سوره توبه/ برائت
مترجم محمد جواد برهانی موسسه فرهنگی خدماتی فانوس
(سوره توبه يا برائت در سال نهم هجرت در مدينه نازل شد. مكّه در سال هشتم هجرت فتح گرديد و سال دهم حجة الوداع رسول خدا بوده است. اين سوره آخرين سوره ايست كه در مدينه برای رسول اكرم نازل شد.)
رفتار با مشرکان
- اين اعلام بیزاری و عدم تعهّدى است از جانب خداوند و پيامبرش نسبت به مشركانى كه شما با آنها پيمان بسته ايد.
- اى مشركان! اكنون به مدت چهار ماه در اين سرزمين بگرديد. بدانيد كه شما نمى توانيد خدا را عاجز کنید. خداوند خواركنندۀ كافران است.
- و اين اعلامى است از جانب خداوند و پيامبرش به عموم مردم در روز حجّ اكبر كه خدا و پيامبرش نسبت به مشركان تعهّدى ندارند. پس اگر توبه كرديد براى شما بهتر است. و اگر روى گردانیديد، بدانيد كه شما نمى توانيد خداوند را عاجر کنید. کافران را، به عذابى دردناك بشارت بده.
- مگر آن مشركانى كه با آنها پيمان بسته ايد، سپس از پيمان شما چيزى کم نکرده است و از هيچ كسی (هم) بر ضدّ شما پشتيبانى نكرده اند؛ پس پيمانشان را براى آنها تا پايان مدّتشان تمام كنيد. به يقين، خداوند متقین را دوست مى دارد.
- پس هنگامى كه آن چهار ماه حرام به پايان رسيد، مشركان پيمان شكن را هرجا يافتيد بكشيد، دستگير كنيد و آنها را به محاصره درآوريد، و در هر كمينگاهى براى کمین کردن آنها بنشينيد. پس اگر مشرکان توبه كردند، نماز را برپاداشتند و زكات دادند آنگاه کاری به آنها نداشته باشید و آنها را آزاد بگذارید. بدون شک، خداوند بسيار آمرزنده و مهربان است.
- اگر يكى از این مشركان به تو پناه آورد به او پناه بده، تا كلام خدا را بشنود؛ آن گاه او را به مكان امن برسان. اين به این خاطر است كه آنها قومى نادانند.
- چگونه مشركان را نزد خدا و نزد پیامبر او عهدى می تواند باشد؟ مگر با كسانى كه كنار مسجد الحرام با آنها پيمان بسته ايد پس (تا زمانی) که آنها با شما در عهد خود پايبندند، با آنها پايدار باشيد. بدون شک خداوند پرهيزگاران را دوست مى دارد.
- چگونه (اعتبارى براى پيمان مشركين) باشد در حالى كه اگر بر شما دست يابند، هيچ گونه حق خويشاوندى و پيمان با شما را رعايت نمى كنند. شما را با زبانشان راضى مى كنند و حال آنكه دلهايشان امتناع مى ورزد و بيشترشان فاسقند.
- (آیه درباره ابوسفیان نازل گردیده که به کفار و به و همسوگندان قریش اطعام میکرد ولى به همسوگندان پیامبر اطعام نمى نمود.) آنها آيات خداوند را به بهاى ناچيزى فروختند و (مردم را) از راه خدا باز داشتند. به راستى آنها چه بد کاری انجام مى دادند.
- آنها در باره هیچ مومنی حق خويشاوندى و پيمان را رعايت نمى كنند. و آنها همان تجاوزكارانند.
- پس اگر آنها توبه كردند، نماز را برپاداشتند و زكات دادند، برادران دينى شما هستند. ما اين آيات را براى مردمى كه دانايند توضيح مى دهيم.
- و اگر (مشرکان) پس از عهد خود، پيمان هاى خود را شكستند و به دين شما طعنه زدند، با رهبران كفر بجنگيد، زيرا آنها هيچ پيمانی ندارند، باشد كه دست بردارند.
- آيا با جماعتى كه پيمانهاى خود را شكستند و تصميم به اخراج پيامبر گرفتند، جنگ نمى كنيد؟ در حالى كه نخست آنها (جنگ با شما را) شروع كردند. آيا از آنها مى ترسيد؟ شايسته است كه از خدا بترسيد اگر شما حقيقتا ايمان داريد.
- با آنها بجنگيد تا خدا آنها را به دست شما عذاب و رسوا نمايد و شما را بر آنها پيروز گرداند و دلهای مردم مؤمن را خُنک کند.
- و خشم دلهايشان را ببرد. خدا توبۀ هر كه را بخواهد مى پذيرد. خداوند داناى حكيم است.
- آيا گمان کردید كه شما به حال خود تان واگذار مى شويد، و خداوند كسانى را كه از ميان شما جهاد كرده و غير از خدا و فرستادۀ او و مؤمنان، محرم اسرارى نگرفته اند، معلوم نمى دارد؟ خداوند به آنچه انجام مى دهيد آگاه است.
- (وقتى که عباس در روز بدر اسیر گردید به مسلمین چنین گفت: اگر شما با اسلام آوردن و هجرت و جهاد بر ما سبقت جسته اید، بدانید که ما کسانى بودیم که مسجدالحرام را تعمیر نمودیم و ساقى حجاج بوده ایم، سپس این آیه و آیه 19 نازل گردید) مشركان حق ندارند درحالى كه به كفر خود گواهى مى دهند مساجد خدا را آباد كنند. آنها اعمالشان تباه است. مشرکان برای همیشه در آتش خواهند بود.
- مساجد خدا را تنها كسانى آباد مى كنند كه به خدا و روز آخرت ايمان دارند، نماز برپامى دارند، زكات مى دهند و جز از خدا نمى ترسند. پس اميد است كه اينها از هدايت يافتگان باشند.
- آيا سيراب ساختن حاجيان و آباد كردن مسجد الحرام را مانند كار كسى قرار داده اید كه به خدا و روز آخرت ايمان آورده و در راه خدا جهاد مى كند؟ (نه، اين دو) نزد خداوند يكسان نيستند. خدا ظالمان را هدايت نخواهد كرد.
- كسانى كه ايمان آورده، هجرت كرده و در راه خدا با مال و جانشان به جهاد پرداخته اند نزد خدا منزلت بالاتر دارند. اينها همان رستگارانند.
- پروردگارشان آنها را از جانب خود، به رحمت، رضوان (خشنودى) و باغهايى كه در آنها نعمتهايى پايدار دارند، مژده مى دهد.
- آنها جاودانه در آنجا خواهند بود. بدون شک، نزد خداوند پاداشى بزرگ است.
- (این آیه درباره حاطب بن ابىبلتعه نازل گردید. موقعى که به قریش نامه نوشت و آنها را از اراده فتح مکه از طرف رسول خدا خبر داد.) اى مومنان، پدران و برادران خود را در صورتی که كفر را بر ايمان ترجيح دهند به عنوان دوست خود نگيريد. و كسى که از میان شما آنها را به عنوان دوست بگيرند، آنها در واقع ظالم اند.
- (چیزى که باعث نزول این آیه شد، محبت مسلمین نسبت به خویشاوندان و پدران و فرزندان بوده که آنان را از هجرت بازداشته بود) بگو: «اگر پدران، پسران، برادران، زنان، خاندان شما، اموالى كه جمع کرده ايد، تجارتى كه از كسادیش ترس دارید و خانه های را كه خوش مى داريد، نزد شما از خدا، پيامبر و جهاد در راه او دوست داشتنى تر است، پس منتظر آمدن فرمان الهی باشيد». خداوند گروه فاسقان را هدایت نمى كند.
جنگ حنین[1]
- (با وجود این که لشکر مسلمین در جنگ حنین دوازده هزار نفر بودند، از ترس فرار کردند و مى پنداشتند که به خاطر کم بودن لشکر شکست خواهند خورد) بدون شک، خداوند شما را در جاهای زیادی، يارى كرده است. و (نيز) در روز «حُنَين»؛ آن زمانی كه تعدادِ زيادتان شما را شگفت زده کرده بود، ولى به هيچ وجه از شما چیزی را دفع نكرد و زمين با همۀ فراخى شان بر شما تنگ گرديد، سپس در حالى كه پشت (به دشمن) كرده بوديد فرار کردید.
- آن گاه خداوند آرامش خود را بر پیامبر خود و بر مؤمنان نازل کرد. و لشکریانی فرستاد كه شما آنها را نمى ديديد. خداوند كسانى را كه كفر ورزيدند عذاب كرد. سزاى كافران همين بود.
- سپس خداوند بعد از آن (واقعه) توبۀ هر كس را كه بخواهد مى پذيرد. خداوند آمرزنده ى مهربان است.
- (مشرکین از راههاى دور انواع کالا و طعام مى آوردند. وقتى که آیه نجس بودن مشرکین و ممنوع گردیدن ورود آنها به مسجدالحرام نازل گردید مسلمین گفتند: یا رسول الله اگر اینها به مسجدالحرام نیایند تجارت ما قطع شده و طعام و روزى بر ما تنگ، بازار ما کساد و منافع و دوستى ما با آنها بریده خواهد شد. خداوند این آیه را نازل فرمود و خاطرنشان ساخت اگر شما از فقر و تنگدستى مى ترسید خداوند شما را از فضل خویش بىنیاز خواهد گردانید.) اى مومنان! حقيقت اين است كه مشركان ناپاكند. پس نبايد از سال آينده به مسجد الحرام نزديك شوند. و اگر ( به خاطر این قطع رابطه) از فقر می ترسید، پس به زودى خداوند اگر بخواهد شما را به فضل خودش بى نياز مى کند. خداوند داناى حكيم است.
جنگ تبوک[2]
- (این آیه در موقعى که رسول خدا دستور جنگ با دولت روم را صادر فرمود، نازل گردید و بعد از نزول این آیه غزوه تبوک شروع شد.) با كسانى (از اهل كتاب) كه به خدا و روز قيامت ايمان نمى آورند، و آنچه را که خدا و پيامبرش حرام كرده اند، حرام نمى شمارند، و دين حق را نمى پذيرند، بجنگيد تا با دست خود فروتنانه، جزيه بپردازند.
- و يهود گفتند: «عُزَير، پسر خداست» و نصارى گفتند: «مسيح، پسر خداست». اين سخنى است (باطل) كه به زبان مى آورند، و به گفتار كسانى كه پيش از اين كافر شده اند شباهت دارد. خدا آنان را بكشد. چگونه (از حق) بازگردانده مى شوند؟
- اينها دانشمندان و راهبان خود و مسيح پسر مريم را به جاى خدا به الوهيّت گرفتند با آنكه مأمور نبودند جز اينكه خدايى يگانه را بپرستند كه هيچ معبودى جز او نيست. منزّه است خداوند از آنچه (با وى) شريك مى گردانند.
- (کافران) مى خواهند نور خدا را با سخنان خود خاموش كنند، ولى خداوند، تا نور خود را كامل نكند، نمی گذارد، هر چند كافران دوست نداشته باشد.
- او كسى است كه پيامبرش را با هدايت و دين حق، فرستاد تا آن را بر همه ادیان پيروز گرداند، هر چند مشركان دوست نداشته باشند.
- اى مومنان! بسيارى از دانشمندان يهود و راهبان، اموال مردم را به ناحق مى خورند، و آنها را از راه خداوند باز مى دارند. كسانى كه طلا و نقره را ذخیره مى كنند و آن را در راه خدا انفاق نمى كنند، آنها را از عذابى دردناك خبر بده.
- روزى كه آن پول ها را در آتش دوزخ گرم، و پيشانى و پهلو و پشت آنان را با آنها داغ كنند و بگويند: «اين است آنچه براى خود جمع کردید، پس كيفر آنچه را جمع کردید، بچشيد».
چهار ماه حرام
- بدون شک، تعداد ماه ها نزد خدا، از روزى كه آسمانها و زمين را آفريده، در كتاب خدا، دوازده ماه است. از اين (دوازده ماه)، چهار ماه آن، ماهِ حرام است. اين است دین استوار. پس در اين چهار ماه بر خود ظلم نکنید. همه شما با مشركان بجنگيد، همانگونه كه آنها همه شان با شما مى جنگند. بدانيد كه خداوند با متقیان است.
- بدون شک جابجا كردنِ ماههاى حرام، باعث افزایش در كفر است كه كافران به وسيلۀ آن گمراه مى شوند؛ آن را يك سال حلال مى شمارند، و يك سال ديگر، آن را حرام مى دانند، تا با شمارۀ ماههايى كه خدا حرام كرده است موافق سازند و در نتيجه آنچه را خدا حرام كرده بر خود حلال کنند. زشتىِ اعمالشان برای آنها آراسته شده است. خداوند كافران را هدايت نمى كند.
- (وقتى رسول خدا از طائف برگشت، در فصل برداشت میوه و محصول دستور جهاد و جنگ با دولت روم را صادر فرمود. مردم مایل بودند در جنگ شرکت نکنند و به جمع آوری محصول خود بپردازد. از سوی دیگر، روم هم دشمن بسیار توانمند بود. خداوند، پیامبر خود را از این گران آمدن مسلمین در جنگ خبر داد و این آیه را نازل فرمود) اى مومنان! شما را چه شده است كه چون به شما گفته مى شود: «در راه خدا برای جهاد حرکت کنید» تنبلی می کنید؟ آيا به جاى آخرت به زندگى دنيا دل خوش كرده ايد؟ متاع زندگى دنيا در برابر آخرت، بسیار ناچیز است.
- (رسول خدا براى جنگ به چند طائفه از طوائف عرب دستور کوچ دادن داد. آنها تنبلى کردند خداوند این آیه را نازل فرمود و آنها را به عذاب نیامدن باران معذب ساخت) اگر به سوی جهاد حرکت نکنيد، خداوند شما را به عذابى دردناك عذاب مى كند، و گروهى ديگری را جایگزین شما مى کند. شما به خدا نمی توانید ضرر برسانيد. خداوند بر هر چيزى تواناست.
- اگر شما پيامبر را کمک نكنيد، قطعاً خدا او را کمک می کند: هنگامى كه کفار، او (پیامبر) را از مكّه بيرون كردند، او نفر دوم از دو تن بود، زمانی که در غار (ثَور) بودند. وقتى به شخص همراه خود گفت: «ناراحت نباش، خداوند با ماست». پس خداوند آرامش خود را بر او(پیامبر) فرستاد. و او را با لشکری كه شما، آنها را نمى ديديد تأييد كرد، و كلمۀ کافران را پست تر گردانيد. كلمۀ خداست كه برتر است. خداوند شكست ناپذير حكيم است.
- (عدهاى به علت بیماری یا پیرى نمىتوانستند در جنگ شركت کنند لذا خود را گناهكار تصور میكردند و خداوند این آیه را نازل فرمود)سبكبار و گرانبار حرکت کنيد و با مال و جان خود در راه خدا جهاد كنيد. اگر بدانيد، اين براى شما بهتر است.
- (این آیه درباره منافقین آمده که بدون عذر در جنگها شرکت نمى کردند. خداوند نفاق آنها را آشکار فرمود که آنها اگر کارى از کارهاى دنیوى بوده و منافعى نیز از آن میبود، استقبال میکردند)اگر مالى در دسترس و سفرى كوتاه بود، بدون شک آنها از دنبال تو مى آمدند، ولى آن راه پر مشقّت(تبوک) برای آنها دور مى باشد. آنها به زودى به خدا قسم خواهند خورد كه اگر مى توانستيم حتماً با شما بيرون مى آمديم، (آنها با قسم دروغ)، خود را به هلاكت مى رسانند. خداوند مى داند كه آنها دروغگو هستند.
- (خداوند به عنوان عتاب به پیامبر خود فرمود که چرا به منافقین اجازه شرکت در جنگها را دادی، بلکه بهتر آن بود که به آنها اجازه نمیدادى) ای پیامبر! خدا از تو بگذرد، چرا پيش از آن كه حال راستگويان براى تو آشكار شود و دروغ گويان را بشناسى، به آنها اجازۀ (جهاد) دادى؟
- (ای پیامبر!) كسانى كه به خدا و روز آخرت ايمان دارند، برای جهاد با مال و جانشان از تو اجازه نمىخواهند. خداوند به حال متقیان داناست.
- فقط كسانى از تو اجازه مىخواهند ( که جهاد را ترک کند) كه به خدا و روز آخرت ايمان ندارند و دلهايشان به شك افتاده و در شك خود سرگردانند.
- و اگر منافقان اراده بيرون رفتن داشتند، بدون شک براى آن وسائل آماده می کردند. ولى خداوند راهافتادن آنها را دوست نداشت. پس آنها را از رفتن منصرف کرد. به آنها گفته شد: «با ماندگان بمانيد.»
- اگر آنها با شما بيرون آمده بودند جز فساد براى شما نمىافزودند. آنها به سرعت خود را ميان شما جاکرده و در حق شما فتنهجويى مىكردند، و در ميان شما جاسوسانى دارند. خداوند به حال ظالمان داناست.
- بدون شک، منافقان پيش از اين نيز در صدد فتنه جويى برآمدند و كارها را بر تو وارونه ساختند، تا حقّ آمد و امر خدا آشكار شد، در حالى كه آنان ناخشنود بودند.
- (این آیه درباره جد بن قیس نازل گردید، وقتى که رسول خدا به مردم فرمان خروج به سوى غزوه تبوک براى جنگ با رومیان را صادر فرمود، جد بن قیس گفت: یا رسول الله مردى هستم که مفتون و دلباخته زنان رومى مى شوم مرا به فتنه زنان زرد فام رومى مبتلا نکن) و از آن منافقان كسى است كه مى گويد: «مرا (در ماندن) اجازه بده و مرا به فتنه مينداز». آگاه باش، كه آنها خود به فتنه افتاده اند. بدون شک جهنَّم بر كافران احاطه دارد.
- (منافقین که از رفتن به جنگ به بهانه هائى امتناع مى ورزیدند در مدینه شایعات دروغ و خبرهای بدی را پخش می کردند و مثلاً مى گفتند: محمد و یارانش در جنگ نابود شدند وقتى که خبر پیروزى مسلمین در جنگ و سلامت رسول خدا به آنها رسید بدحال شدند و از دروغ بافتن خود شرمنده گشتند و این آیه نازل گردید) اگر نيكى به تو برسد آنها ناراحت می شود، و اگر بدی و مصیت به تو برسد مى گويند: «ما پيش از اين تصميم خود را گرفته ايم» و خوشحال روى بر مى گرداند.
- بگو: «جز آنچه خدا براى ما مقرر داشته هرگز به ما نمىرسد. او مولای ماست، و مؤمنان بايد تنها بر خدا توكل كنند.»
- بگو: «آيا براى ما جز يكى از اين دو نيكى (شهادت یا پیروزی) را انتظار دارید؟ در حالى كه ما انتظار مىكشيم كه خدا از جانب خود يا به دست ما عذابى به شما برساند. پس انتظار بكشيد كه ما هم با شما منتظريم.»
- (جد بن قیس گفت وقتى که من زنان را ببینم نمى توانم صبر کنم، بلکه دلباخته آنها مى گردم و به رسول خدا مى گفت حاضرم تو را با مال خودم کمک کنم ولى در جنگ حاضر نشوم، سپس این آیه نازل گردید) بگو: «چه با رضا و رغبت و چه با بىميلى انفاق كنيد، هرگز از شما قبول نمی شود، چرا كه شما گروهى فاسق بوده اید.»
- و هيچ چيز مانع قبول شدن انفاق آنها نشد، جز اينكه آنها (کسانی بودند که) به خدا و پيامبرش كفر ورزيدند، و جز با كسالت نماز نمی خواندند، و جز با كراهت انفاق نمىكردند.
- اموال و فرزندان آنها تو را شگفت زده نکند. خداوند مىخواهد آنها را در زندگى دنيا به وسيله اموال و فرزندان شان، عذاب كند و در حال كفر بمیرند.
- آنها به خدا قسم می خورند كه آنها از شما هستند، در حالى كه آنها از شما نيستند، ليكن آنها گروهى هستند كه به شدت مىترسند.
- اگر آنها پناهگاه يا غارها يا سوراخى (براى فرار) مىيافتند، با عجله به سوى آن روى مىآوردند.
- آیه درباره بلتعه بن حاطب نازل شد که بر پیامبر در تقسیم غنائم و صدقات اعتراض داشت و مى گفت: محمد به هر کسى که دلش بخواهد صدقات میدهد) و برخى از آنها در (تقسيم) صدقات بر تو اعتراض می کند، پس اگر از آن (صدقات و غنائم) به آنها داده شود خشنود مىگردند، و اگر داده نشود ناگهان به خشم مىآيند.
- (زمانی که آیه صدقات نازل گردید و صدقات را نزد پیامبر آوردند، سرمایه داران هم برای دریافت صدقات و غنائم نزد رسول خدا آمدند. اما پیامبر صدقات را بین فقیران و مستمندان تقسیم فرمود. این کار برای سرمایه داران گران تمام شد و از پیامبر عیبجوئى کردند و گفتند ما کسانى بودیم که در جنگها شرکت کردیم و صدقات به ما نیز باید برسد. نه این که فقط به فقیران برسد که از وجود آنها فائده اى برنمیخیزد. آنگاه این آیه نازل گردید) و اگر آنها به آنچه خدا و پيامبرش به آنها دادهاند خشنود مى شدند و مىگفتند: «خدا ما را کافی است به زودى خدا و پيامبرش از فضل و كرم خود به ما مىدهند و ما به خدا علاقه مندیم» (براى آنها بهتر بود).
موارد مصرف صدقات و زکات
- صدقات، تنها به فقرا، مساکین، کارگزاران آن (کسانی که صدقات را جمع آوری و توزیع می کند)، كسانى كه دلشان به دست آورده مىشود، و در (راه آزادى) بردگان، و قرضداران، و در راه خدا، و به ابن سبیل، اختصاص دارد. اين به عنوان فريضه از جانب خداست. خداوند داناى حكيم است.
- (عده اى از منافقین درباره رسول خدا حرفهائى که میخواستند، میزدند و مى گفتند: اگر سخنان ما به گوش پیامبر برسد، از او عذرخواهى مینمائیم زیرا او گوش محض بوده و زودباور است آنچه به او بگوئیم از ما قبول می کند، سپس این آیه نازل گردید.) و از ايشان كسانى هستند كه پيامبر را اذیت می کند و مىگويند: «او زودباور است.» بگو: «(پیامبر) گوش خوبى براى شماست، به خدا ايمان دارد و سخنمؤمنان را باور مىكند، و براى كسانى از شما كه ايمان آوردهاند رحمتى است.» و كسانى كه پيامبر خدا را اذیت می کند، عذابى دردناک در پيش خواهند داشت.
- (گروهی از منافقان از رفتن به جنگ تبوک بدون عذرى تخلف ورزیدند و هنگامى که رسول خدا از جنگ تبوک برگشت، اطلاع یافت که منافقان نزد مؤمنین مى آمدند و عذرهاى دروغ مى آوردند و بر عذر خود سوگند یاد مى کردند. آنگاه این آیه نازل شد.) براى (فریب) شما به خدا قسم می خورند تا شما را راضی گردانند، در صورتى كه اگر مؤمن باشند سزاوارتر است كه خدا و فرستاده او را راضی سازند.
- آیا (منافقان) ندانستهاند كه هر كس با خدا و پيامبر او مخالفت کند براى او آتش جهنم است كه در آن جاودانه خواهد بود. اين همان رسوايى بزرگ است.
- (منافقان در غياب پيامبر، از روى استهزا مىگفتند: او مىخواهد كاخهاى شام را تسخير كند! اين آيه نازل شد) منافقان می ترسند از اينكه سورهاى در باره آنها نازل شود كه ايشان را از آنچه در دلهايشان هست خبر دهد. بگو: «مسخره كنيد، بىشک خدا آنچه را كه از آن مىترسيد برملا خواهد كرد.»
- و اگر از آنها بپرسى، مسلماً خواهند گفت: «ما فقط شوخى و بازى مىكرديم.» بگو: «آيا خدا و آيات او و پيامبرش را ريشخند مىكرديد؟»
صفات و فعالیت های منافقان
- (این آیه درباره سه نفر نازل گردیده که دو نفر از آنها به مسخره و استهزاء مى پرداختند و یک نفر از آنها مى خندید، و کسى که در آن میان مورد عفو قرار گرفت، مخشى بن حصین الاشجعى همسوگند بنى سلمه بوده زیرا وى از بعضى از چیزهائى که از سایر منافقین شنیده بود، ابراز تنفر کرده بود) عذر خواهى نكنيد! شما بعد از اينكه ايمان آورديد كافر شديد. اگر گروهى از شما را عفو كنيم گروه ديگرى را به علت جرمى كه كردند عذاب خواهيم كرد.
- مردان و زنان منافق، همه از يكديگرند. به كارهاى بد امر می کنند، از كارهاى خوب نهی می کنند و دست خود را (از انفاق و صدقه) مى بندند. آنها خدا را فراموش كرده اند، و خدا آنها را فراموش كرده است. بدون شک، منافقان، فاسق هستند.
- خداوند به مردان و زنان منافق و كافران، آتش جهنّم را وعده داده است، كه جاودانه در آن خواهند بود. همان برايشان كافى است. خداوند آنها را لعنت كرده است و عذابى پايدار دارند.
- (شما منافقان) مانند كسانى هستيد كه پيش از شما بودند، آنها از شما نيرومندتر بودند و اموال و اولاد بيشتر داشتند. آنها از نصيب خود (در دنيا) بهره مند شدند، و شما نيز از نصيب خود بهره مند شده ايد، چنان كه كسانى كه پيش از شما بودند از نصيب خود بهره مند شدند. شما در باطل فرورفته ايد ، چنان كه آنها فرورفتند. آنها اعمالشان در دنيا و آخرت تباه شد، و آنان خود زيانكارند.
- آيا خبر كسانى كه پيش از آنها بودند: قوم نوح، عاد، ثمود، قوم ابراهيم، اصحاب مَدْيَن و شهرهاى زير و رو شده،(قوم لوط) به آنها نرسيده است؟ پيامبران آنها دلايل روشن براي آنها آوردند. خدا بر آن نبود كه به آنها ظلم كند ولى آنها بر خود ظلم روا مى داشتند.
- مردان و زنان مومن، دوستان و همکاران يكديگرند، كه به كارهاى خوب امر و از كارهاى بد نهی می کنند، نماز را بر پا مى دارند، زكات مى دهند و از خدا و پيامبرش اطاعت مى کند. خداوند آنها را به زودى مشمول رحمتشان قرار خواهد داد. خداوند توانا و حكيم است.
- خداوند به مردان و زنان مومن باغهايى وعده داده است كه از زير آن جوی ها (نهرها) جارى است. در آن جاودانه خواهند بود. و خانه هايى پاكيزه در بهشتهاى جاودان (به آنها وعده داده است) و خشنودى خدا بزرگتر است. اين است همان كاميابى بزرگ.
- (در آغاز پیامبر اسلام فقط با کفار با شمشیر به جهاد مى پرداخت و با منافقین رفتار کریمانه داشت. این آیه نازل گردید که رسول خدا از آن به بعد علاوه بر کفار با منافقین نیز با شمشیر جهاد و مبارزه کند) اى پيامبر، با كافران و منافقان جهاد كن و بر آنها سخت بگير، و جايگاه آنها جهنم است، و چه بد سرانجامى است.
- (این آیه درباره جماعتى از منافقین نازل گردید که آنها) به خدا سوگند مىخورند كه (سخن بد) نگفتهاند، در حالى كه قطعاً سخن كفر گفته و پس از اسلام آوردنشان کافر شده اند، و بر آنچه موفق به انجام آن نشدند همّت گماشتند، و به عيبجويى برنخاستند مگر (بعد از) آنكه خدا و پيامبرش از فضل خود آنها را بىنياز گردانيدند. پس اگر توبه كنند براى آنها بهتر است، و اگر روى برگردانند، خدا آنها را در دنيا و آخرت عذابى دردناك مىكند، و در روى زمين يار و ياورى نخواهند داشت.
- (آیه درباره بلتعة بن حاطب نازل شده که شخصى فقیر بود؛ نذر کرده بود که اگر ثروتمند شود، صدقه بدهد. ثروت وى به دوازده هزار درهم رسید اما وی صدقه نداد و از جمله صالحین قرار نگرفت) و از آنها كسانىاند كه با خدا عهد كردهاند كه اگر از فضل خويش به ما عطا كند، قطعاً صدقه خواهيم داد و از شايستگان خواهيم شد.
- پس چون (خداوند) از فضل خود به آنها بخشيد، بخل ورزيدند، و به حال اعراض روى برگرداندند.
- در نتيجه، به خاطر آنكه با خدا خلف وعده كردند و از آن روى كه دروغ مىگفتند، در دلهايشان -تا روزى كه او را ديدار مىكنند- پيامدهاى نفاق را باقى گذارد.
- آيا (آنها) ندانستهاند كه خدا اسرار و نجواى آنها را مىداند و خدا علام الغیوب (داناى رازهاى نهانى) است؟
- (این آیه درباره علیة بن زید الحارثى و زید بن اسلم العجلانى نازل گردید که هر کدام یک صاع خرما به عنوان صدقه آورده بودند. علیه گفت: یا رسول الله نخلستان من دو صاع خرما آورده، یک صاع آن را براى اهل خود و یک صاع دیگر را به قرض خداى خود داده ام. و نیز زید بن اسلم هم صدقه داده بود. در این میان معتب بن قشیر گفت: این مرد از دادن صدقه قصد ریاکارى داشته است.) كسانى كه بر مؤمنانى كه ( علاوه بر صدقه واجب)، از روى ميل، صدقات (مستحبّ نيز) مىدهند، عيب مىگيرند، و (همچنين) از كسانى كه (در انفاق) جز به اندازه توانشان نمىيابند، (عيبجويى مىكنند) و آنها را به ريشخند مىگيرند، (بدانند كه) خداوند آنها را به ريشخند مىگيرد و براى آنها عذابى پر درد خواهد بود.
- (در صدر اسلام هر وقت کسى فوت می کرد، رسول خدا بر او نماز میخواند و طلب آمرزش می نمود. سپس خداوند به پیامبر اعلام فرمود که کسانى که میمیرند، منافق نیز میان آنها وجود دارد. بنابراین استغفار او درباره منافقین فایده ندارد چه به اندازه کم استغفار نماید و یا به مقدار زیاد. سپس خداوند رسول خود را از نمازخواندن بر میت منافق طى آیه 84 همین سوره نهى فرمود) چه براى آنها آمرزش بخواهى يا نخواهى (يكسان است، حتى) اگر هفتاد بار برايشان آمرزش طلب كنى هرگز خدا آنها را نمی بخشد، به خاطر اینكه آنها به خدا و پیامبرش كفر ورزيدند، و خداوند گروه فاسقان را هدايت نمىكند.
- (رسول خدا در گرماى شدید تابستان دستور جنگ با دولت روم (تبوک) را صادر فرمود و خود نیز کوچ نمود مردى از طائفه بنى سلمه گفت: در اوقات گرما کوچ نکنید و بیرون نروید سپس این آیه نازل گردید) آنهای كه در خانه نشستهاند و از همراهى با رسول خدا(در جنگ تبوک) تخلف ورزيدهاند خوشحالند. و از اينكه با مال و جان خود در راه خدا جهاد كنند، كراهت داشتند، و گفتند: «در اين گرما بيرون نرويد.» بگو: « آتش جهنّم سوزانتر است اگر آنها بفهمند.»
- پس(منافقان) به کیفر گناهانی که همواره مرتکب می شدند باید کمتر بخندند و بسیار گریه کنند.
- و اگر خدا تو را به سوى طايفهاى از آنها بازگردانيد، و آنها براى بيرون آمدن (برای شرکت در جنگ ديگرى) از تو اجازه خواستند، بگو: «شما هرگز با من خارج نخواهيد شد، و هرگز همراه من با هيچ دشمنى جنگ نخواهيد كرد، زيرا شما نخستينبار به نشستن علاقه مند بودید. پس اكنون هم با جاماندگان بنشينيد.»
- (وقتى که عبدالله بن ابىسلول از منافقان وفات یافت رسول خدا خواست بر او نماز بگذارد. جبرئیل آمد و دامن پیامبر را گرفت و این آیه را نازل نمود که ای پیامبر) هرگز بر هيچ مردهاى از آنها(منافقان) نماز نخوان و بر سر قبرش نايست، چرا كه آنها به خدا و پيامبر او كافر شدند و در حال فسق مردند.
- اموال و اولاد آنها تو را به تعجب نيندازد. جز اين نيست كه خدا مى خواهد آنها را در دنيا به وسيلۀ آن عذاب كند و جانشان در حال كفر بيرون برود.
- و چون سوره اى نازل شود كه به خدا ايمان بياوريد و همراه پيامبرش جهاد كنيد. ثروتمندان آنها از تو اجازه مى خواهند و مى گويند: بگذار ما با جاماندگان (از جهاد) باشيم.
- آنها راضى شده اند كه با بازماندگان (از جهاد) باشند. بر دل هاي آنها مهر نهاده شده است، به همین خاطر آنها نمى فهمند.
- ولى پيامبر و كسانى كه با او ايمان آورده اند، با مال و جان خود جهاد كرده اند. همه خوبى ها فقط براى اينها است. و اينها رستگار و پیروزند.
- خداوند براى آنها باغ هايى را آماده كرده است كه از زير آن جوی های (پر آب) جارى است. آنها در آنجا جاودانه اند. اين است پیروزی بزرگ.
- و عذر خواهان از عرب هاى صحرانشين(نزد تو)آمدند، تا به آنها اجازه (ترك جهاد) داده شود؛ و كسانى كه به خدا و پیامبرش دروغ گفتند،(بدون هيچ عذرى در خانه)نشستند؛ بزودى به كسانى از آنها كه كفر ورزيدند، عذاب دردناكى خواهد رسيد.
- (پيرمردى نابينا خدمت پيامبر آمد و عرض كرد: كسى را ندارم كه دستم را گرفته و به جبهه ببرد. ناتوان و سالمندم. آيا عذرم پذيرفته است؟ پيامبر سكوت كرد، تا آنكه اين آيه نازل شد.) بر کسانی که ضعیف، مریض و كسانى كه چيزى ندارند (تا در راه جهاد) خرج كنند در صورتى كه براى خدا و پيامبرش خيرخواهى نمايند، هيچ گناهى نيست، (و نيز) بر نيكوكاران ايرادى نيست. خداوند آمرزنده مهربان است.
- و نيز گناهى نيست بر كسانى كه وقتى نزد تو آمدند تا آنها را (براى جهاد بر مركبى) سوار كنى، گفتى: مركبى ندارم تا شما را برآن سوار كنم و آنها برگشتند درحالى كه از غصه اينكه چيزى نمى يابند تا (در راه جهاد) خرج كنند، چشمانشان از اشك پر شد.
- گناه فقط بر كسانى است كه با اينكه توانمندند از تو اجازه (ترك جهاد) مىخواهند. آنها راضى شدهاند كه با خانهنشينان باشند. خداوند بر دلهايشان مُهر زد، در نتيجه آنها نمىفهمند.
جزء یازدهم
- (حدود هشتاد نفر از منافقان، در جنگ تبوك شركت نكردند، و هنگامى كه پيامبر و مسلمانان از جنگ بازگشتند، براى توجيه كار خود، بهانههاى مختلفى را مطرح كردند. آيه نازل شد كه آنچه را مىگويند باور نكنيد و آنها را به خدا واگذاريد.) هنگامى كه به سوى آنان بازگرديد براى شما عذر مىآورند. بگو: «عذر نياوريد، هرگز شما را باور نخواهيم داشت. خدا ما را از خبرهاى شما آگاه گردانيده است. به زودى خدا و رسولش عمل شما را خواهند ديد. آنگاه به سوى عالم به غیب و آشكار، بازگردانيده مىشويد، و از آنچه انجام مىداديد به شما خبر مىدهد.»
- (زمانی که رسول خدا از جنگ تبوک برگشت، مؤمنین بر منافقین اعتراض کردند و آنها را آزار و اذیت نمودند. منافقین در مقام دفاع از خود به مؤمنین مى گفتند: ما منافق نیستیم بلکه داراى ایمان مى باشیم و با این گفتار میخواستند خود را از اعتراض و اذیت مؤمنین حفظ کنند، سپس این آیات نازل گردید) وقتى به سوى آنها بازگشتيد، براى شما به خدا سوگند مىخورند تا از آنها صرفنظر كنيد. پس، از آنها روى برگردانید، چرا كه آنها پليدند، و به (سزاى) آنچه به دست آوردهاند جايگاهشان دوزخ خواهد بود.
- براى شما سوگند ياد مىكنند تا از آنها راضی گرديد. پس اگر شما هم از آنها راضی شويد بدون شک خداوند از گروه فاسقان راضی نخواهد شد.
- (این آیه درباره عربهائى که در اطراف مدینه بودند، از طوایف اسد و غطفان که کفر آنها شدیدتر و نیز دورتر از اهل شهر و تمدن بودند و همچنین دورتر از شنیدن آیات قرآن و همنشینى با اهل علم و فضل بوده اند، نازل گردیده است.) صحرانشينان عرب، در كفر و نفاق از ديگران سختتر، و به اينكه احکام و حدود آنچه را كه خدا بر فرستادهاش نازل كرده، ندانند، سزاوارترند. و خدا داناى حكيم است.
- (این آیه درباره منافقین صحرانشین عرب نازل شده که زکات اموال خود را پرداخته و نفقه و بخشش میکردند اما درباره این کار امید ثواب نداشتند و از عقاب خدا هم نمى ترسیدند و اعتقاد آن را نیز بر خود واجب نمى دیدند) و برخى از آن صحرانشينان كسانى هستند كه آنچه را در راه خدا هزينه مىكنند، خسارتى (براى خود) مىدانند، و براى شما پيشامدهاى بد انتظار دارند. پيشامد بد براى آنها خواهد بود، و خداوند شنواى داناست.
- و برخى ديگر از صحرانشينان كسانى هستند كه به خدا و روز آخرت ايمان دارند و آنچه را انفاق مىكنند مايه تقرّب نزد خدا و دعاهاى پيامبر مىدانند. بدانيد كه اين (انفاق) مايه تقرّب آنها است. به زودى خداوند آنها را در جوار رحمت خويش در میآورد. خداوند آمرزنده و مهربان است.
- (این آیه درباره کسانی که قبل از هجرت مسلمان شده اند نازل شده است، البته اقوالی دیگر نیز وجود دارد که گفته این آیه درباره کسانى نازل گردیده که به هر دو قبله نماز خوانده اند. و یا درباره کسانى است که در بیعة الرضوان که عبارت از بیعة الحدیبیه است، بیعت نموده اند) و پيشگامان نخستين از مهاجران و انصار، و كسانى كه با نيكوكارى از آنها پيروى كردند، خدا از آنها راضی و آنها نيز از خدا راضی هستند. و براى آنها باغهايى آماده كرده كه از زير درختان آن نهرها روان است. آنها هميشه در آن جاودانهاند. اين است همان كاميابى بزرگ.
- و برخى از صحرانشينانى كه در اطراف شما هستند، منافقند، و از ساكنان مدينه (نيز برخى) بر نفاق عادت کردهاند. تو آنها را نمىشناسى، ما آنها را مىشناسيم. به زودى آنها را دو بار عذاب مىكنيم؛ سپس به عذابى بزرگ بازگردانيده مىشوند.
- (این آیه درباره ده نفر که از رفتن به جنگ تبوک تخلف ورزیدند، نازل گردیده است که ابولبابه از جمله آنها بوده است. هفت نفر آنها خود را به ستون مسجد بستند و تا پذیرفته شدن توبه آنها آیه فوق نازل شد) و ديگرانى هستند كه به گناهان خود اعتراف كرده و كار خوب را با كارى بد مخلوط کردند. اميد است خدا توبه آنها را بپذيرد، كه خدا آمرزنده مهربان است.
- (تو ای پیامبر) از اموال آنها صدقه بگير تا به وسيله آن، آنها را پاك و پاكيزه سازى، و براي آنها دعا كن، زيرا دعاى تو براى آنها آرامشى است، و خدا شنواى داناست.
- آيا مومنان ندانستهاند كه تنها خداوند از بندگانش توبه را مىپذيرد و صدقات را مىگيرد، و خداست كه خود توبهپذير مهربان است؟
- و بگو: هرکاری می خواهید بکنید، اما به زودی خدا و پیامبرش و مؤمنان اعمال شما را می بینند، و به زودی به سوی دانای غیب و آشکار بازگردانده می شوید، پس شما را به آنچه همواره انجام می دادید، آگاه می کند.
- (این آیه درباره هلال بن امیة و فرارة بن ربعى و کعب بن مالک از طوایف اوس و خزرج نازل شده، کعب بن مالک مرد راستگوئى بود که مورد سرزنش قرار نگرفت و تخلف او از جنگ به خاطر مستعد نبودن بوده لذا پیامبر از او چشم پوشید و او را به دروغ متهم ننمود، ولى به او فرمود صبر کن تا خداوند درباره تو قضاوت کند و دو مرد دیگر نیز مانند او راست مى گفتند ولى پیامبر مردم را از سخن گفتن با آنها نهى فرمود. بعد از آن که حیله منافقین و سایر متخلفین از جنگ تبوک، آشکار گردید، این سه نفر پنجاه شب دور ماندند به قسمى که زن و فرزندشان هم از آنها دورى کرده بودند زیرا فرمان پیامبر را اطاعت نکردند. کعب خیمه اى بنا کرد و به تنهائى زندگی می کرد و نازل شدن قبول توبه آنها در شب به آنها رسید. صبح آن روز مسلمین به آنها بشارت دادند و آنها خوشحال گردیدند) و عدّهاى ديگر (كارشان) موقوف به فرمان خداست: يا آنها را عذاب مىكند و يا توبه آنها را مىپذيرد، و خدا داناى حکیم است.
مسجد ضرار
- (این آیه درباره دوازده یا پانزده نفر از منافقین نازل گردیده است که آنها از بنى عمرو بن عوف از انصار و یا از بنىغنم بن عوف بودند که مسجدى که بناى آن روى نیت پاک نبود، ساختند. اهل مسجد ضرار نزد رسول خدا آمدند. گفتند: یا رسول الله ما مسجدى مخصوص ضعفاء ساختیم از تو درخواست مى کنیم که در آنجا نماز بگذارى و آن را افتتاح کنی. این درخواست موقعى بود که پیامبر متوجه جنگ تبوک بود و به آنان وعده داد که اگر مراجعت نماید در آنجا نماز بگذارد. هنگامى که پیامبر مراجعت فرمود خداوند او را از رفتن به آن مسجد بازداشت. آنگاه پيامبر فرمان داد تا آن مسجد را آتش بزنند و ويران كنند و محلّ آن را زبالهدان درست کند.) و آنهايى كه مسجدى اختيار كردند كه باعث زيان، كفر و پراكندگى ميان مؤمنان است، و نيز كمينگاهى است براى كسى كه قبلاً با خدا و پيامبر او به جنگ برخاسته بود، و سخت سوگند ياد مىكنند كه جز نيكى قصدى نداشتيم. ولى خدا شهادت مىدهد كه آنها قطعاً دروغگو هستند.
- ای پیامبر هرگز در آن جا نماز اقامه نکن، چرا كه مسجدى كه از روز نخستين بر پايه تقوا بنا شده، (مسجد قبا) سزاوارتر است كه در آن (به نماز) بايستى. در آن، مردانى هستند كه دوست دارند خود را پاك سازند، و خدا كسانى را كه خواهان پاكىاند دوست مىدارد.
- آيا كسى كه بنای خود را بر پايه تقوا و رضایت خداونده نهاده بهتر است يا كسى كه بناى خود را بر لب پرتگاهى مُشرف به سقوط پىريزى كرده است که با آن در آتش دوزخ مىافتد؟ و خدا گروه ظالمان را هدايت نمىكند.
- همیشه آن بنای که آنها بنا نهاده اند در دل هایشان مایه شک و تردید است تا دل هایشان (به سبب مرگ) پاره پاره شود، و خدا دانا و حکیم است.
- (عبدالله بن رواحة به رسول خدا گفت: اگر بخواهیم شرطى و عهدى با خداى خود و شما داشته باشیم آن شرط و عهد چه باید باشد؟ پیامبر فرمود: اگر شرط و عهد با خداوند باشد، باید متعهد شویم که غیر خدا دیگرى را نپرستیم و کسى را در پرستش او شریک قرار ندهیم، و اما اگر شرط و عهد با من باشد باید متعهد شوید به آن قسمى که از جان و مال خود حمایت و پشتیبانى مى کنید از من و دین من نیز به همان کیفیت حمایت و پشتیبانى نمائید. سپس گفت: یا رسول الله نتیجه عمل به این دو شرط و عهد چه چیز خواهد بود؟ فرمود: نتیجه آن بهشت است. گفت: نیکو بهره و سودى است که ما را بخشیده اى که هرگز از آن پشیمان نخواهیم شد. (در حقيقت، خدا از مؤمنان، جان و مالشان را در برابر اينكه بهشت براى آنها باشد، خريده است. همان كسانى كه در راه خدا مىجنگند و مىكُشند و كشته مىشوند. اين به عنوان وعده حقى در تورات و انجيل و قرآن بر عهده خداست. و چه كسى از خدا به عهد خويش وفادارتر است؟ پس به اين معاملهاى كه با او كردهايد خوشحال باشيد. اين همان كاميابى بزرگ است.
- [آن مؤمنان،] همان توبهكنندگان، عابدان، سپاسگزاران، روزهداران، ركوعكنندگان، سجدهكنندگان، آمران به معروف، ناهیان از منکر و پاسداران مقرّرات خدايند. و مؤمنان را بشارت بده.
- برای پیامبر و مومنان شایسته نیست که برای مشرکان، هرچند از نزدیکان شان باشند، پس از آنکه روشن شد که آنها اهل دوزخند، درخواست آمرزش کنند.
- و طلب آمرزش ابراهيم براى پدرش جز براى وعدهاى كه به او داده بود، نبود. و[لى] هنگامى كه براى ابراهیم روشن شد كه پدرش دشمن خداست، از او بيزارى جست. بدون شک، ابراهيم، دلسوز و بردبار بود.
- خدا قومى را كه هدايت كرده است گمراه نمىکند، تا برايشان روشن كند كه از چه چيز بايد پرهيز کند. خدا بر هر چيزى داناست.
- در حقيقت، حکومت آسمانها و زمين تنها از آنِ خداست، زنده مى كند و مى ميراند، و براى شما جز خدا يار و ياورى نيست.
- (این آیه درباره جنگ تبوک در شأن مهاجر و انصار نازل گردید که پیروى از رسول خدا را در ساعات دشوار و سخت از دست ندادند. مخصوصاً در موقعى که طعام و آب و سوارى نایاب شده بود و آنان تشنه و گرسنه و پیاده مانده بودند به قسمى که هر ده نفر یک شتر را به نوبه سوار میشدند. از سوی دیگر بعضىها كه از منافقان نبودند، سايهبان منزل و آب خنك و همسر را بر جبهه و مشقّات راه ترجيح دادند و نرفتند، مثل ابوخثيمه كه چون متنبّه شد، تلاش كرد و پس از چند روز تأخير، خود را به پيامبر و مسلمانان رساند.) به يقين، خداوند بر پيامبر و مهاجران و انصار كه در آن ساعت دشوار از او پيروى كردند لطف نمود، بعد از آنكه چيزى نمانده بود كه دلهاى دستهاى از آنها منحرف شود. باز آنها را مورد لطف خود قرار داد، چرا كه خداوند نسبت به آنها مهربان و رحيم است.
- (سه نفر از انصار به نام های کعب بن مالک، هلال بن امیه و فزارة بن ربیعه از جمله کسانی بودند كه در جنگ تبوك شركت نكردند، آنها پشيمان شده و براى عذرخواهى نزد پيامبر آمدند. امّا حضرت با آنها سخن نگفت و دستور داد كسى با آنها حرف نزند و همسرانشان هم به آنها نزديك نشوند. آن سه نفر به كوههاى اطراف مدينه رفتند و براى استغفار، جدا از يكديگر به تضرّع وگريه پرداختند تا پس از پنجاه روز، خداوند توبهى آنها را پذيرفت.) و نيز بر آن سه نفر كه (از شرکت در جنگ تبوک) باز مانده بودند، (و قبول توبه آنها به تاخیر افتاد) تا آنجا كه زمين با همه فراخىاش بر آنها تنگ گرديد، و آنها از خود هم به تنگ آمدند و دانستند كه پناهى از خدا جز به سوى او نيست. پس خدا به آنها توفيق توبه داد، تا توبه كنند. بى ترديد خدا همان توبهپذير مهربان است.
- اى مومنان، از خدا بترسيد و همراه با راستگويان باشيد.
- برای مردم مدينه و صحرانشينان اطرافشان شایسته نیست كه از دستور پيامبر خدا سر پیچی کنند و جان خود را عزيزتر از جان پیامبر بدانند، چرا كه هيچ تشنگى و رنج و گرسنگيى در راه خدا به آنها نمىرسد؛ و در هيچ مكانى كه كافران را به خشم مىآورد قدم نمىگذارند و از دشمنى غنيمتى به دست نمىآورند مگر اينكه به سبب آن، عمل صالحى براى آنها (در پرونده شان) نوشته مىشود، زيرا خدا پاداش نيكوكاران را ضايع نمىكند.
- (مجاهدان و مومنان) هيچ مالی کم یا زیاد را انفاق نمىكنند و هيچ واديى را نمىپيمايند مگر اينكه در نامه اعمال آنها نوشته مىشود، تا خدا آنها را به بهتر از آنچه مىكردند پاداش دهد.
- (هنگامى که عده اى از بیرون رفتن در رکاب رسول خدا در جنگ تبوک تعلل ورزیده و مورد سرزنش قرار گرفتند. از آن به بعد و در جنگهاى بعدى، همهى مسلمانان براى جهاد آماده مىشدند و پيامبر را در مدينه تنها مىگذاشتند. آنگاه اين آيه نازل شد که كنترلى براى كوچ آنها به جبهه بود.) و شايسته نيست مؤمنان همگى (براى جهاد) كوچ كنند. پس چرا از هر فرقهاى از آنها، دستهاى كوچ نمىكنند تا [دستهاى بمانند و] در دين آگاهى پيدا كنند و قوم خود را وقتى به سوى آنها بازگشتند تبلیغ کند باشد كه آنها [از كيفر الهى ]بترسند؟
- اى مومنان، با كافرانى كه مجاور شما هستند مبارزه كنيد، و آنها بايد در شما خشونت بيابند. بدانيد كه خدا همراه متقین است.
- و هر زمانی سورهاى نازل شود، از ميان آنها كسانى(منافقانی) است كه مىگويد: «اين سوره ايمان كدام يك از شما را زیاد کرد؟» اما كسانى كه ايمان آوردهاند بر ايمانشان افزوده می شود و آنها خوشحالی مىكنند.
- اما كسانى كه در دلهايشان بيمارى است، پليدى بر پليديشان اضافه می شود و در حال كفر می میرند.
- آيا (منافقان) نمىبينند كه آنها در هر سال، يك يا دو بار امتحان مىشوند، اما آنها باز هم توبه نمىكنند و عبرت نمىگيرند؟
- و چون سورهاى نازل شود، بعضى (از منافقان) به بعضى ديگر نگاه مىكنند و می گویند: آيا كسى شما را مىبيند؟ و (آنگاه آنها مخفیانه از نزد پیامبر) باز مىگردند. خدا دلهايشان را از ايمان منصرف ساخته، زيرا مردمى نافهمند.
- بدون شک، پيامبرى از جنس خود شما بر شما مبعوث شد، هر چیزی که شما را رنج مىدهد بر او گران مىآيد. سخت به شما دلبسته است و با مؤمنان رئوف و مهربان است.
- پس ای پیامبر! اگر آنها (منافقان) از حق روی گرداندند، بگو: خدا مرا بس است، هیچ معبودی جز او نیست، فقط بر او توکل کردم، و او پروردگار عرش بزرگ است.
[1] . جنگ حُنَین، جنگی بود که پس از فتح مکه در سال هشتم هجری در منطقه حنین بین مسلمانان به فرماندهی پیامبر اکرم(ص) و قبیلههای هوازِن و ثقیف رخ داد. در ابتدای جنگ، بر اثر شبیخون مشرکان و نیز حضور تازهمسلمانان مکی، لشکر اسلام متزلزل بود تا جایی که جان پیامبر(ص) هم به خطر افتاد، اما مسلمانان سرانجام به پیروزی رسیدند و به غنائم بسیاری دست یافتند.
[2] . جنگ تبوک آخرین جنگ رسول اکرم(ص) در رجب و شعبان سال نهم هجری در منطقه تبوک بود. در این جنگ پیامبر اسلام(ص) به قصد نبرد با رومیان به منطقه تبوک رهسپار شد؛ ولی برخی از اصحاب از حضور در سپاه سرباز زدند یا کوشیدند در دل مسلمانان هراس بیفکنند. سپاه اسلام پس از اقامت چند روزه در تبوک، بدون درگیری با رومیان به مدینه بازگشت.