرد عبادی، تبلیغی و کارکرد آموزشی.
رحمانی، در چنین مساجدی سواد خواندن و نوشتن را مانند سایر همسالان خود آموخت. معمولا در جاغوری در سن شش و هفت سالگی بچه ها‌به مکتب می‌روند. مادر، “نان فتیر” بزرگ آماده می‌کند و علیجان هفت ساله را پدرش پیش ملاعلی رحیم که مردم منطقه به وی ملا علی رام می‌گفت می‌برد. “سرشروعی” (نان فتیر) بین شاگردها‌تقسیم می‌شود. ملای مکتب پدر را مرخص می‌کند. در همان روز اول مکتبخانه، ملا به زبان کودک خردسال “بسم الله” و دعای رَبّ یسّر و لاتُعسّر و تمّم بالخیر را جاری ساخت و کتاب پنج سوره یا قاعده بغدادی را به وی درس داد. در کتاب قاعده بغدادی الفبای عربی آموزش داده می‌شود و مردم به خاطر اهمیت به خواندن قرآن اول تسلط بر خواندن قرآن را آموزش می‌بیند.
محتوای آموزشی مکتب خانه‌های را که آقای رحمانی در آن آموزش دید سالها‌به همین منوال بوده است و تغییر در آن نیامده است. افراد مانند رحمانی این کتاب ها‌را کلمه به کلمه خوانده است و مکتب خانه را از نزدیک دیده و در آن سواد خواندن و نوشتن را فراگرفته است.
کتاب های آموزشی مکتبخانه‌ها‌عبارت‌اند از کتاب‌های چون قاعده بغدادی که با خواندن آن شاگرد توان خواندن قرآن و عربی را پیدا می‌کرد.
قرآن کریم دومین کتاب آموزشی و هدف در آموزش است که رحمانی قرآن کریم را نیز نزد ملارحیم؛ اول بخش بخش خواندن آن را فرا می‌گیرد وقتی به آن مسلط می‌شود بعد روخوانی قرآن را یاد می‌گیرد. در اصطلاح منطقه به آن “هیجه گی” و “روانی” می‌گوید.
بسیاری از خانواده ها‌در گذشته فرزندان خود را در مکتب صرف به خاطر خواندن قرآن و تسلط بر خواندن و نوشتن فارسی می‌فرستادند. یک سال قرار داد ملا علی رحیم در نوروز سال ۱۳۳۱ به پایان رسید. بنابردلایلی ملا منطقه را ترک کرد.
در خدمت مرحوم سید ملا جانعلی
مردم منطقه بلافاصله دنبال پیدا کردن ملای جدید بسیج شدند و سرانجام سید ملاجانعلی را که اصالتا از سادات الخشوی قره باغ بود و در منطقه علودال ساکن بود پیدا کردند. اهالی قریه با ملای جدید قرار داد یک ساله نوشت و چون ملای جدید سید بود لذا مردم احترام خاصی به وی قایل بود. علیجان رحمانی به مدت چهار سال کتاب‌های مرسوم آن زمان را پیش ملا جانعلی یکی پس از دیگری خواند. پنج کتاب و دیوان حافظ این دو کتاب به منظور تسلط بر خواندن زبان فارسی خوانده می‌شد. پنج گنج یا پنج کتاب شامل پنج بخش است. دیوان حافظ متن آموزشی است که برای تسلط به زبان فارسی خوانده می‌شود و به هیچ وجه به معنای آن توجه نمی‌شود.
این دو کتاب فارسی را از محضر مرحوم سید جان علی الخشوی قره باغ فراگرفت.
علی جان در نزد ملا جانعلی کتاب نصاب الصبیان را حفظ کرد، این کتاب اثر ابونصر فراهی است که در قرن هفتم هجری به فرمان نظام الملک حسن، وزیر بهرامشاه تنظیم شده است. کتابی که در قالب شعر است و هدف آن آشنایی با برخی کلمات عربی است.
صرف بهایی، معروف به “صرف هوا” اثر محمد حسین شیخ بهایی، اولین کتابی است که استاد رحمانی بعد از “نصاب” برای یادگیری قواعد صرف آن را نزد استادش ملا جانعلی حفظ می‌کند.
ملا جانعلی چهار سال در خربید ایفای وظیفه کرد و بعد از چهار سال خدمت، منطقه خربید را ترک گفت و دوباره مردم برای پیدا کردن ملای جدید به تکاپو افتادند.
در خدمت ملا حاج نقی
بهار سال ۱۳۳۵ از راه رسیده بود و مردم در آغازین ایام سال نو ملا حاج نقی فرزند مرحوم حاجی علی محمد المیتو را به عنوان ملای مکتب دعوت کردند. ملا حاج نقی از خانواده شناخته شده المیتو بود که پدرش حاجی علی محمد نیز روحانی و در میان مردم به حاجی کلُو(کلان) شهرت داشت. وی در زمان خود مهارت بالای در مکتب داری و تربیت شاگرد داشت که به اندازه توان خود شاگردان زیادی را تربیت و تحویل جامعه داد. حاجی نقی در میان مردم خربید چهره شناخته شده بود چون مدتی در محضر حاج شیخ محمد جمعه خربید درس خوانده بود و در غیاب حاجی شیخ، وی بارها‌در خربید برای مردم در روزهای جمعه سخنرانی کرده بود. حاجی نقی در خطابه و سخنرانی مهارت داشت و همین امر یکی از عواملی بود که وی به عنوان ملای مکتب در خربید دعوت و مورد استقبال مردم قرار گیرد.
آقای رحمانی خود بیاد می‌اورد که کتاب های چون صرف میر، اثر میر سید شریف جرجانی، زنجانی یا التصریف اثر عبدالوهاب بن عمادالدین بن ابراهیم زنجانی شافعی از علمای قرن هفتم، و مراح الارواح نوشته احمد بن علی بن مسعود حسام الدین را از محضر حاج نقی بهره گرفتم و در خدمت ایشان قواعد صرفی را خوانده و حفظ کردم. متاسفانه طلاب علوم دینی قواعد زیادی را می‌خوانند و حفظ می‌کنند اما اغلب آن قواعد و قوانین را درست نمی‌فهمند.
حاج شیخ محمد جمعه محقق خربید
استاد رحمانی در کتاب مخطوط فرهنگ زمانه خود نوشته است که: در سال ۱۳۳۸ وارد حوزه علمیه المیتو شدم. مدرس و مدیر این مدرسه مرحوم حاج شیخ محمد جمعه محقق بود. استاد محقق به تشویق علامه مدرس افغانی در سال ۱۳۲۶ ه ش همراه مدرس وارد نجف گردید. محقق، هفت سال پیوسته در نجف تحصیل کرد و چون از هوش و استعداد بالای برخوردار بود لذا توانست به مقام بالای علمی‌نایل گردد و به گفته خودش اگر کفایه الاصول آخوند خراسانی شاهکار متن درسی در سطوح عالی حوزه علمیه شیعه با آب شسته و نایاب گردد وی توان بازنویسی آن را دارد. استاد محقق یکی از چهره های علمی‌برجسته زمان خود در ادبیات، فقه و اصول در منطقه بود.
محقق بعد از پایان تحصیلات در نجف راهی زادگاه خود گردید و در منطقه المیتو حوزه علمیه را تاسیس و به تدریس و تربیت شاگرد پرداخت. از امتیازات این استاد برجسته توانمندی ایشان در سخنوری و خطابه بود.
استاد علیجان رحمانی نزد استاد محقق با راهنمایی ایشان کتاب شمه را شروع کرد. شمه، اولین کتابی است که شاگرد در علم نحو می‌خواند و بسیاری از قواعد عربی در قالب شعر به زبان فارسی درآمده است.
بعد از پایان یافتن کتاب شمه آقای رحمانی طبق رسم زمانه شرح عوامل نوشته عبدالقاهر جرجانی ادیب نحوی و موسس و نظریه پرداز بلاغت در قرن پنجم را خدمت شیخ محقق می‌خواند، کتاب هدایت النحو تالیف ابوحیان اندلسی و یا زبیر بن احمد بن سلیمان زبیری شافعی متن درسی دیگری بود که استاد رحمانی آن را از خدمت استاد محقق آموخت، آنگاه رحمانی نوجوان صمدیه یا الفواید الصمدیه اثر شیخ بهایی و کتاب البهجه المرضیه علی الفیه ابن مالک معروف به کتاب سیوطی را نیز با جدیت خدمت شیخ محقق تلمذ کرد. آقای رحمانی بر اثر نظم، تلاش و پشت کاری که داشته است درس ها‌را با جدیت دنبال می‌کرده است و آن را برای برخی از دوستان خود چند بار سرخوانی می‌کرده است که این امر هم در فراگیری و هم در بیان وی تاثیر مثبت می‌گذاشته است.
استاد رحمانی همه این کتابها‌را طبق رواج منطقه به علاوه کتاب جامی ‌نزد شیخ محقق در حوزه علمیه المیتو و کمرک به مدت پنج سال فراگرفت.
استاد رحمانی از موی سفیدان و مردم خیر المیتو و کمرک تشکر و قدردانی می‌کند که زمینه تحصیل وی و هم‌دوره‌های وی را فراهم کرد. استاد رحمانی معتقد است اگر مردم بخصوص موی سفیدان المیتو از حاجی شیخ دعوت نمی‌کرد، و حلقه درس در المیتو تشکیل نمی‌شد هیچ وقت ایشان و همدوره‌های ایشان توفیق تحصیل را پیدا نمی‌کردند.
تحصیل در دهمرده و زیرک
ماه ذی الحجه نزدیک شده بود و حاج شیخ تصمیم گرفت برای زیارت خانه خدا به عربستان مشرف شود. حاج شیخ بار سفر بست و به سمت غزنی حرکت کرد و مدرسه برای مدت نامعلومی تعطیل شد، طلبه پرتلاش و نوجوان آقای رحمانی که عاشق فراگیری علم بود و به تحصیل عشق می‌ورزید، به سمت دهمرده راه افتاد. مدتی بسیار کوتاهی کتاب سیوطی را محضر آخند دهمرده و حاشیه را خدمت شیخ نوروزعلی برهانی دهمرده تلمذ نمود. آخند دهمرده در تقوا زبانزد بود و استاد برهانی در تسلط بر کتابهای شیعه و سنی که شخصیت بسیار پر مطالعه و کتاب دوست بود. استاد برهانی در زمان آمدن طالبان در سنگماشه بسیار خوش درخشید و با شهامت و شجاعت عملکرد طالبان را نقد کرد و آنها‌را به اعتدال و رفتار نیک با مردم فراخواند. آقای رحمانی در همین مدرسه با حجت الاسلام والمسلمین محمد رضا اکبری صوبه که اکنون از مدرسان برجسته کویته است آشنا شد. استاد رحمانی چون تنها‌بود و از محله آنها‌کسی در دهمرده نبود لذا این منطقه را به مقصد زیرک ترک کرد. در مدرسه زیرک حاج شیخ هاشم سعیدی تدریس می‌کرد. مدت کوتاهی استاد رحمانی در زیرک ماند، آنگاه شنید که حاج شیخ از غزنی بعد از حدود دوماه به المیتو برگشته و سفر حجش ردیف نشده است. طلاب پراکنده دوباره بستر خواب و آرد خود را که پشت کرده به دهمرده، زیرک و سایر مدارس فعال جاغوری برده بودند به سمت المیتو برگشتند.
دعای سرنوشت ساز شب قدر
استاد رحمانی، از سال ۱۳۳۸ تا سال ۱۳۴۲ در نزد استاد حاج شیخ محقق ادبیات عرب را در المیتو و کمرک فراگرفت. استاد رحمانی بیاد می‌اورد که دوران ملایی حاج شیخ در کمرک تمام شد و ما بی سرنوشت و بدون استاد رها‌شدیم.
شب قدر سال ۴۲ فرا رسید و با پدرم شب را احیاء کردیم، پدرم که قبلا در کربلا و نجف همراه مدرس رفته بود و شخص متدین و پاک نفس بود آن شب به من رو کرد و فرمود: امشب دعا کنیم که زمینه رفتنت به نجف برای ادامه تحصیلت فراهم گردد. آن شب قدر باهم دعا کردیم و از خداوند خواستیم که زمینه رفتن ما را به نجف فراهم کند.
برای رفتن به نجف لازم بود به پاکستان برویم و در آنجا گذرنامه تهیه کرده از طریق کشتی به سمت نجف بروییم. دعای ما مستجاب شده بود و خداوند آب حیاتم بخشید و من همرای چند نفر دیگر همسفر شدیم و با پای پیاده به سمت انگوری راه افتادیم. وقتی در انگوری رسیدیم و هدف خود را از مسافرت با برخی در میان گذاشتیم مردم ما را به شدت منع می‌کردند و می‌گفتند در ایران دارند شیخ ها‌را می‌کشند و شما می‌خواهید برویید شیخ شوید. مردم تازه جریان کشتار طلاب در مدرسه فیضیه را در خرداد سال ۴۲ شنیده بودند. برادرم که خیلی متمایل به رفتن ما نبود به من رو کرد و گفت: این مردم راست می‌گویند بیایید برگردیم و از سفر منصرف گردید. حجت الاسلام سید مرتضوی تازه از نجف برگشته بود و به دیدار ایشان رفتیم و اوضاع نجف و راه را از ایشان پرسیدیم که ایشان خیلی ما را تشویق کرد. ایشان همچنین خاطر نشان نمود که شما از طریق پاکستان اقدام کنید و وقتی به پاکستان برسید اینگار به نجف رسیده اید.
معلومات و تشویق های حجت الاسلام والمسلمین سید مرتضوی به ما انرژی مثبت بخشید و عزم ما را جزم کرد تا به سفر خود ادامه دهیم و از طریق پاکستان به سمت نجف راه بیفتیم.
مسافرت به پاکستان
استاد رحمانی برای ادامه تحصیل در ایران و نجف دوبار از طریق پاکستان به سمت ایران مسافرت کردند و هر بار بیش از هفت ماه در کویته پاکستان ماند. استاد رحمانی بار اول در سال ۱۳۴۲ برای تهیه گذرنامه به مدت هشت ماه در کویته باقی ماند. در آغاز ایشان تصمیم گرفت همراه با دوستش آقای کریمی در معدن ذغال کار کند که ایشان به خاطر ضعف بدنی از عهده کار بر نیامد و به دنبال شغل دیگر بود که در یک منطقه شغل ملایی را برای کارگران مجرد انتخاب کرد. وظیفه ملایی استاد رحمانی خیلی ساده بود، سه وقت اذان می‌گفت، گاه به سوالات شرعی مردم پاسخ می‌گفت و بعد از غذا دعا می‌خواند. مدتی به همین منوال گذشت تا پاسپورت آماده شد و استاد رحمانی خیلی راحت مانند سایر مردم بصورت رایگان ویزای ایران را گرفت و به سمت ایران و نجف حرکت کرد و برای مدت کوتاهی در نجف ماند و آنگاه به سمت ایران آمد و در ایران ماندگار شد.
سفر دوم به پاکستان در سال ۱۳۵۵ بود. استاد رحمانی از ایران به افغانستان آمد همانگونه که در این اثر اشاره شده است ایشان ناخواسته گرفتار دعوا می‌گردد و سرانجام در سال ۱۳۵۵ با همسرش راهی پاکستان می‌شود تا با تهیه گذرنامه به سمت ایران رفته و به تحصیلات خود ادامه دهد.
این بار استاد رحمانی باز هم به خاطر تیه پاسپورت به مدت هفت ماه در کویته می‌ماند و برای اینکه از وقت خود استفاده کرده باشد در این مدت به فراگیری زبان انگلیسی می‌پردازد و سه کتاب از زبان انگلیسی را می‌خواند و با الفبار انگلیسی و اعداد و شیوه خواندن آن آشنا می‌گردد. وقتی پاسپورت استاد درست می‌شود آنگاه به سمت مشهد راه می‌افتد و تحصیل خود را در ایران پی می‌گیرد.
تحصیل در ایران
استاد رحمانی از سال 1343 به اين سو وارد حوزة علميه‌ي مشهد گرديد ادبيات عرب و علم معاني و بيان را از محضر اديب نيشابوري و حجت هاشمي و فقه و اصول منطق را از محضر آيت… صالحي فيض برد.
استاد رحمانی علاوه بر ادبیات و منطق در سه رشته فقه، اصول و فلسفه تحصیل کرده است.
استاد علی جان رحمانی در حدود شش سال در درس خارج فقه و اصول آیات عظام مرحوم آیت الله فلسفی مشهد، آیت الله فاضل لنکرانی و آیت الله وحید خراسانی شرکت نموده و مانند سایر همکلاس‌های خود کلمه به کلمه تقریرات اساتیدش را مکتوب نموده است.
استاد رحمانی بصورت منظم در درس خارج شرکت می‌کرد، اما به اعتراف صادقانه خودش آن اندازه که لازم بود و انتظار می‌رفت بهره نمی‌گرفت. وی خود خاطر نشان می‌کند که این وضعیت برایم ناراحت کننده بود تا اینکه تصمیم گرفتم دوباره سطح را بخوانم. دو سال تمام وقت گذاشتم و کتاب های سطوح را مطالعه و مباحثه کردم. این بازنگری برایم به مراتب از درس خارج مفید تر بود. استاد رحمانی مدت دو سال در حوزه علمیه سمیرم دروس ادبیات را تدریس کرده است و از آن دوران نیز به نیکی یاد کرده می‌گوید: تدریس به مراتب بیشتر از تحصیل و مطالعه در فهم و بالا بردن سطح معلومات انسان کمک می‌کند.
استاد رحمانی در سال ۱۳۴۸ وارد حوزه علمیه قم گردید. استاد به خاطر کسالت و سردی مزاجش مشهد را ترک و به قم رحل اقامت افگند. آب و هوای قم که همه از گرمای آن نالان است برای استاد تا حدودی دلپذیر بوده است. بدین ترتیب استاد رحمانی از سال ۴۸ تا کنون قم را به عنوان اقامتگاه خود برگزید. استاد در رشته فلسفه، بدایه الحکمه و نهایه الحکمه را خدمت حضرت آیت الله محمد تقی مصباح، شرح منظومه را خدمت آیت الله یحیی انصاری شیرازی و استاد محمدی گیلانی تلمذ نموده است وی همچنین برای مدت اندکی در درس اسفار آیت الله جوادی آملی شرکت کرده است.
انتخاب هم بحث
یکی از امتیازات نظام آموزشی حوزه مباحثه است. طلاب علوم دینی هر درسی را که از استاد می‌اموزد آن را با یک نفر از همکلاسی‌های خود بحث می‌کند. این کار باعث می‌شود تا هم درس خوب آموخته شود و اشکالات آن بر طرف گردد و هم بیان طلبه تقویت گردد.
استاد رحمانی نیز مانند سایر طلاب همه دروس حوزوی را مباحثه کرده است. وی روزانه در سه درس شرکت می‌کرد و هر سه درس را روزانه با هم بحث خود مباحثه می‌کرد. نکته قابل توجه در مباحثه ایشان این است که وی همواره تلاش داشته است تا هم بحثی را انتخاب کند که از وی بهتر باشد تا بتواند از خدمت شان بیاموزد. از جمله هم مباحثه های ایشان می‌توان آیت الله عبدالهادی نوری، حجت الاسلام والمسلمین استاد سید محسنی از غزنی و آیت الله جویباری رستگاری را نام برد.
دانشمندان تاثیرگذار
استاد رحمانی در پاسخ به این پرسش که چه شخصیت‌های بر وی تاثیر گذار بوده است؟ شخصیت‌های زیر را نام می‌برد و می‌فرماید: من از آثار این بزرگان فراوان بهره گرفتم و بر اندیشه و تالیفاتم موثر بوده اند. آیت الله استاد مرتضی مطهری فیلسوف و عالم دینی، پروفیسور فرامرز رفیع پور جامعه شناس، استاد عبدالعظیم کریمی(مولف کتاب های تربیتی)، دکتر شریعتی جامعه شناس و اسلام شناس، صدیق فرهنگ تاریخ نویس افغانستانی مولف کتاب افغانستان در پنج قرن اخیر و مقام معظم رهبری آیت الله علی خامنه‌ای.
استاد رحمانی از میان رشته های مختلف علوم انسانی به دو رشته علوم تربیتی و اجتماعی بیشتر علاقه مند است و بیشتر مطالعات و تالیفات ایشان در همین دو رشته صورت گرفته است.
شاعران تاثیرگذار
استاد رحمانی خود شاعر نیست، اما از شاعران زیادی تاثیر پذیرفته و شعر شاعران زیادی را حفظ کرده و کتاب های شعر زیادی را خوانده است. از میان شعرا استاد رحمانی شعر علامه اقبال لاهوری، مولانا بلخی، خلیل الله خلیلی، سعدی و بابا طاهر عریان را بیش از دیگران خوانده، حفظ کرده و علاقه مند است. استاد رحمانی به مناسبت های مختلف بارها‌روی اشعار و اندیشه علامه اقبال لاهوری تاکید خاص داشته است.
اشعار و شعار زندگی
استاد رحمانی در یادداشتی شخصی اش اشعاری را به عنوان شعار زندگی خود برگزیده و یادداشت کرده است تا همیشه به عنوان راهنما و تابلوی زندگی اش در برابرش قرار داشته باشد. انتخاب اشعار به عنوان شعار زندگی حاکی از علاقه ایشان به شعر و تاثیر پذیری ایشان از شاعران است. همچنین انتخاب و یادداشت اشعار به عنوان شعار زندگی حاکی از افق بلند فکری، همت و برنامه و هدف داشتن ایشان در زندگی است. این اشعار می‌تواند تابلو و راهنمایی زندگی برای من و شما هم باشد.
1. افتادگی آموز اگر طالب فیضی هرگز نخورد آب زمینی که بلند است.
2. برو خوشه چین باش سعدی صفت که گرد آوری خرمن معرفت
3. سحر خیز باش تا کامروا باشی
4. الا ای دوستان آیید چون شمع سراپا شعله گردیم و فروزیم
که تا شام سیاهی تیره بختی زنور شعله خود برفروزیم
5. ندانستی ای کودک خود پسند که هرکس زخدمت به جایی رسند
6. چه در کار و چه در کار آزمودن نباید جز به خود محتاج بودن
7. در جهان بالا و پر خویش گشودن آموز که پریدن نتوان با پر و بال دیگران
8. هر که بدی گفت بدی سیرت او است هر که نیکو گفت خود نیکو است
9. گشتیم سالها‌به بیابان و کوه و دشت چیزی ندیده ام که باشد به از گذشت.
اشعار فوق شعار زندگی استاد رحمانی است و وی در اکثر آن توفیقات نسبی داشته است بخصوص در مورد تواضع و افتادگی اش که همیشه متواضعانه می‌نشیند، متواضعانه سخن می‌گوید، متواضعانه با دیگران مشورت می‌کند و از خرمن دانش دیگران متواضعانه خوشه چینی می‌کند و برای روشن کردن چراغی شب و روز تلاش می‌کند تا جمعی را با خود همسو و همفکر ساخته و مردم و جامعه اش را از این گرفتاری نجات دهد.
خطابه های اصلاحی رحمانی
استاد رحمانی یکی از خطیبان برجسته کشور محسوب می‌شود. ایشان در مناسبت های مختلف سخنرانی کرده است. کارنامه تبلیغی استاد رحمانی خیلی پربار و گسترده است. ایشان از آغاز شروع به تحصیل علوم دینی همزمان با تحصیل در عرصه تبلیغ نیز خوش درخشیده و در ایام محرم گاه در طول شبانه روز بیش از چند جا منبر می‌رفته است. استاد رحمانی در کارنامه تبلیغی خود سابقه تبلیغ در شهرهای مختلف ایران چون رشت، مشهد، سمیرم، کرمان و…، پاکستان، افغانستان و کویت را دارد.
مهمترین ویژگی در سخنرانی استاد رحمانی کاربردی سخنرانی کردن ایشان است. ایشان ضمن توجه به نکات چون مخاطب شناسی، نیازشناسی و موضوع شناسی در خطابه نکات ذیل را نیز همواره که اغلب تربیتی، اجتماعی و فرهنگی است مورد توجه قرار می‌دهد.
سخنرانی های استاد رحمانی در برگیرنده ارکان مهم خطابه چون آیه، حدیث، داستان، شعر، ضرب المثل، نمونه های تاریخی و… است. علاوه بر امور فوق استاد همیشه تلاش می‌کند مطالب شان را ساده و با زبان مردم بیان کند و موضوعات سخنرانی خود را جزیی مطرح کرده به راه حل هم توجه کند. ایشان معتقد است که سخنرانی آبروی انسان است و خطیب باید خوب آمادگی بگیرد و به مخاطبان خود ارزش قایل گردد و با آنها‌ارتباط برقرار کند. ایشان همچنین عقیده دارد که مطابق آموزه های دینی یک خطیب مانند طبیب است که باید دردهای اجتماعی، اخلاقی، تربیتی و خانوادگی مردم را تشخیص داده و برای آنها‌نسخه های مناسب ارایه دهند. ایشان در مقدمه کتاب خطابه های اصلاحی خود نوشته است که خطیب خوب هم درد شناس است و هم درمانگر.
پراکنده سخنرانی نکردن و به یک موضوع پرداختن ویژگی دیگری است که در سخنرانی استاد رحمانی دیده می‌شود.
استاد رحمانی کاملا مقتضای حال را رعایت می‌کند و متناسب با وقت و شرایط مخاطبان سخن می‌گوید. روز جمعه مورخه۱۰ ثور ۹۶ نگارنده به اتفاق استاد رحمانی در مراسم فاتحه در تهران شرکت کردیم. شب شنبه مراسم قرآن خوانی در حسینیه شیرداغیهای مقیم تهران بود و استاد وقت خواست تا برای مردم سخنرانی کوتاهی داشته باشد. استاد برای مردم صرفا به مدت ده دقیقه سخنرانی کرد اما نیازهای اساسی و مطالب بسیار سود مندی را برای قشر کارگر جامعه بیان کرد. استاد شعرهای زیبایی را خواند و مردم را به بالابردن سطح آگاهی و همکاری کردن نسبت به همدیگر تشویق کرد. حلاوت و جاذبه آن سخنرانی تا آنجا بود که حجت الاسلام آقای عبدالاحمد احمدی یکی از مستمعان آن جلسه بارها جامعیت و زیبایی آن سخنرانی را یادآوری می‌کرد.
استاد رحمانی در اکثر جاها‌که سخنرانی نموده است معمولا رضایت مخاطبان خود را کسب کرده و موفق بوده است. ایشان همچنین برای مدت دو سال به عنوان امام جمعه موقت در شهرستان سمیرم برای مردم آنجا سخنرانی کرده و مورد استقبال زیاد قرار گرفته است.
استاد رحمانی توفیق یافته است تا تعداد از سخنرانی های خود را جمع کرده در یک جلد تحت عنوان خطابه های اصلاحی چاپ و منتشر نماید.
ویژگی های یک خطیب موفق
استاد رحمانی در مقدمه کتاب خطابه های اصلاحی خود ده نکته بسیار ارزشمندی را در باره یک خطیب موفق بیان کرده است که در اینجا صرفا بدان اشاره می‌شود:
اعتماد به نفس داشتن خطیب، اگر خطیب اعتماد به نفس نداشته باشد، بدون شک دچار اضطراب شده و از پس سخنرانی خوب بر نخواهد آمد.
خلوص نیت داشتن خطیب که لازم است خطیب خطابه اش را برای خدا و اصلاح جامعه ایراد کند نه برای شهرت طلبی.
آمادگی علمی، خطیبی موفق است که اطلاعات کافی درباره موضوع سخنرانی خود داشته باشد.
آمادگی ذهنی، استاد رحمانی نوشته است که خطابه از اندیشه و رفتار شکل می‌گیرد. خطیب قبل از ایراد سخن باید در باره موضوع و مطالب و کیفیت ارایه آنها‌به خوبی بیاندیشد و به سخن خای خود نظم ببخشد سپس لب به سخن باز کند.
مخاطب شناسی، استاد رحمانی که یک عمر تجربه سخنرانی دارد به این نکته اشاره می‌کند که یک خطیب باید مخاطب خود را از نظر سطح فکری، نیازها، علایق و سلایق خوب بشناسد و متناسب با ظرفیت فکری و نیازها‌و علایق مخاطبانش سخن گویند و درد و درمان آنها‌را بیان کند.
موقعیت شناسی، استاد رحمانی یکی دیگر از شرایط خطیب موفق را موقعیت شناسی وی می‌داند که لازم است خطیب نیازهای فردی و اجتماعی مخاطبانش را و در نظر گرفته و متناسب با موقعیت زمانی و مکانی و با در نظر گرفتن اولویت ها‌موضوع مناسب را برای مخاطبانش ایراد نماید.
روابط منطقی گفتار، استاد رحمانی این نکته را از افلاطون نقل قول کرده است که خطابه باید مانند موجود زنده سر، دست و پا داشته باشد و از مقدمه، استدلال و نتیجه برخوردار باشد.
کم گفتن و خوب گفتن، انتقاد عمومی‌و توجه به جوانان سه اصل پایانی است که استاد رحمانی برای موفقیت یک خطیب خوب بدان اشاره کرده است.
شرایط یک خطابه تاثیرگذار
استاد رحمانی در مقدمه کتاب خطابه های اصلاحی خود سه شرط مهم را برای یک خطابه تاثیرگذار و تحول آفرین بیان داشته است که عبارتند از: اول مقبولیت و محبوبیت گوینده در نز مخاطبان، دوم انتخاب شایسته موضوع، سوم هنرمندی گوینده در چگونگی القاء و شکل دادن به خطابه. از میان این سه چیز استاد رحمانی معتقد است که انتخاب موضوع مناسب از نقش بیشتری برخوردار است چون تبلیغ دینی نوع طبابت و درمان فکری است و خطابه خوب آن است که در راستای نیازها‌و رفع مشکلات فکری قرار گیرد و خطیب خوب هم درد شناس است و هم درمانگر.
برخی از عناوین خطابه های اصلاحی
گفته شد که یکی از ویژگی‌های مهم سخنرانی استاد رحمانی کاربردی بودن آن است. در اینجا لازم دیده شد برای اثبات مدعا به برخی از عناوین سخنرانی های ایشان اشاره گردد که وی در طول سالهای متمادی در کشورهای مختلف و در شهرهای گوناگون در داخل و خارج از کشور بدان پرداخته است. کتاب خطابه های اصلاحی شامل بیست و هفت سخنرانی است که عبارتند از: فلسفه عزاداری، برترین ارزش در اسلام(تقوا)، ارزش تحمل و هم پذیری، علم و ایمان، خسارت بیماری فکری، جامعه بیمار، درمان بیماری فکری، راهکارهای عزتمندی، نقش ایمان در زندگی، تربیت برتر فرزند، جنبش آموزشی، فرهنگ اصلاحات، فرهنگ تخریب، خدمت گذاری، هویت شیعه، عبرت های عاشورا، زندگی برای خود یا برای دیگران، سپاس گذاری، مدارا یا قاطعیت، مدیریت زمان، کرامت اخلاقی، روابط قبایلی، فقرزدایی، مبارزه با اسراف، احترام به والدین، امور عام المنفعه و ریا و خودنمایی.
بدون تردید بسیاری از موضوعات فوق مشکلات عمده زمانه و کشور ما را تشکیل می‌دهد که استاد رحمانی با چشم مساله یابش آن را یافته و پیرامون آن سخن رانده و راهکار ارایه داده است.
خدمات استاد رحمانی
استاد رحمانی در عرصه های گوناگون توفیق خدمت داشته است که می‌توان آن را به ترتیب چنین بیان کرد.
ملامکتبی
استاد رحمانی در سال ۱۳۵۱ پس از یک دوره تحصیل موفق نه ساله در نجف، قم و مشهد به وطن بر می‌گردد. استاد بیست و هشت ساله بود که در وطن برگشت و هنوز ازدواج نکرده و تشکیل خانواده نداده بود. مردم زادگاه استاد از بازگشت شیخ جوان خیلی خوشحال بودند و به گرمی‌از وی استقبال کردند. پدر و مادر و اقارب نزدیک بیش از دیگران خوشحال بودند که یکی از اعضاء فامیل و پاره تنشان شیخ گردیده است.
به زودی زمینه ازدواج استاد رحمانی فراهم گردید و ناخواسته استاد رحمانی وارد یک دعوای نفس گیر گردید که دعوای آن سالها‌طول کشید و استاد از آن دعوا به شدت ناراحت بود اما بالاخره پس از سه سال پی گیری و رفت و آمد در ولسوالی دعوا به نفع استاد رحمانی خاتمه یافت. استاد رحمانی هرچند از اینکه حق خود را تصاحب کرده و در دعوا فیصله به نفع وی شده بود خوشحال گردید اما بصورت کلی از اینکه درگیر یک جنجال بی حاصل شده بود خیلی ناراحت بود.
استاد هرچند از دعوا فارغ گشته بود اما چون در کنج خانه بی‌کار نشسته بود خیلی ناراحت بود. برخی از مردم منطقه بخصوص طرف دعوای استاد رحمانی علیه استاد تبلیغ کرده بود که وی ملا نیست و در نجف و ایران فقط درس دعوا خوانده است.
بهار سال ۱۳۵۴ از راه رسید. مردم معمولا در فصل بهار ملا می‌گیرند. نمایندگان منطقه المیتو در منزل استاد رحمانی تشریف آوردند و از وی تقاضا کرد که در منطقه آنها‌ملایی نماید. استاد رحمانی وظیفه خدمت گذاری به مردم را به عنوان روحانی منطقه پذیرفت. سرخط که از قبل نوشته شده بود و نمایندگان منطقه امضاء کردند توسط استاد رحمانی امضا شد و برای یک سال تمام با مردم قرارداد کرد که وظیفه ملایی را انجام دهد.
مهمترین وظایف ملایی عبارتند از: تدریس شاگردان، جمعه خوانی در زمستان، دادن تعویذ، به عیادت بیمار رفتن، بر بالین محتضر نشستن و شهادتین بر زبان وی جاری کردن، کفن، دفن، نماز و تلقین میت را به جا آوردن، عقد ازدواج را خواندن، در گوش نوزاد اذان و اقامه خواندن، نام گذاری نوزاد، نثار خانه جدید، بیان احکام شرعی، مشاور مردم، و…
استاد رحمانی ملایی در منطقه المیتو را یک نعمت الهی برای خود می‌داند که برکات زیادی برایش داشته است. استاد رحمانی اعتماد به نفس پیدا می‌کند، مورد تکریم و احترام مردم قرار می‌گیرد و زمینه های سخنرانی و بیان احکام و خدمت برای ایشان فراهم می‌شود و بدین ترتیب مردم به این باور می‌رسند که استاد رحمانی یک خطیب توانمند و یک روحانی برجسته است و آنها‌اشتباه فکر کرده بودند.
استاد رحمانی از زبان حاجی کلو نقل می‌کند که ملایی یک شب بر تخت و شبی در تابوت قرار گرفتن است. ملایی مکتب در خانه‌های رعیت خود نوبت می‌خورد، برخی از خانواده‌ها‌از روحانی گرم پذیرایی می‌کند و به آغوش باز از روحانی استقبال می‌کند،آن شب ملا بر تخت پادشاهی قرار گرفته است، اما برخی خانه‌ها‌قدر ملا را نمی‌داند و با بی‌مهری با وی رفتار می‌کند، آن شب ملا در تابوت است. آقای رحمانی به یاد می‌آورد که شبی در خانه‌ی مهمان بودم و آن شب مرا از مهمان‌خانه‌اش بیرون کرد و در دهلیز خواباند خیلی برایم سخت گذشت اما حوصله کردم و حالا خدا را شکر می‌کنم که خوب شد حوصله کردم.
استاد رحمانی بعد از یک و نیم سال خدمت در منطقه المیتو با تشویق استاد صادقی لوخک که تازه از ایران برگشته بود دوباره برای ادامه تحصیل راهی نجف می‌شود. استاد راهی دشوار را همراه با دو تا زن و فرزندان کوچک در پیش می‌گیرد و بالاخره خود را در مشهد می‌رسانند. به مجرد ورود به مشهد با اندک پولی که از خانه همراه خود آورده بود منزلی را اجاره می‌کند و به زندگی خود کم کم سر و سامان می‌دهد. استاد دوباره درس و بحث خود را شروع می‌کند و بعد از یک سال مستاجری توفیق صاحب خانه شدن را پیدا می‌کند.
ملایی در کویته پاکستان
استاد رحمانی در سال ۱۳۴۲ وقتی وارد کویته شد منتظر بود تا گذرنامه اش درست شود و به سمت نجف برود. از آنجا که تهیه گذرنامه استاد طول کشید، لذا استاد رحمانی از فرصت استفاده کرده در میان معدن کاران ذغال برای شش ماه ملایی کرده است. استاد رحمانی کارش خیلی آسان بود زیرا وی ملایی کارمندان بوده است که آنها‌بصورت مجرد در اتاق‌ها‌کاری در شرایط سخت زندگی می‌کرده اند. امنیت کاری، بهداشت و تغذیه خیلی خوب نبوده است. اغلب کارگران از قوم هزاره و از افغانستان آمده بودند که کارهای بسیار سختی را در زیر زمین انجام می‌دادند. استاد رحمانی به سوالات شرعی جوانان کارگر پاسخ می‌گفتند و در وقت اذان، اذان می‌گفتند و دیگر کار خاصی نداشته است.
خدمت در زادگاه
استاد هرچند مانند بسیاری از مردم همدوره و هم عصر خود در زادگاهش روزگار خوشی ندیدند و محرومیت زیادی کشیدند اما در عین حال لحظه آن مردم محروم را از یاد نبرده و شب و روز در فکر خدمت به آنها‌بوده است.
تاسیس مکتب ۸۳ آغاز و ۸۶ تکمیل
استاد رحمانی در سال ۱۳۸۳ در زادگاهش رفت مردم تصمیم به ساخت مکتب داشتند اما در اینکه جای مکتب کجا باشد باهم اختلاف داشتند. استاد رحمانی جای را مشخص کرد و مردم هم بر آن توافق کردند. سرانجام مکتب با کمک مردم شروع و در سال ۱۳۸۶ مکتب تکمیل شد.
حجت الاسلام دکتر وحیدی جریان انتخاب جای مکتب را اینگونه گزارش می‌کند: بچه های خردسال از آخرین نقطه خربید تا مکتب را روزانه سه ساعت در راه بودند، این یک مشکل بود در قم تصمیم گرفته شد که در منطقه یک باب مکتب درست شود، برای این کار پول جمع آوری شد و آنگاه برای اینکه جای مناسب در منطقه پیدا شود، تلاش شد اما به توافق نرسیدند. استاد رحمانی از زمین شخصی خود که گندم در آن کاشته بود، جایی را برای مکتب وقف کرد، اما باز هم عده‌ای مخالفت کردند. بار دیگر استاد رحمانی با مردم سخن گفت و فرمود:‌ آیا من در این منطقه شریک هستم یا خیر؟ همه قبول کردند که شما از این منطقه هستید و در این منطقه شریکید. استاد فرمود:‌من حصه خود را برای مکتب وقف می‌کنم و رضایت شرکاء را هم یا با پول و یا با التماس می‌گیرم. پرچمی برای جای مکتب نصب شد و استاد رحمانی پیش تک تک شرکاء رفت و رضایت آنها را گرفت و مکتب ساخته شد. در کنار مکتب، دارالقرآن، کتابخانه و نماز خوانه نیز ساخته شد و در این کار استاد رحمانی در کنار مردم و علماء‌منطقه نقش بسیار برجسته و اساسی داشت.
تاسیس دارالقران
استاد رحمانی در سال ۱۳۸۹ وقتی در زادگاه خود رفت سه مرکز را لازم و ضروری دانست یکی نماز خانه برای شاگردان مکتب و دیگری دارالقرآن و سومی‌کتابخانه که مسول آن حجت الاسلام حاج بلاغی است.
کتابخانه اهل بیت در کابل ۱۳۸۴
کتابخانه و دارالقرآن علامه مدرس افغانی در جاغوری
مرکز اندیشه مطالعات دینی ۱۳۸۶ در قم
تدریس در حوزه علمیه سمیرم
تبلیغ در شهرستان های مختلف ایران
تبلیغ در میان مهاجران افغانستانی مقیم ایران
همایش جنبش عدالت خواهی در افغانستان
استاد در اول فراخوان همایش جنبش عدالت خواهی اینگونه بیان داشته است: امکانات و قدرت سیاسی و اقتصادی کشور اسلامی‌افغانستان از گذشته تا کنون در اختیار اهل سنت و قوم پشتون افغانستان بوده است. شیعیان این دیار در طی صد سال اخیر با انواع ستم تبعیض تبعید و نسل کشی مواجه بوده است. در زمان حکومت عبدالرحمان بیش از شصت درصد شیعیان یا کشته شدند و زمین شان تحت تصرف قوم پشتون قرار گرفتند و یا به خارج کشور تبعید گشتند که امروز اواره این نسل را ما در کویته پاکستان و مشهد ایران مشاهده می‌کنیم. گزارش از ستم این دوران در حق مردم هزاره و شیعه در کتاب سراج التواریخ نوشته مرحوم ملا فیض محمد کاتب هزاره بصورت مفصل آمده است که دولت وقت از سر های بریده شیعیان کله منارها‌ساخت و کتابی نیز تحت نام کله منارها‌در افغانستان نوشته شده است.
در سه دهه اخیر باز هم ستم و تبعیض و نسل کشی مردم هزاره و شیعه افغانستان پایان نیافت بلکه بارها‌از سوی طالبان در مزار شریف بامیان و یکاولنگ این مردم با کشتار جمعی مواجه گردید و شعار طالبان این بود که هزاره جایش در گورستان و قبرستان و یا ایران است.
متاسفانه بعد از طالبان و در این اواخر داعش در افغانستان سر برآورده که شیعیان را بصورت مشخص هدف قرار می‌دهد. سربریدن هفت تن از شیعیان در خزان سال ۹۴ ربودن سی و یک تن از مسافران بی گناه به جرم هزاره و شیعه بودن کشتن ۱۳ معدن کار به جرم هزاره بودن، به خاک و خون کشیده شدن بیش از چهارصد جوان در چوک دهمزنگ کابل بتاریخ ۲ مرداد ۱۳۹۵، انتحار در روز عاشورا در کارته سخی کابل انتحار در روز اربعین سالار شهیدان امام حسین در مسجد و حسینه باقرالعلوم نمونه های از عملکرد این گروهک نوظهور است که شکست در سوریه و حضور فعال تیپ فاطمیون در آن کشور آنها‌را بیش از پیش عقده ای کرده است و اکنون انتقام سوریه را از ما در افغانستان می‌گیرد.
ستم های گفته شده باعث شده است که تعداد زیادی از شیعیان افغانستان در طی ده سال اخیر آواره کشورهای اروپایی استرالیا و آمریکا گردند. روشن است که نسل آینده مهاجرین افغانستانی در کشورهای غربی از نظر دینی و اعتقادی بسیار متفاوت خواهد بود.
مرکز مطالعات اندیشه دینی اهل بیت ع که اکنون بیش از یک دهه از فعالیت شان می‌گذرد بیش از ده عنوان کتاب منتشر کرده است و دارای یک کتابخانه مرکزی در کابل و یک شعبه در غزنی است و دفتر مرکزی آن در قم می‌باشد این مرکز برای رهایی از این وضعیت جنبش عدالت خواهی را راه اندازی کرده و بنا دارند در جمهوری اسلامی‌ایران که پایگاه جهانی شیعیان است پیش نشست همایشی با عنوان ج ع راهبردها‌و راه حل ها‌در شهر مقدس قم برگاز کنند و همایش اصلی در شهر کابل برگزار خواهد شد. تا به این وسیله بیداری و انسجام شیعیان را در جهت حمایت از مذهب جان و ناموس خود را فراهم سازد و از تکرار نسل کشی و ترورها‌و کشتار سیستماتیک جلوگیری نماید.
ویژگی های شخصیتی استاد رحمانی
استاد رحمانی مانند هر شخصیت دیگر دارای ویژگی‌های مثبت و آموزنده است. روشن است که صفات برجسته انسانی و اخلاقی و خدمات است که شخصیتی را ماندگار و تاثیر گذار می‌کند.
استاد رحمانی از جمله شخصیت‌های تاثیر گذاز جامعه ما است که قطعا به خاطر سنت زمانه آیندگان بیشتر از وی تجلیل خواهد کرد و اندیشه های وی را بازخوانی و مورد توجه قرار خواهد داد. ایشان فرد متواضع، واقع بين و انسان دوست و اجتماعي بوده به سرعت با دیگران ارتباط برقرار نموده دوست مي‌شود، در دوستي هم صادق و با وفا است. از انگيزه خدمت گذاري بالايي برخوردار است، از همدردي و همكار با مردم غافل نمي‌گردد و خيرخواهي و رهنمودهاي تأثيرگذار و تحول آفرين را از كسي دريغ نمي‌دارد و از انگيزه بالاي اصلاح طلبي در منطقه و سطح كشور برخوردار است. در مسائل اجتماعي و طرفداري از حق از قاطعيت كم نظيري برخوردار است تا آنجا كه بتواند زير بار ظلم و ستم نمي‌رود. از سطح بالاي انگيزه دانش آموزي و رسيدن به آگاهي برخوردار بوده بيشتر اوقات متفكر است. وی دربارة حل مشكلات اجتماعي افغانستان فكر مي‌كنند و با افراد صاحب نظر ساعتها به گفت و گو مي‌نشيند درباره مسائل كشور و راه چارة آن بحث مي‌كند دربارة مسائل اساسي افغانستان گردهمايي متعدد را در خانه خود تشكيل مي‌دهد.
در ذیل بصورت مفصل تر به برخی از ویژگی‌های این دانشمند فرهیخته کشور که یک عمر برای مردمش خدمات صادقانه انجام داد اشاره می‌شود. قابل یادآوری اینکه همین ویژگی‌های ذیل باعث موفقیت استاد رحمانی گردید.
جستجو گر
استاد رحمانی روحیه پرسشگری و جستجوگری دارد. همین ویژگی باعث شده است تا وی به منابع و مسایلی دست یابد که دیگران با تحصیل دست یافته اما وی با تحقیق. حجت الاسلام شوکت محمدی این روحیه استاد رحمانی را خیلی برجسته دانسته با تعجب بیان می‌کند که استاد رحمانی در کتاب‌های تربیتی که نوشته از منابع بهره گرفته که یک متخصص آن رشته اگر کتابی در آن مورد می‌نوشت از آن بهره می‌گرفت. ایشان می‌افزاید که من رشته‌ام علوم تربیتی است و بصورت تخصصی در آن درس خوانده‌ام و با منابع مهم آن رشته آشنایی پیداکرده‌ام و استاد رحمانی از طریق روحیه جستجوگرش به آن منابع دست یافته و از آن بهره گرفته است.
استاد حجت الاسلام والمسلمین نبوی نیز اعتقاد دارد که سوالهای استاد رحمانی در باب اسلام، فقه، مسایل دینی و اخلاقی خیلی کلیدی و هوشمندانه است. ایشان ذهن بسیار روشن و نقادی دارد که آن را می‌توان از پرسش‌هایش فهمید.
سلیم النفس
استاد رحمانی اهل تکبر، غرور و ریا نیست. وی شخصیت متواضع، خاکی و سالم است. در زمانه ما که این گونه صفات در میان مردم کم شده است داشتن نفس سالم خیلی با ارزش است.
عالم به زمان
استاد رحمانی عالم زمان خود است. وی از مسایل زمانش بی اطلاع نیست و فکر روشن دارد که با عالمان همدوره خود از این جهت بسیار متفاوت است. دیدگاه استاد رحمانی معطوف به درمان دردهای اجتماعی کشور است وی موضوعات بسیار به روز را برای تحقیق انتخاب می‌کند و سخنرانی‌هایش هم به روز و به مسایل جاری جامعه اشاره دارد. استفاده از ابزار‌های جدید چون فیس بوک، تلگرام و… نیز استاد رحمانی را عصری ساخته است.
بی تکلف
استاد رحمانی شخصیت بی‌تکلف است. وی ظاهر و باطنش یکسان است و بصورت تصنعی نه اظهار فضل می‌کند و نه اظهار دینداری و تقوا. استاد رحمانی بی‌تکلف سخن می‌گوید و ساده لباس می‌پوشد. استاد رحمانی اهل شعار نیست وی اهل عمل است و در عمل متقی است.
چشم مساله یاب داشتن
یکی از ویژگی‌های برجسته استاد رحمانی مساله شناسی ایشان است. این ویژگی باعث شده است که وی مساله اجتماعی را به خوبی درک کند، آنگاه با صداقت برای حل آن به اندازه توان خود بلکه بیش از معمول تلاش کند. آثار و عملکرد استاد رحمانی شاهد بسیار روشن برای اثبات این مدعا است. استاد رحمانی وقتی پس از طالبان زمینه فعالیت اقتصادی را در افغانستان فراهم دید و محرومیت مردم هزاره را مطالعه کرد، مهمترین مشکل افغانستان را مشکل اقتصادی تشخیص داد و برای حل آن دو جلد کتاب تحت عنوان محرومیت زدایی ….. نوشت. وی در این کتاب با توجه به شرایط اقلیمی‌و جغرافیایی افغانستان کشاورزی صنعتی و مدرن را پیشنهاد کرد که با پول کم مردم می‌تواند الگوی زندگی خود را تغییر داده از لحاظ اقتصادی خودکفا گردد و از سوء تغذیه خود را نجات دهندد.
زمانیکه افغانستان دچار بحران است، استاد رحمانی کتاب بحران ….. می‌نویسد.
وقتی مشکلات اخلاقی را در کشور مشاهده می‌کند که رذایل اخلاقی در جامعه روز به روز گسترش می‌یابد و مشکلات کشور در این بخش خیلی برجسته است ایشان کتاب آسیب های اخلاقی و درمان های قرآنی را می‌نویسد…..
پس از جنبش روشنایی و تبسم استاد رحمانی در حوزه علمیه قم همایش عدالت خواهی را مطرح می‌کند.
چشم مساله یاب بودن استاد رحمانی را بسیاری از دوستان و شاگردان استاد رحمانی نیز تایید و یادآوری کردند. دکتر محسنی و دکتر فاضلی هر دو این ویژگی استاد را برجسته دانسته است. حجت الاسلام فاضلی اظهار می‌دارد که صحبت‌های استاد رحمانی نیز معطوف به مساله یابی ایشان است. استاد رحمانی به مناسبت مهاجری که بر اثر گاز گرفتگی فوت کرده بود سخنش را این گونه آغاز کرد که ما در عصری زندگی می‌کنیم که اطراف ما پر است از دست‌آوردهای بشر. امروزه امکانات و تکنولوژی جدید زندگی را برای بشر آسان کرده است اما استفاده از تکنولوژی نیازمند یادگیری، مهارت و احتیاط است.
در فاتحه پسر حجت الاسلام والمسلمین دکتر عبدالمجید ناصر که معلول بود استاد رحمانی در مورد معلول در جامعه صحبت کرد.
تواضع
یکی از مهمترین ویژگی‌های استاد رحمانی تواضع ایشان است. همانگونه که در گذشته نیز بیان شد استاد رحمانی خود این شعر را از جمله شعار زندگی خود قرار داده است که:‌ افتادگی آموز اگر طالب فیضی هرگز نخورد آب زمینی که بلند است.
در عمل استاد به این اصل پابند بوده است و زندگی عملی اش شاهد بر این مدعا است. استاد رحمانی به جز در موارد نادر حاضر نمی‌شد که در صدر مجلس بنشیند و یا در جای که به عنوان هییت ریسه در نظر گرفته شده در جای مخصوص بنشیند. ایشان در مورد کتاب‌های خود به کسانی که از لحاظ سنی به جای فرزند ایشان است مشورت می‌کند در خانه اش به منظور استفاده می‌رودو از آنها‌همیشه طلب همکاری می‌کند. با وجودیکه ایشان خطیب توانمند و نویسنده و پژوهشگر موفق است که بیش از ده جلد کتاب نوشته است اما هیچ گاه برای خود شانی و جایگاهی برتر از یک طلبه عادی قایل نیست.
استاد سعیدی که از زمان طلبه گی با استاد رحمانی، پدر و عموهای ایشان آشنا بوده است مهمترین ویژگی استاد رحمانی را در تواضع ایشان می‌داند که خودنما، خودمحور و متکبر نیست.
دکتر محسنی نیز صفت تواضع و چشم مساله یاب داشتن را در وجود استاد رحمانی بسیار برجسته می‌داند. دکتر محسنی آرزو می‌کند کاش در میان علمای افغانستان صد نفر برجسته مثل استاد رحمانی ‌می‌داشتیم که به دور از خود نمایی مشکلات جامعه و کشور را یافته و برای حل آن تلاش می‌کردند. ایشان همچنین اضافه می‌کند: شایسته است برای این نوع از شخصیت های کشور مراسم تجلیل گرفته شود و از مجمع علما و طلاب جاغوری آثار ایشان را خریداری کرده به مبلغان هدیه کنند و برای این گونه شخصیت های علمی، دردمند، دلسوز و متواضع خود ارزش بیشتر قایل گردد.
باهوش بودن
استاد رحمانی به گواهی دوستان شخصیت باهوش است. ایشان دارای ضریب هوشی بالا است که نمونه‌های زیادی می‌تواند موید این ادعا باشد.
استاد رحمانی فرزندان خود را خوب تربیت کرد و برای هر کدام آنها‌در درون خانه یک فایل اختصاص داده بود که پیشرفت تحصیلی و اخلاقی آنها‌را ثبت می‌کرد.
موضوعات که استاد رحمانی برای سخنرانی انتخاب می‌کند خیلی هوشمندانه است که نیاز و ضرورت آن را در نظر گرفته مناسب با مقتضای حال همراه با ارایه راه حل صحبت می‌کند. موضوعات کتاب و خدمات استاد رحمانی نیز هوشمندانه گزینش شده است. استاد رحمانی یک کتاب شناس توانمند نیز هست که نیاز جامعه اش را تشخیص داده و کتاب های مورد نیاز جامعه و محصلان را در کتابخانه اش جمع آوری کرده است.
توفیقات اقتصادی استاد رحمانی دلیل دیگر بر باهوش بودن استاد است، ایشان با زیرکی و صرفه جویی توانسته است بیش از هفت منزل را خریداری کند و از اجاره حاصل از آن هم می‌تواند زندگی خود را آبرومندانه بچرخاند و هم کتابخانه و هزینه های آن را به خوبی تامین کند.
منطقی بودن
یکی از ویژگی‌های استاد رحمانی منطقی بودن ایشان است.
افراد جامعه از یک منظر به دو گروه منطقی و احساسی تقسیم می‌شود. منطقی اندیشیدن و منطقی عمل کردن خیلی صفت پسندیده‌است. بسیار شایسته است که انسان گفتار و رفتار منطقی داشته باشد. گفتار و رفتار منطقی در پرتو درست اندیشی به وجود می‌آید. انسان باید قبل از هرکاری اول درباره عواقب و جوانب آن فکر کند آنگاه اقدام به انجام آن نماید. منطقی بودن به این معنا است که انسان برای کاری که انجام می‌دهد‌ یا سخنی که به زبان میآورد دلیل منطقی داشته باشد و اگر سوال شود که چرا این کار را انجام دادی و‌ یا این سخن را گفتی و‌ یا نوشتی بتواند دلیل قانع کننده آورده و برای طرف استدلال کند. برای این کار شایسته است قبل از سخن گفتن، نوشتن و‌ یا کاری را انجام دادن اول فکر شود.
استاد رحمانی تابع دلیل و استدلال است و هر وقت از کسی سخنی منطقی بشنود بلافاصله و بدون تعلل آن را می‌پذیرد و با تبسم پاسخ مثبت به طرف می‌دهد. همین صفت باعث شده است تا خواسته‌ها‌و توقع شان از دیگران نیز در حد معمول و بصورت منطقی باشد. استاد رحمانی عادت دارد نقدهای منطقی و پیشنهادهای منطقی را با آغوش باز استقبال کند.
استاد رحمانی این عادت بد مردم جامعه خود را زیر سوال می‌برد که مصارفش در عروسی، فاتحه، خیرات و نذورات و مهمانی‌ها‌معمولا همراه با اسراف و اغلب از روی چشم و هم چشمی‌است و منطقی نیست.
ایشان همچنین از خجالت کشیدن‌های بی‌مورد، پنهان کاری‌های بدون دلیل نیز رنج می‌برد. در دلیجان شخصی فرزندش تکلیف اعصاب پیدا کرده بود اما خانواده اش وی را به جای درمان و مشورت با دیگران وُده گرفته بود و کسی را نزدش نمی‌گذاشت و مدتی هم وی را در زیارت‌ها‌می‌برد در حالیکه با مراجعه با دکتر اعصاب مشکل وی قابل حل بود. استاد رحمانی خاطره‌ی را از یک زن نقل کرد که خونریزی شدید پیدا کرده بود اما خجالت کشیده بود مشکلش را با کسی در میان بگذارد لذا بعد از خونریزی شدید جان داد و وقتی جسدش را بلند کردند غرق درخون بود.
شایسته است انسان در همه امور و ابعاد زندگی منطقی زندگی و عمل کند.
خوش انصاف
استاد رحمانی به اعتراف دوستان و شاگردانش یک شخصیت خوش انصاف است. روشن است که انصاف و عدالت از آرمان‌های دیرین بشر است. حضرت امیرالمومنین در سفارش به فرزندش فرمود: فرزند عزیزم شما را به داشتن انصاف و عدالت با دوست و دشمن سفارش می‌کنم.
يَا بُنَيَّ أُوصِيكَ … وَ بِالْعَدْلِ عَلَى الصَّدِيقِ وَ الْعَدُوِّ
خوش انصاف بودن استاد رحمانی به وی این ویژگی را بخشیده است که حتی از دشمنانش و از کسانی که به وی بدی کرده است نیز به نیکی یاد کند و صفات مثبت آنها‌را نادیده نگیرد. دکتر فاضلی در این مورد خاطره‌ی را این گونه بیان می‌کند. یکی از فامیل‌های استاد رحمانی به مناسبت تولد یکی از فرزندان استاد هدیه‌ی را آورده بود که نسبتا ارزشمند و بالاتر از توان وی بوده است. استاد رحمانی به وی یادآوری می‌کند بلکه احساس ناراحتی می‌کند که نباید این قدر زحمت می‌کشیدید و چرا خود را به زحمت انداخته و بیش از توان خود برایم هدیه آورده اید.
شجاع و نترس
یکی از ویژگی‌های استاد رحمانی شجاعت ایشان است. کسانیکه شرایط استاد رحمانی را دارا است اغلب با تقیه زندگی می‌کند اما ایشان بصورت عادی کارهای علمی‌و تحقیقی خود را که اکثر در مورد افغانستان است به پیش می‌برد. یکی از زورگویان منطقه که با استاد بد شده بود و وی را چندین سال ممنوع المنبر کرده بود، می‌خواست حق استاد را ضایع کند، اما استاد شجاعانه در برابرش ایستاد و به مبارزه‌اش ادامه داد تا اینکه حق خود را گرفت.استاد رحمانی در اظهار نظر، انتخاب موضوع، ارایه راه حل و… نیز شجاعانه عمل می‌کند. استاد رحمانی بدون ترس مقداری کتابی که بنا بود از راه زابل در داخل منتقل کند لباس گرم از شخصی قرض می‌گیرد و بصورت قاچاقی وارد کشور می‌گردد.
صرفه جویی
صرفه جویی همانگونه که شعار برخی رسانه‌ها‌است کم مصرف کردن نیست بلکه درست مصرف کردن است. روحیه صرفه جویانه، فکر اقتصادی و قناعت استاد رحمانی باعث شده است که وی با بسیاری از علمای همسطح و هم عصر خود متفاوت گردد. استاد رحمانی با وجود بهره مندی از امکانات مالی خوب اما همیشه ساده زیسته است و وقتی به ظاهرش نگاه کنیم، ذره‌ی از نشانه‌های سرمایه داری در وی دیده نمی‌شود.
صرفه جویی استاد رحمانی باعث توفیقات فراوانی وی در زندگی خانوادگی و فعالیت‌های فرهنگی شان گردیده است. ایشان هفت فرزندش را توانسته است به دانشگاه بفرستد و مخارج آنها‌را به خوبی تامین کند تا آنها‌بتوانند تا سطح دکترا تحصیل کنند.
با صرفه جویی وی توانست بیش از سی هزار جلد کتاب از ایران به افغانستان منتقل نماید و کتابخانه بزرگی را در کشور بسازد. به نظر خود استاد رحمانی برخی بزرگی از هزینه های کتابخانه اهل البیت ع از طریق صرفه جویی های من تامین گردید.
استاد رحمانی تا کنون ۱۲ جلد کتاب نوشته و منتشر نموده است. این کار علمی‌و فرهنگی استاد نیز بخش بزرگش با صرفه جویی در وقت و مال امکان پذیر شده است.
استاد رحمانی در مدتی که برای تدریس در شهرستانهای ایران می‌رفت، همیشه با خانواده رفته است. رفتن تدریس با خانواده این فایده را برای استاد داشته است که وی خانه‌ی قمش را به اجاره می‌داده است و از این طریق به اقتصاد خانواده و پس اندازش بیشتر کمک می‌کرده است. نگارنده شاهد اساتید دیگری مثل استاد رحمانی بوده است که آنها‌بصورت مجردی در شهرستانها‌برای تدریس می‌روند و در اقتصاد، به اندازه استاد رحمانی توفیق نداشته است.
تلاش، نظم و زندگی هدفمند
یکی از ویژگی‌ّهای استاد رحمانی تلاش، نظم و زندگی هدفمند ایشان است. تلاش و نظم استاد رحمانی آموزنده و قابل ستایش است. استاد رحمانی به یاد ندارد که در طول سه دهه تحصیلش که هر روز سه درس، سه مباحثه و مطالعه داشته است یک روز برنامه درسی، مباحثه و مطالعه‌اش را ترک کرده باشد. وی همچنین خاطر نشان می‌کند که در طول دوران تحصیل هر شب جمعه تمرین سخنرانی داشتم که هیچ برنامه‌ی آن را ترک نکردم. ایشان اضافه می‌کند که تلاش می‌کنم لحظه‌ی از زندگی‌ام را هدر ندهم اصل کارم مطالعه، نوشتن و پژوهش است. تحقیق برایم خیلی لذت بخش است و هرگز از آن خسته نمی‌شوم و هرگاه اگر خسته هم شوم، آنگاه یا به جمع آوری کتاب از نهادهای فرهنگی می‌پردازم و یا به خدمت محققان و دانشمندان می‌روم و با طرحی سوالی به مباحثه علمی‌به منظور استفاده می‌پردازیم.
استاد رحمانی اهداف بلندی دارد و برای تحقق آن تلاش می‌کند. وی علاقه مند است که بهترین خطیب و نویسنده در سطح کشور باشد و برای رسیدن به این هدف و آرمان خود شب و روز تلاش می‌کند. استاد رحمانی آرزو دارد که کتابخانه اش را تبدیل به یک کتابخانه نمونه نماید تا بتواند نیازهای مراجعین و محققان را برآورده سازد. استاد در یادداشتی در این مورد چنین نوشته است: آرمانگرایی خواب و قرار را از من گرفته است.
دوستان و همراهان استاد رحمانی نیز تلاش و نظم وی را یکی از عوامل موفقیت وی دانسته و آن را در زندگی استاد به عنوان یکی از ویژگی‌های بارز شان بیان داشته‌اند.
راهنمای دلسوز
استاد رحمانی دلسوزانه دیگران را راهنمایی می‌کند و تلاش می‌کند با راهنمایی خود نقص کسی را برطرف و به وی کمکی کرده باشد.
استاد رحمانی دست افراد زیادی را گرفته است و با قلم و بیانش همیشه مردم را دلسوزانه راهنمایی کرده است، مشکل جامعه و مردمش را بیان و تنها‌به به بیان مشکل بسنده نکرده بلکه راه حل هم در کنار آن رایه داده است. همانگونه که استاد مردم را بصورت جمعی از راهنمایی خود بی بهره نگذاشته است، بصورت فردی نیز وی افراد زیادی را در عرصه‌های مختلف تحقیقی، اقتصادی و اجتماعی راهنمایی کرده است. استاد رحمانی بارها‌به نگارنده تذکر داده است که تلاش کن کاربردی و ساده بنویس. ایشان از پیچیده نویسی و مطالب علمی‌محض که ناظر به مساله اجتماعی نباشد زیاد خوشش نمی‌آید، به همین خاطر به این دسته از محققان بارها‌یادآوری نموده است که باید نیاز، اولویت، کشور و سطح مخاطبان خود را در نظر گرفته متناسب به آن مطالب کاربردی نوشت.
استاد رحمانی در مورد سخنرانی حقیر نیز راهنمایی بسیار ارزنده نمود و این سفارش ایشان را هیچ گاه فراموش نمی‌کنم که بعد از یک سخنرانی در دلیجان در مراسم فاتحه ضمن اینکه تشویقم کرد فرمود: سخنرانی آبروی انسان است. شایسته است موضوع سخنرانی را جزیی در نظر گرفته و از همان موضوع جزیی خارج نگردیم و از این شاخه به آن شاخه که اغلب سخنرانان می‌پرند ما آن کار را نکنیم.
گاهی استاد رحمانی از وقت، پول و آبروی خود هم هزینه می‌کند تا کسی را راهنمایی و کارش را راه اندازد. ایشان بنابود زمینه مدرس شدن یکی از علمای مقیم قم را در سمیرم فراهم کند، برای این کاروی از قم در سمیرم رفت. استاد در سمیرم شناخته شده بود و در مدرسه چند روز ماند، دروس عالم مد نظر را تعیین کرد وقتی همه کارهایش را آماده نمود آنگاه خبر داد تا بیاید به تدریس بپردازد.
مادرم بیمار بود و مانده بودم چکار کنم، با استاد رحمانی در میان گذاشتم ایشان نکته جالبی را بیان کرد و فرمود: همین مشکل خود را در هر جمعی مطرح کن و بخصوص با کسانی که بیماری شبیه بیماری مادر شما را داشته است در میان بگذار شاید راه حلی پیدا شود. بنده هم با چند نفر مشکلم را مطرح کردم و سرانجام حجت الاسلام صادق احسانی مرا با دکتر سعید اخیانی معرفی کرد و مادرم که کاملا فلج شده بود و دو تا مهره کمرش شکسته بود عمل شد و بهبود یافت.
داشتن روحیه خدمت
یکی از صفات نیک استاد رحمانی روحیه خدمت داشتن ایشان است. ایشان این شعر ورد زبانش است و به آن باور دارد و عمل می‌کند و بارها‌آن را از زبانش در جلسات مختلف شنیده ام.
دانی که خداچراتراداده دودست
من معتقدم که اندر آن سری هست
با یک دست به کار خویشتن پردازی بادست دگرزدیگران گیری دست
زندگی عملی استاد رحمانی خدمت گذاری وی را ثابت کرده است.استاد رحمانی که یک شخصیت فرهنگی کشور است برای ریشه کن کردن جهل از کشور سخت تلاش می‌کند ایشان جای مکتب را در خاربید مشخص کرد و مردم را به ساخت آن تشویق کردند که امروزه مصدر خدمات زیاد گردیده است و کودکان و نوجوانانی زیادی در آنجا تحصیل می‌کنند.
استاد تشخیص داد که در زادگاه ایشان نیاز به یک نماز خانه، دارالقرآن و کتابخانه در کنار مکتب است لذا تلاش کرد زمینه ساخت و راه اندازی آنها‌را فراهم کند. ایشان برای این کار گامهای آغازین را برداشت و با همکاری سایر علما و مردم در منطقه اقدام به ساخت دارالقرآن نموده که اکنون در حال بهره برداری و استفاده عموم مردم و شاگردان منطقه قرار گرفته است.
از خدمات دیگر ایشان کتابخانه اهل البیت در کابل است. این کتابخانه که بیش از سی هزار کتاب را داراست با زحمات و سرمایه شخصی استاد به انجام رسیده و با ساختمان و امکانات مناسب ساخته و مورد بهره برداری قرار می‌گیرد و ماهانه مبلغی قابل توجهی را استاد از پول شخصی خود هزینه می‌کند تا چراغ کتابخانه و کتابخانی در جامعه روشن بمانند و جهل که ریشه بدبختی های کشور است با خواندن کتاب کاهش یافته و از بین برود.
صله رحم و خدمت به خویشاوندان و نزدیکان یکی دیگر از خدمات و صفات نیک استاد است. استاد رحمانی بارها‌از اینکه توفیق یافته بود مادرش را برای زیارت به مشهد مقدس و عتبات عالیات ببرد اظهار خوشحالی می‌کرد. به احتمال زیاد بخش عمده از خدمات و توفیقات استاد به خاطر خدمت گذاری ایشان به مادرش است. از سوی دیگر استاد رحمانی یتیمان برادرش را از روستا خارج و در شهر هرات می‌آورد و برای آنها‌سرپناهی دست و پا می‌کند و زمینه عروسی یکی از دختران برادرش را فراهم کرده و تمام هزینه آن را تامین و شیربهای بدست آمده را برای مادر و یتیمان برادرش در هرات می‌فرستد.
استاد رحمانی همچنین بانی ده ها‌جلسه و نشست علمی‌با هزینه شخصی‌اش شده است که از علما و روشنفکران کشور خواسته تا برای حل مشکل کشور و مدیریت بحران آن راهی را جستجو نمایند.
تالیف و انتشار دوازده اثر علمی، خدمت علمی‌کاربردی استاد است که اغلب کتابهایش در مورد افغانستان و همه‌اش کاربردی و در راستای برطرف کردن نیازهای جامعه است.
خدمت دیگر استاد را می‌توان برگزاری همایش جنبش عدالت خواهی در افغانستان دانست که این همایش در نوع خود در افغانستان بی سابقه است.
جمع بین دین و دنیا
استاد رحمانی از جمله عالمانی است که بدون تظاهر دین و دنیا را هر دو پیش برده است و به معاش و معادهر دو توجه کرده و توفیقات داشته است. ایشان اهل ریا نیست و تظاهر به دینداری نمی‌کند بلکه باور عمیق به دین دارد. استاد رحمانی برای خود زندگی آبرومندانه‌ی را درست کرده است و الحمدالله هم در عرصه علم، دینداری و معنویت و هم در عرصه اقتصاد و معیشت توفیق زیادی داشته است. ایشان در مورد جامعه هم همین نگاه را دارد و معتقد است که باید هم به دینداری مردم توجه کرد و هم به معیشت و اقتصاد مردم که من لا معاش له لا معاد له.
فرصت سازی و استفاده از فرصت ها
یکی دیگر از ویژگی های استاد رحمانی فرصت سازی ایشان است. ایشان اگر موفقیتی را در کسی سراغ داشته باشد که بدرد وی بخورد به دنبال آن راه می‌افتاد و تلاش می‌کند علت موفقیت آن شخص را پیدا کرده و از آن در زندگی خود بهره گیرد. استاد عادت دارد حتی در کنار یک فرد معمولی در اتوبوس یا هر جای دیگر بنشیند، سر صحبت را باز می‌کند و سوالهای را متناسب با فهم و شغل وی مطرح ساخته برای اندوخته و فعالیت خود و آگاهی دهی به وی تلاش می‌کند. ایشان هر سخن یا خاطره خوبی بشنود آن را در دفترچه یادداشت خود که همیشه همراه دارد می‌نویسد و بعد در آثار خود از آن استفاده می‌کند.
استاد رحمانی در هر شهر و کشوری رفته است بیکار ننشسته و فرصتی برای خود ایجاد کرده و خدماتی ارزشمندی را در راستای آگاهی بخشی به مردم انجام داده است.
فرصت های عمر کوتاه و محدود است و لازم است انسان از آن با اراده و اداره خود بهره مفید ببرد. استاد رحمانی همواره تلاش دارد که برنامه های زندگی خود را با استفاده از فرصت ها‌به نیکی به انجام برساند زیرا باور دارد که برنامه های نیمه تمام هدر دادن فرصت ها‌است.
حجت الاسلام والمسلمین الحاج محمدی یکی از هم محله های استاد رحمانی در مورد فرصت سازی وی چنین حکایت می‌کند: استاد رحمانی از ابعاد گوناگون دارای شخصیت است، یکی از عادات نیک ایشان این است که در هر جمعی بنشیند، تلاش می‌کند سوالی را طرح کند و متناسب با نیاز و شرایط جاری در کشور نظریات اهل جلسه را می‌پرسد و اگر نکته‌ی جالب بشنود آن را یادداشت می‌کند. استاد گاه روی موضوعی که دغدغه فکری ایشان است و یا در مورد مساله‌ی که در حال تحقیق آن است سوال مطرح می‌کند و آنگاه از افراد گوناگون نظر خواهی می‌کند.
داشتن روحیه علمی، تفکر فعال فراقومی
استاد رحمانی همانگونه که در گذشته هم به آن اشاره شد، یکی از شعارهایش این شعر بود که:
برو خوشه چین باش سعدی صفت
که گردآوری خرمن معرفت
معرفت چینی باعث شده است که استاد رحمانی روحیه علمی‌پیدا کند. استاد پیوسته در حال یادگیری است و به این حدیث نبوی باور عمیق دارد که زگهواره تا گور دانش بجوی. روحیه‌ی کنجکاوی و علم اندوزی وی باعث شده است که استاد پیوسته در حال فراگیری و جستجوی علت‌ها، کاستی و راهکارهای اصلاحی باشد و تواضعش به وی کمک کرده که در راستای علم اندوزی از کوچکترین فرد بیاموزد. استاد پیوسته در بوستان کتاب گام بر می‌دارد. استاد یا کتاب می‌خواند، یا کتاب می‌نویسد، یا کتاب جمع آوری می‌کند و یا آن را بسته بندی و برای کتابخانه خود در افغانستان می‌فرستاد. اگر کتاب نباشد استاد رحمانی به رادیو به خصوص رادیو معارف گوش می‌دهد. عشق به فراگیری آن قدر در وجود استاد برجسته است که در عمل آن را ثابت کرده و در یکی از یادداشت های خود نوشته است:
ایام عیش و عشرت و عشق طرب مرا
غیر از شب مطالعه و روز درس نیست
استاد ذهن فعال دارد که همین نعمت به وی فکر پویا و فعال و چشم مساله یاب بخشیده است. شاهد این ادعا کتابها‌و سخنرانی های استاد است که تقلیدی نیست، بلکه ابتکاری، خلاق و متناسب به نیازهای اجتماعی و همراه با راهکار و راه حل مناسب است که با تفکر بدست آمده است.
هرچند تبعیض سیستماتیک در وطن و تعلق نژادی و مذهبی بر اندیشه، گستره فعالیت و خدمات انسان تاثیر گذار است، اما در عین حال استاد رحمانی تفکر فراقومی‌دارد. ایشان معتقد است که حل مشکلات افغانستان تنها‌با حل مشکلات یک قوم ممکن نیست، بلکه مشکلات کشور وقتی حل شدنی نیست که همه اقوام مشکلش حل گردد. نگارنده خود شاهد توصیه های مکرر ایشان در همایش جنبش عدالت خواهی در افغانستان بوده است که می‌فرمود: همه اقوام افغانستان به نحوی مواجه با تبعیض و مشکل است هرچند هزاره ها‌بیشتر تبعیض و ستم را تجربه کرده است. بنابراین باید با تفکر فراقومی‌به سراغ حل مشکل کشور و نهادینه کردن عدالت خواهی رفت.
دلیل دیگر، نوشته و کتابهای ایشان است که اغلب فراقومی‌و فرامذهبی و برای همه اقوام افغانستان نوشته شده است. استاد رحمانی حتی کتابی را بصورت گروهی با مشارکت اندیشمندان چند قوم در افغانستان نوشتند که متاسفانه این کتاب ارزشمند در پاکستان مورد دستبرد قرار گرفت.
اراده جدی،درد مندی و اخلاص
استاد رحمانی شخص با اراده است و معتقد است که با اراده جدی، مدیریت درست عمر، تلاش و اخلاص می‌توان مشکلات زیادی را حل کرد و خدمات زیادی را انجام داد.
استاد تا کنون با اراده قوی خود توانسته در عرصه های گوناگون زندگی توفیقات چشمگیری داشته باشد. وی نویسندگی و تحقیق را در کهنسالی شروع کرد، اما با اراده و پشت کار خود توانست پله های موفقیت را بپیماید و کتابهای ارشمند زیادی را تالیف کند.استاد سعیدی معتقد است که همه کتابهای استاد رحمانی مفید و کاربردی است. ایشان کتابهای نوشته است که برای حل مساله کشور و جوانان است. استاد رحمانی هم دردمند است و هم چشم مساله یاب دارد و خطابه هایش هم دارای پیام و کاربردی است. استاد رحمانی دروس جدید نخوانده و تحصیلات دانشگاهی نداشته است اما با مطالعه کتب دانشگاهی در عرصه علوم اجتماعی، تربیتی و مدیریتی اطلاعات و اندوخته های خوبی داشته است و آثار ایشان گواه بر این مدعا است.
بارها‌از استاد رحمانی شنیدم که می‌گفت از آن روزیکه خود را شناختم بیمار بودم. ایشان چیز سرد به هیچ وجه نمی‌تواند بخورد. سالها‌بیماری ایشان تشخیص داده نشد. سرانجام بیماری استاد رحمانی بیماری اعصاب تشخیص داده شد و داروهای مختلف برای آن تجویز کرده بود که هیچ کدام آن سود مند نبود. حجت الاسلام حلیمی‌یکی از دوستان استاد از رادیو بی بی سی شنیده بود که مشکل اعصاب به جز ورزش و نرمش داروی دیگر ندارد وقتی این مطلب را استاد رحمانی می‌شنود بعد از آن هرگز ورزش صبحگاهی اش را ترک نمی‌کند. استاد رحمانی روزی به خاطر درد پایش، نتوانست ورزش کند لذا خیلی ناراحت بود. یکی از اعضاء خانواده به وی گفته بود حاج اقا! اشکال ندارد زیاد ناراحت نباش آسمان که به زمین نخورده است. اما استاد به وی می‌گوید: چرا، آسمان به زمین خورده است.
ورزش برای استاد رحمانی خیلی مفید واقع شده است به گونه‌ی که خودش می‌گوید سلامتی و توان دوران هفتاد سالگی‌ام به مراتب بهتر از ده سال پیش است که جوانتر بودم.
استاد رحمانی گاهی همراه با برنامه ورزش صبحگاهی تلویزیون و یا رادیو ورزش و نرمش می‌کند و گاه هم بدون آن با اصولی که آموخته است در اتاق و یا حیاط خانه اش ورزش می‌کند.
کسانیکه اهل نرمش و ورزش است می‌داند که ورزش منظم اراده بسیار قوی می‌خواهد.
استاد رحمانی یک عالم دلسوز و دردمند است. وی بارها‌ادعا کرده است که درد وطن خواب و قرار را از من گرفته و شب روز در این فکرم که چرا کشور و مردم ما در این عصر گرفتار این همه بدبختی است. از اینکه مردم ما با فقر فرهنگی، مادی و بحران‌ها‌و محرومیت دست به گریبان است استاد را رنج می‌دهد و یک تنه شب و روز تلاش می‌کند کتاب می‌نویسد، کتابخانه درست می‌کند و مردم را تشویق به مطالعه می‌کند، سخنرانی می‌کند، میزگرد تشکیل می‌دهد، همایش راه اندازی می‌کند، نویسندگان و خطبای برجسته کشور را تشویق می‌کند تا کاربردی بنویسند، کاربردی سخن بگویند و برای درمان درد این مردم نسخه‌های مناسب تجویز کنند و به اندازه توان خود در آگاهی دادن به مردم سهم بگیرند و مردم را از خواب گران بیدار سازند.
دردمندی استاد رحمانی را همه کسانی که وی را از نزدیک می‌شناسند تایید می‌کنند. از جمله حجت الاسلام والمسلمین استاد نبوی در باره وی می‌فرماید: استاد رحمانی واقعا شخصیت با درد است. این دردمندی را هم می‌توان در سخنرانی، هم در کتابها و هم در صحبت‌های معمولی شان با تمام وجود لمس کرد.
باور به مشورت و انتقادپذیری
یکی از ویژگی‌های شایسته استاد رحمانی اهل مشوره بودن این ایشان است. استاد رحمانی به این حدیث باورد دارد که هیچ پشتیبانی مثل مشورت در زندگی نیست. وقتی در مورد مشورت از وی سوال می‌کنم در جواب متواضعانه چنین پاسخم را می‌دهد: عادت دارم در کارهای مهم با دیگران مشورت نمایم. استاد رحمانی در کارهای علمی‌و تالیفات خود بیش از سایر کارها‌با دیگران مشورت می‌کند. نگارنده خود شاهد بوده است که ایشان برای تالیف هر اثر خود با چندین نفر مشورت کرده است. در هنگام مشورت دقیق به سخنان مشاوری را که انتخاب کرده است گوش می‌دهد و هرگاه سخن تازه و طرح نو می‌شنود بلافاصله با خوشحالی آن را یادداشت می‌کند و مکرر از مشاورش تقدیر و تشکر می‌کند.
استاد رحمانی انتقادپذیر است و از انتقادهای سازنده با آغوش باز استقبال می‌کند.
قدردانی
یکی از ویژگی‌های استاد رحمانی صفت قدردانی و شکرگزاری ایشان است.
قدردانی یکی از صفات برجستۀ اخلاق اجتماعی، است که می‌تواند افراد جامعه را به خدمت گزاری تشویق نماید.
سپاس‌گزاری و قدردانی در فطرت پاک بشری وجود دارد. عقل به انسان حکم می‌کند که از کسی که به شخص نیکی می‌کند و نعمتی به انسان می‌دهد سپاسگزاری شود. سپاسگزاری انواع گوناگون دارد؛ گاهی تشکر از آفریدگار عالم، منظور است، گاهی سپاس‌گزاری از بندگان او. همچنین گاه این سپاس‌گزاری؛ زبانی است و گاه عملی.
بصورت کلی می‌توان گفت‌‌یک نوع سپاس گذاری این است که انسان نعمت را در جای خودش بکار گیرد. از باب نمونه خداوند به انسان اعضاء و جوارح داده است و شکر گزاری آن به این صورت است که از آن استفاده حلال و مجاز گردد. چشم، گوش، زبان، دست، فکر و اندیشه وسایر نعمت‌ها‌باید در مواردی به کار گرفته شود که شرع آن را اجازه داده است. اگر این نعمت‌ها‌در موارد حرام و غیر مجاز بکار گرفته شود، کفران نعمت صورت گرفته است.
شکرگزاری و فرهنگ قدردانی باعث می‌شود، مردم با دلگرمی‌مشغول خدمت شوند و این احساس برایشان پیدا شود که خدمات آنان نادیده گرفته نمی‌شود و افرادی، قدردان آنهایند. این امر خود سبب ازدیاد محبت بین آحاد جامعه و آبادانی منطقه و کشور می‌شود.
استاد رحمانی علاوه بر اینکه شکرگزار نعمت‌های الهی است، همیشه توانایی شان را در راه درست استفاده کرده و برای خدمت به خلق و وطن تلاش می‌کند. استاد قدردان افراد خدوم و صاحب فکر کشور می‌باشد. ایشان هرگاه کار شایسته‌ی را از کسی ببیند و یا حرف منطقی و خوبی را از کسی بشنود از وی تقدیر کرده و به مناسبت بصورت مکرر از آن به نیکی یاد می‌کند.
استاد رحمانی از خدمات آیت الله علی یاور افتخاری به نیکی یاد می‌کند و فعالیت وی را الهام بخش کارهای خود می‌داند. استاد رحمانی به صراحت بیان می‌کند که کتابخانه، حسینیه، مسجد، مدرسه و سایر فعالیت های حاج آقای افتخاری که در کابل و جاغوری انجام داد، برای من نیز الگو شد تا کتابخانه اهل بیت ع را در کابل راه اندازی کنم.
ایشان از حجت الاسلام والمسلمین آقای حلیمی‌بارها‌تشکر می‌کند، که باعث شد تا راه درمان بیماری اعصاب استاد را به وی یاد دهد که ورزش و نرمش است. استاد رحمانی از حاجی انور علودال نیز به نیکی یاد می‌کرد و از خدمات وی قدردانی می‌نمود. حاجی انور ارباب بسیار توانمند و باهوش زمان خود بود. وی در دهه چهل که جاغوری با کمبود معلم مواجه بود تعداد از افراد باسواد را برای آموزش دوره معلمی‌در کابل فرستاد که یک خدمت ارزنده برای مردم و شاگردان آن روز جاغوری بود. از جمله کسانی که بنابود در لیست معلمان قرار بگیرد استاد رحمانی بود. ایشان می‌گوید خدمات حاجی انور قابل قدر بود اما از اینکه من توفیق رفتن به کابل جهت معلم شدن را نیافتم خیلی خوشحالم زیرا اگر من آن زمان معلم می‌شدم دیگر هیچوقت توانایی را که حالا دارم پیدا نمی‌کردم.
استادرحمانی از اساتید خود به نیکی یاد می‌کند و قدردان زحمات آنها‌است. همچنین بارها‌ایشان یادآوری کرده است که باید از مردم و موی سفیدان المیتو و کمرک تشکر ویژه نماییم زیرا آنها‌حاج شیخ را به عنوان مدرس در منطقه خود دعوت کردند و این کار باعث شد که تعداد زیادی از طلاب دینی تحصیل کرده و امروز از شخصیت های مطرح منطقه محسوب شود.
مهارتها:
استاد رحمانی توانائيهاي يك عالم ديني را در ابعاد مختلف در خود جمع دارد. از مهارت بالايي در خطابه و سخنراني برخوردار است در زادگاه خود و در حوزة علميه قم از سخنرانان مشهور مي‌باشد و كتابي تحت عنوان خطابه‌هاي اصلاحي درمورد افغانستان را انتشار داده است. از نظر تدريس نيز از توانايي بالايي برخوردار است. در فن نويسندگي نيز از مهارت خوبي برخوردار است علاوه بر مقاله هايي كه از وي منتشر شده است بيش از ۱۲ عنوان كتاب از وي به چاپ رسيده است كه با نثر شيوا و ادبيات ساده و همه كس فهم به رشتة تحرير در آورده است. كه محتواي آنها را تكاپو در جهت حل مشكلات اجتماعي افغانستان تشكيل مي‌دهد.
کار روزمره استاد
برنامه معمولی استاد این گونه است که شب ها‌زود می‌خوابد و قبل از ساعت ده شب در بستر خواب می‌رود. استاد همیشه با اذان صبح از خواب بلند می‌شود. نمازش را همیشه شمرده و همراه با تعقیبات طولانی به جا می‌آورد. بعد از نماز صبح عادت دارد که مقداری مطالعه کند. قبل از صبحانه بصورت مرتب نرمش می‌کند. استاد به هیچ وجه حاضر نیست روزی نرمشش ترک گردد و نرمش برای سلامتی و تکلیفی اعصابش خیلی مفید بوده است. بعد از نرمش و صرف صبحانه در کتابخانه اش به پژوهش و مطالعه می‌پردازد. هیچ وقت استاد رحمانی بی‌کار نیست و موضوعی را که در باره آن تحقیق می‌کند با علاقه تمام، وقت خود را صرف تکمیل آن می‌کند و تا تمام نکرده است به کار دیگر نمی‌پردازد.
قسمت دوم آثار مکتوب
همان گونه که بارها گفته شد، آثار و تحقیقات استاد رحمانی ناظر به مشکلات و مسایل اجتماعی و از نوع تحقیق کاربردی و عملیاتی است و علاوه بر آن سیر اندیشه و کتاب استاد از یک پیوستار منظم منطقی برخوردار است که آن نظم را در بروشور زندگی‌نامه و آثار استاد رحمانی می‌توان اینگونه یافت:
دغدغة های استاد رحمانی از يك سير تاريخي منظم برخوردار بوده است كه به نظر مي‌رسد آوردن آن در اينجا مفيد خواهد بود. بر اثر تكاپويي كه در مورد مشكلات اجتماعي افغانستان داشته اولين بار به اين فكر فرو رفت كه شايد علت عقب ماندگي اين كشور ناتواني در فرايند آموزش و پرورش بوده است زيرا سنگ بناي پيشرفت فرهنگي با دست خانواده و مكاتب ابتدايي و متوسطه برگزار مي‌گردد به اين دليل كتابي تحت عنوان والدين و آماده سازي كلاس اوليها و آسيب شناسي تربيت و پرسشها و پاسخهاي تربيتي را نوشتند كه در آنها بيشتر چند و چون مسئوليت‌هاي آموزشي و پرورشي والدين و مكاتب بررسي گرديده است. به دنبال آن وضعيت آشفته سياسي- اجتماعي افغانستان نظر او را به خود جلب كرد كه چرا اين كشور عقب مانده گرفتار مشكلات اجتماعي و اقتصادي مي‌باشد، به دنبال اين فكر كتابهاي علل عقب ماندگي افغانستان و مشكلات اجتماعي افغانستان و افغانستان فقرزدايي را به رشتة تحرير در آورده و در اختيار ملت افغانستان قرار داده است. در سالهاي آخر تداوم بحران سياسي افغانستان مورد توجه جدي نويسنده قرار گرفت بدين منظور كتاب مديريت بحران افغانستان را نوشت در خلال تحقيقات ميداني اين كتاب به اين حقيقت دست يافت كه اغلب مردم افغانستان از بحران سياسي و راه و روش كنترل آن غافل هستند اين موضوع هنوز در انديشة آنها به صورت مشكل مطرح گرديده است به اين دليل كتاب افغانستان در راه بيداري را نوشت و در اختيار علاقمندان قرار داد.
استاد رحمانی کتاب‌های زیادی تالیف کرده که برخی آن بارها چاپ شده است. بصورت کلی آثار استاد رحمانی به دو کتگروی چاپ شده و چاپ نشده تقسیم می‌شود.
کتاب های چاپ شده استاد رحمانی را از لحاظ موضوعی می‌توان به سه گروه تقسیم کرد:
الف) کتاب‌های تربیتی
ب) کتاب‌های اجتماعی
ج) کتاب‌های سیاسی و خاطرات
نگاهی به کتابهای به چاپ رسيده استاد:
1- والدين و آماده سازي كلاس اولي ها
اين كتاب چنانكه از اسمش پيداست به والدين كمك مي‌كند كه فرزندش را براي ورود موفقيت آميز به كلاس درس و زندگي آماده سازد. تأمين سلامت جسم، پرورش هوش و عواطف و آداب اجتماعي و اخلاق ديني بعضي از الگوهاي آماده سازي است. موفقيت در كلاس درس در واقع زيربناي موفقيت در زندگي فردي و اجتماعي و زمينه ساز تكامل و پيشرفت آنها خواهد شد.
كودك هر آنچه دارد ز دامان مادر است گر زشت باشد و گر نيك اختر است
خواندن اين كتاب به همه مادران و پدران و مربيان توصيه مي‌گردد.
2- پرسش و‌ها و پاسخ‌هاي تربيتي
در اين كتاب پرسش‌ها و پاسخ هايي درباره بنيادهاي تربيتي فرزندان سخن رفته است. قسمتي از آن درباره مسائل مقدماتي تربيت و اينكه مسئوليت تربيت كودكان بر عهده چه كساني است؟ حكومت؟ والدين يا عموم مردم؟ هدف يا اهداف تربيت چيست؟ آيا هدف صرفاً پرورش جسم است يا روح؟ برترين هدف تربيت چيست؟ قسمتي از كتاب به شرايط تربيتي والدين و مربيان پرداخته است و خاطر نشان گرديده كه هر پدر و مادري از صلاحيت تربيت برخوردار نمي‌باشد. آنان بايد از اصول و روش‌هاي علمي تربيت آگاه باشند.
3- نقد باورهاي غلط تربيتي
در هر جامعه اي در كنار باورهاي درست تربيتي برخي باور‌هاي غلط نيز وجود دارد كه براي تربيت سخت آسيب زا است. برخي هدف تربيت را صرفاً پرورش جسم و بعضي ديگر هدف تربيت را فقط رشد اجتماعي مي‌دانند و…. اين باورها غلط و آسيب دار است. هدف تربيت هم پرورش جسم است هم روح و…. اين كتاب اينگونه باورهاي غلط را مورد بررسي قرار داده است از جمله سه نوع باور را مورد نقد قرار داده است. 1- باورهاي غلط درباره اهداف تربيت 2- باورهاي غلط درمورد روش تربيت 3- باورهاي غلط درمورد عوامل تربيت. خواندن اين كتاب براي آناني كه انگيزة تربيت دارند مفيد به نظر مي‌رسد.
4- آسيب شناسي تربيت
تربيت يك كار دشوار و پيچيده است كه موفقيت در آن نيازمند آگاهي و مهارت از راه و روش صحيح و علمي تربيت است. گاهي بعضي پدران و مادران و مربيان نا آگاه از روي دلسوزي به فرزندان خود روش هايي را تحميل مي‌كنند كه آسيب دار بوده و سبب خسارت مي‌گردد. اين آسيب‌ها گاهي درباره عوامل تربيت، زماني درباره اهداف تربيت و در برخي موارد درمورد روش تربيت اعمال مي‌گردد مثلا بعضي پدران و مادران بازي‌هاي كودكانه را كاري عبث مي‌پندارند درحالي كه بازي مشق زندگي است كه طفل از خلال آن راه و رسم زندگي را مي‌آموزد. در اين كتاب بعضي باورهاي آسيب‌زا مورد نقد و بررسي قرار گرفته است.
5- علل عقب ماندگي افغانستان
اين كتاب چنانكه از اسمش پيداست درباره ريشه يابي توسعه نيافتگي افغانستان پرداخته است. چرا و چگونه اين كشور از جهان و از كشورهاي هم جوار خود عقب مانده‌تر به نظر مي‌رسد. آيا عوامل اقتصادي دركار بوده است يا عوامل سياسي و اجتماعي؟ عوامل انساني و فرهنگي چطور؟ آيا كشور‌هاي ديگر در اين زمينه نقشي نداشته اند؟ چگونه؟ اين كتاب در 6 بخش تنظيم شده است بخش اول مفاهيم كلي. بخش دوم وضعيت اقتصادي. سوم وضعيت سياسي. چهارم وضعيت فرهنگ عمومي. پنجم وضعيت خاص ديني در ارتباط با عقب ماندگي. ششم نقش كشورهاي بيگانه در توسعه نيافتگي اين كشور بررسي گرديده است و در هر بخش راهكارهايي جهت برون رفت از اين وضعيت نابسامان ارائه شده است.
6- افغانستان و مشكلات اجتماعي
مشكلات اجتماعي مانند مشكلات طبيعي پديده هايي است كه مانع رفاه و پيشرفت يك ملت مي‌گردد در اين كتاب درمورد برخي از مشكلات زندگي در افغانستان بحث شده است. بعداز شناخت مشكل اجتماعي به عوامل ايجاد و تداوم مشكل و راه و روش پيشگيري از آن پرداخته شده است در اين كتاب سه نوع مشكل كه عبارتند از بحران هويت ديني، بحران هويت ملي، روابط آسيب زاي اجتماعي مورد بررسي قرار گرفده است در هر بخشي نخست به عوامل مشكل سپس به خسارت‌هاي آن، در آخر به راهكار رفع مشكل پرداخته شده است. در بخش كليات بيشتر از 80 نوع مشكل اجتماعي افغانستان نام برده شده است كه از فرهنگ دوستان و محققين انتظار مي‌رود دربارة آنها به تحقيقات بپردازند.

7- افغانستان و فقرزدايي
يكي از مشكلات جامعه ما فقر اقتصادي و فرهنگي است در اين كتاب به شناسايي فقر و خسارت‌هاي آن پرداخته شده است راهكار رفع فقر را در دو بخش توليد و توزيع عادلانه و مصرف عادلانه بررسي گرديده است. در بخش توليد به احياي زراعت به عنوان اصلي ترين منبع در آمد اين كشور پرداخته شده است. در قسمتي از كتاب درباره مسئولان فقرزدايي بحث شده است. در اين مورد كليه ي مردم بويژه نظام سياسي، انديشمندان، عالمان ديني از مسئولان فقرزدايي به حساب آمده است. اگر دولت و ملت دست در دست يكديگر دهند به سرعت مي‌توانند خود را از باتلاق فقر نجات دهند خواندن اين كتاب به همه فقيران توصيه مي‌شود.
8- مديريت بحران افغانستان
بحران مفهوم خاص براي دلالت بر مصداق عامي همچون از هم گسيختگي، بي‌نظمي، دگرگوني، شكنندگي بيش از حد معمول، تهديد ارزش ها، بي‌ثباتي اجتماعي و سياسي و محاصره ي نظامي مي‌باشد.
در اين كتاب بعد از تعريف و انواع بحران‌ها و علل و عوامل ايجاد و تداوم بحران در افغانستان، به مديريت پيشگيري، كنترل و بازسازي بحران پرداخته شده است. در بخش كنترل بحران به علل ناكامي كنترل آن از سوي احزاب خلق و پرچم و مجاهدين و گروه طالبان و سازمان ناتو پرداخته شده است و در بخشي از كتاب راجع به راهكار كنترل بحران كنوني در اين كشور بررسي شده است و در آخر مديريت بازسازي و اصلاحات در ابعاد سياسي و اقتصادي و فرهنگي مورد بررسي قرار گرفته است.
9- هزاره‌ها و محروميت زدايي
مردم افغانستان يكي از محروم ترين ملل جهان است در اين ميان هزاره‌ها رنج محروميت بيشتري را تحمل كرده اند اين كتاب كه در دو جلد تنظيم شده است به ابعاد محروميت سياسي، اقتصادي و اجتماعي و فرهنگي هزاره‌ها و علل و عوامل آن پرداخته سات. سپس راهكارهاي رفع محروميت در ابعاد مختلف را بررسي نموده است. درست است كه راهكارهاي نامبرده درباره هزاره‌ها است اما اختصاص به آنها ندارد كليه ي محرومان جهان مي‌توانند از رهنمودهاي آن جهت رفع محروميت از خود استفاده كنند.

10- خطابه‌هاي اصلاحي
محتواي اين كتاب مجموعه اي از خطابه هايي است كه در خارج و داخل افغانستان به مناسبت‌هاي مختلف ايراد گرديده است. در اين كتاب 28 خطابه در موضوعات مختلف گنجانده شده است. هدف از تحرير اين مجموعه خاطر نشان ساختن اين مسأله است كه خطيبان در كنار بررسي مسائل معنوي و اخروي از مسايل دنيوي نيز غفلت نكنند مخصوصاً در اين وضعيتي كه ملت ما بيش از سه دهه است كه در آتش بحران مي‌سوزد. اين وضعيت دلخراش ايجاب مي‌كند كه مبلغان علل و عوامل بحران و راهكارهاي كنترل آن را بررسي كنند و انگيزه رفع بحران را در افكار ملت نهادينه سازند.
مي‌رود دربارة آنها به تحقيقات بپردازند.
10- خطابه‌هاي اصلاحي
محتواي اين كتاب مجموعه اي از خطابه هايي است كه در خارج و داخل افغانستان به مناسبت‌هاي مختلف ايراد گرديده است. در اين كتاب 28 خطابه در موضوعات مختلف گنجانده شده است. هدف از تحرير اين مجموعه خاطر نشان ساختن اين مسأله است كه خطيبان در كنار بررسي مسائل معنوي و اخروي از مسايل دنيوي نيز غفلت نكنند مخصوصاً در اين وضعيتي كه ملت ما بيش از سه دهه است كه در آتش بحران مي‌سوزد. اين وضعيت دلخراش ايجاب مي‌كند كه مبلغان علل و عوامل بحران و راهكارهاي كنترل آن را بررسي كنند و انگيزه رفع بحران را در افكار ملت نهادينه سازند.
11- افغانستان در راه بيداري، عوامل و راهكارها
در سال 1390 كه در صدد تحقيق و تأليف كتاب مديريت بحران افغانستان بودم از تحقيقات ميداني بدست آمد كه بيشتر مردم افغانستان از بحران و جنگ غافل هستند و بحران هنوز به صورت يك مسأله در افكار مردم پديد نيامده است بدين منظور كتاب افغانستان در راه بيداري به رشته تحرير در آمد شايد وسيله اي باشد براي بيداري و هوشياري مردم افغانستان. اين كتاب در 6 فصل تنظيم گرديده است. فصل اولي مفاهيم كلي و تعريف بيداري، ابعاد غفلت و بيداري و موانع بيداري و… در فصل دوم بيداري فكري و فرهنگي در فصل سوم بيداري اسلامي و در فصل چهارم بيداري اجتماعي و در فصل پنجم بيداري سياسي و در فصل ششم بيداري اقتصادي مورد بررسي قرار گرفته است. خواندن اين كتاب براي كليه اقشار بويژه مديران سياسي مفيد به نظر مي‌رسد.

۱۲- بیماری‌های اخلاقی و درمان‌های قرآنی

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها