ترجمه سوره نساء( زنان)/نساء کبری
به نام خداوند بخشنده و مهربان.
- ای مردم! از پروردگار خود، بترسید که شما را از یک تن (حضرت آدم/انسان) خلق کرد و همسرش را از او آفرید و از آن دو(آدم و حوا) مردان و زنان زیادی را تکثیر کرد. از خدایی که با سوگند به او از یکدیگر درخواست میکنید و در مورد ارحام از خداوند بترسید، بدون شک خداوند مراقب شماست.
رفتار با یتیمان
- اموال یتیمان را به آنها بدهید و مال خراب و نامرغوب خود را با مال مرغوب آنها عوض نکنید و اموال آنها را با اموال خودتان نخورید که این گناه بزرگی است.
- (قبل از اسلام وقتی مردم سرپرستی دختران یتیم را بر عهده می گرفتند، با آنها ازدواج کرده، در اموالشان تصرف میکردند و مهریه آنها را کمتر از حد معمول قرار میدادند و با کمترین ناسازگاری آنها را طلاق میدادند، آنگاه این آیه نازل شد) اگر می ترسید که درباره ی ازدواج با دختران یتیم انصاف و عدالت نمی توانید، پس از زنان که برای شما پاک و حلال است دو یا سه و چهار زن را به عنوان همسر انتخاب کنید، و اگر می ترسید که بین آنها نمی توانید به عدالت رفتار کنید، پس به یک همسر و یا به آن کسی که مالک او هستید (کنیز) اکتفا کنید. این راه نزدیک تر است که ظلم نکنید.
- مهریه زنان را به عنوان هدیه به آنها پرداخت کنید. اگر زنان شما با رضا و رغبت چیزی از مهرش را به شما بخشید، آن را با کمال میل بخورید.
- اموالی را که خداوند آن را پایه و اساس زندگی شما قرار داده است به سفیهان ندهید. از اموال خود به سفیهان خوراک و پوشاک بدهید و با آنها نیکو سخن بگویید.
- یتیمان را امتحان کنید تا آن زمانی که به سن ازدواج (بلوغ و رشد جسمی) برسند، پس اگر در آنها رشد عقلی یافتید، اموال آنها را بپردازید. اموال یتیمان را از ترس اینکه بزرگ شوند و مال خود را پس بگیرند، به اسراف و شتاب نخورید. هر کسی سرمایه دار بود خویشتن داری کند و هرکسی فقیر بود، مطابق عرف از آن بخورد. وقتی اموال یتیم را به آنها تسلیم دادید، شاهد بگیرید. خداوند برای حسابرسی کافی است.
احکام میراث
- (در زمان جاهلی تنها مردان که قدرت حمل سلاح و دفاع داشتند ارث می بردند. زنان و کودکان از ارث محروم بودند. یکی از انصار از دنیا رفت و همسر و فرزندانی خردسالی جایش ماند و تمام میراث او را دو پسر عمویش برد، آنگاه همسر متوفا پیش پیامبر شکایت کرد و این آیه نازل شد) از آنچه که پدر و مادر و خویشان به عنوان میراث به جا می گذارند، مردان سهم دارد و برای زنان نیز از آنچه پدر و مادر و خویشان به عنوان میراث جا می گذارند سهمی است، چه آن میراث کم باشد و یا زیاد. این سهمیه ارث فرض و واجب است.
- وقتی در هنگام تقسیم ارث خویشاوندان، یتیمان و مساکین حاضر گردند، از آن ارث به آنها نیز بدهید و با آنها به نیکی سخن بگویید.
- کسانی که بعد از خود از آینده فرزندانی ناتوانی خود می ترسند، باید (درباره ی یتیمان دیگران نیز) بترسند، و باید تقوای الهی را پیشه کنند و محکم و سنجیده سخن بگویند.
- بدون شک کسانی که مال یتیم را با زور و ستم میخورند، در واقع آتش میخورند و در قیامت در میان آتش افروخته وارد خواهند شد.
- خداوند شما را درباره ی فرزندانتان سفارش میکند که سهم پسر از میراث به اندازه سهم دو دختر است. اگر وارثان بیش از دو دختر باشند، دو سوم میراث مال دختران است. اگر وارث تنها یک دختر باشد نیمی از میراث از وی است. اگر میت دارای فرزند باشد، پدر و مادر او هر یک وارث یک ششم میراث است. اگر میت فرزند نداشته باشد، پدر و مادر وارث او است و مادرش یک سوم ارث را می برد. اگر میت برادرانی داشته باشد، در این صورت مادر یک ششم ارث را می برد. این تقسیم ارث بعد از عمل به وصیت و پرداخت قرض میت است. شما نمی فهمید که پدران و فرزندان شما کدام یک برای شما سود بیشتری دارند. این تقسیم بندی یک حکمی واجب و مشخص از جانب خداوند است. خداوند بدون شک دانا و حکیم است.
- (اگر زن از دنیا رفت) و فرزندی نداشت نیمی از میراث زنانتان از آن شماست. اگر زن فرزندی داشته باشد، یک چهارم میراث آنها از آن شما (مال شوهر) است. البته پس از عمل به وصیت و پرداخت قرض. (اگر شوهر از دنیا رفت) یک چهارم میراث از آن زنان است اگر مرد فرزندی نداشته باشد، اگر مرد فرزندی داشته باشد، یک هشتم میراث مرد، مال زن است. البته پس از عمل به وصیت و پرداخت قرض. اگر مرد و یا زنی که کلاله است (کلاله یعنی پدر و مادر و فرزندی نداشته باشد اما خواهر و برادر داشته باشد) بمیرد و دارای برادر و یا خواهر باشد، به هر یک از برادر و خواهر یک ششم از میراث متوفا می رسد. اگر متوفا بیش از یک خواهر و برادر داشته باشد، در این صورت همه در یک سوم میراث شریکند. البته پس از انجام وصیت که آن وصیت به ورثه ضرر نداشته باشد و پس از پرداخت قرض. این سفارش و دستوری از جانب خداوند است و خداوند دانای بردبار است.
- اینها حدود و مقررات الهی است، هر کسی از خداوند و رسولش اطاعت کند او را خداوند وارد بهشت میکند که زیر درختان آن نهرها جاری است که آنها در آن همیشه ماندگارند. این همان کامیابی و پیروزی بزرگ است.
- هر کسی که از خدا و رسولش نافرمانی کند و از حدود و مقررات خداوند تجاوز کند، خداوند وی را به آتشی داخل میکند که برای همیشه در آنجا می ماند و برای چنین شخصی عذاب خفت باری است.
حکم زنا
- (حکم زنان شوهردار که مرتکب زنا شوند:) کسانی از زنان شما اگر مرتکب فحشا (زنا) می شوند، از میان خود بر آنها چهار شاهد بگیرید. اگر شاهدان، شهادت دادند، آنها را در خانه توقیف کنید تا مرگ شان فرا برسد و یا خداوند راهی برای آنها قرار دهد.
- (حکم زن و مرد زناکاری که همسر نداشته باشند) زن و مردی که مرتکب زنا شده اند، آنها را مجازات و اذیت کنید. اگر آن دو توبه کردند و اصلاح شدند، دیگر متعرض آنها نشوید. بدون شک خداوند توبه پذیر مهربان است.
- قبول توبه از جانب خداوند تنها برای کسانی است که از روی جهالت کار بدی انجام دهند و آنگاه بلافاصله توبه نمایند (و از کرده خود پشیمان گردد) خداوند توبه این گونه آدم ها را قبول میکنند. خداوند دانای حکیم است.
- کسانی که همیشه گناه میکنند تا زمانی که مرگ شان برسد و آن وقت بگوید: حالا توبه کردم، توبه شان قبول نمی شود. همچنین کسانی که در حال کفر می میرند، توبه شان قبول نمی شود. برای اینها عذابی دردناکی فراهم ساخته ایم.
- ( در دوران جاهلیت کسانی بودند که در انتظار مرگ همسران خود که زیبا نبودند اما ثروت داشتند، می نشستند تا اموالشان را تصاحب کنند. و یا کسانی که مهریه زنان شان سنگین بود و از سوی دیگر علاقه به ادامه زندگی با وی را نداشتند، لذا به زنان خود سختگیری میکردند تا آنها همه یا قسمت از مهریه خود را ببخشد و طلاق بگیرد.) ای مومنان! برای شما حلال و جایز نیست که از زنان به اکراه و اجبار ارث ببرید، بر زنان خود سخت نگیرید تا بخشی از آنچه را که به آنها داده اید ببرید، مگر اینکه زنان تان مرتکب فحشای روشن (زنا) گردد. با زنان تان به نیکی رفتار کنید. اگر از زنان تان راضی نیستید و آنها را خوش ندارید، (بدانید) چه بسا شما چیزی را خوش ندارید، اما خداوند در آن خیر و مصلحت زیادی مقدر کرده است.
- (پیش از اسلام رسم بر این بود که اگر کسی میخواست، همسر جدید بگیرد، به همسر سابق خود تهمت زنا می زد و آنگاه مهرش را نمی پرداخت و با آن مهر زن جدید می گرفت. در این آیه این کار مذمت شده است.) اگر خواستید همسری جدید جایگزین همسرتان کنید و به یکی از آنها مال زیادی داده اید، چیزی از او پس نگیرید، آیا آن مهر را با تهمت و با گناه روشن پس می گیرید؟.
- چگونه شما آن مهر را از همسر تان پس می گیرید، در حالیکه با همدیگر بسیار نزدیک بوده و لذت برده اید و با عقد ازدواج از شما پیمان محکم گرفته شده اند؟
- (در دوران جاهلیت هر گاه کسی از دنیا می رفت فرزند او، همسر پدر را مانند سایر اموال او به ارث می برد و خود و یا کسی دیگر با او ازدواج میکرد. ابوقبیس یکی از انصار از دنیا رفت و فرزندش به نامادری خود پیشنهاد ازدواج داد، اما نامادری قبول نکرد و جریان را با پیامبر در میان گذاشت و این آیه نازل شد) زنانی را که پدرانتان با او ازدواج کرده، با آنها ازدواج نکنید، مگر اینکه در دوران جاهلیت بوده و گذشته است. بدون شک این کار زشت و نفرت انگیز است و رواج و رسم بدی است.
محارم نسبی و رضاعی و کسانی که ازدواج با آنها حرام است
- ازدواج با مادران، دختران، خواهران، عمه ها، خاله ها، دختران برادر، دختران خواهر، مادران رضاعی، خواهران رضاعی، مادر زنانتان حرام است و همچنین از دواج با دختران زنانتان که تحت سرپرستی و تربیت شما هستند از آن زنانی که با آنان همبستر شده اید حرام است اما اگر با آنان همبستر نشده اید، گناهی بر شما نیست و ازدواج با آنها حرام نیست. ازدواج با زنان پسران شما که از پشت شما هستند نیز حرام است و همچنین جمع بین دو خواهر حرام است مگر آنچه پیش از این در جاهلیت اتفاق افتاده باشد که خداوند آمرزنده ی مهربان است.
جزء پنجم
- ازدواج با زنان شوهر دار، جز کنیزانی که مالک آنها شده اید (نیز حرام است). این حکم خداوند بر شماست. آنچه غیر این باشد برای شما حلال است که با پرداخت اموال خود بصورت پاکدامن و دور از زنا (زنی را) انتخاب کرده (با وی ازدواج نمایید). زنانی را که (به ازدواج موقت) بهره گرفته اید، مهریه شان را به عنوان فریضه پرداخت کنید. در آنچه بعد از تعیین مهریه بر آن توافق کردید گناهی بر شما نیست. بدون شک خداوند دانا و حکیم است.
- کسانی که از شما توان مالی ندارد تا با زنان آزاد مومن ازدواج کند، با کنیزان جوان و مومن که در اختیار دارید (ازدواج کنید). خداوند به ایمان شما داناتر است. همه از یکدیگرید. پس با آن زنان با اجازهی اهل(ولی) شان ازدواج کنید و مهریه شان را بصورت نیکو پرداخت کنید البته به شرط اینکه پاکدامن باشند نه زناکار(زنای علنی) و نه دوست دختر و دوست پسر(زنای پنهانی). وقتی شوهردار گردیدند، اگر مرتکب زنا شوند مجازاتشان نصف زنان آزاد است. این ازدواج برای کسی از شما است که از افتادن به فحشا می ترسد و تحت فشار جنسی است. اگر شما صبرکنید برای شما بهتر است. خداوند آمرزنده ی مهربان است.
- خداوند میخواهد (حکم خود را) برای شما بیان کند و سنت و آداب گذشتگان را برای شما نشان دهد و بر شما ببخشد. خداوند دانای حکیم است.
- خداوند میخواهد بر شما ببخشد. کسانی که دنبال شهوتند میخواهند شما به انحراف بزرگی کشیده شوید.
- خداوند میخواهد بر شما (در امر انواع ازدواج و ارضا غریزه جنسی) آسان بگیرد و انسان ناتوان آفریده شده است( و در برابر غریزه جنسی نمی تواند مقاومت کند).
مذمت حرام خوری و تشویق تجارت
- ای مومنان! اموال یکدیگر را به باطل نخورید، مگر اینکه از طریق تجارت با رضا و رغبت یکدیگر باشد. یکدیگر را نکشید. بدون شک خداوند با شما مهربان است.
- هر کسی از روی دشمنی و ظلم اموال یکدیگر را بخورد، به زودی او را وارد آتش جهنم میکنیم. این کار برای خداوند آسان است.
- اگر از گناهان کبیره که از آن نهی شده اید، اجتناب کنید، بدی ها و گناهان (کوچک) شما را می بخشیم و شما را وارد جایگاهی ارجمندی میکنیم.
دلیل تفاوت مردان با زنان
- (ام سلمه همسر پیامبر عرض کرد: چرا افتخار شرکت در جهاد فقط برای مردان است؟ چرا زنان نصف میراث برایشان مقرر شده است؟ ای کاش ما هم مثل مردان بودیم، آنگاه این آیه نازل شد) چیزی را که خداوند برخی از شما را بر برخی دیگر برتری داده آرزو نکنید. مردان از آنچه کسب کرده اند بهره دارد و زنان از آنچه کسب میکنند بهره دارند. (شما هرچه میخواهید) از فضل خداوند بخواهید. بدون شک خداوند به هر چیزی آگاه است.
- برای هر کسی از آنچه والدین و نزدیکان و خویشاوندان به عنوان میراث به جا گذاشته اند، وارثانی قرار داده ایم و نیز کسانی که با آنها پیمان بسته اید (مانند همسران) پس سهم آنها را بدهید. بدون شک خداوند بر هر چیزی شاهد است.
- مردان سرپرست زنان هستند زیرا خداوند برخی از آنها را بر برخی دیگر برتری داده و به خاطر اینکه مردان از اموال خود برای زنان مصرف میکنند. پس زنان صالح، فرمانبردارند و حافظ اسرار همسر در غیاب او است که خداوند اسرار او را حفظ کرده است. زنانی را که از سرکشی و نافرمانی آنها می ترسید، آنها را موعظه و نصیحت کنید و در مرحله بعد بستر خواب خود را از آنها جدا کنید و آنگاه آنها را تنبیه کنید، پس اگر اصلاح شدند و از شما اطاعت کردند، شما دنبال بهانه نباشید، بدون شک خداوند عالی مرتبه و بزرگ است.
راه حل اختلافات خانوادگی
- اگر از ناسازگاری و اختلاف میان زن و شوهر می ترسید، یک حکم (داور) از اهالی مرد و یک حکم (داور) از اهالی زن تعیین کنید. اگر آنها در صدد اصلاح باشند، خداوند در میانشان آشتی میدهد و همانا خداوند دانای آگاه است.
عاقبت عبادت کنند و متکبران
- خداوند را عبادت کنید و کسی و چیزی را با او شریک نسازید. به پدر و مادر احسان کنید. همچنین به خویشان، یتیمان، مساکین، همسایه ی نزدیک، همسایه ی دور، دوست همنشین، ابن سبیل و بردگان خود نیکی کنید. بدون شک خداوند کسی را که متکبر، خودخواه و فخر فروش باشد دوست ندارد.
- متکبران کسانی هستند که بخیلی میکنند و مردم را به بخیلی دستور میدهند و آنچه را که خداوند از فضل خود به آنها داده اند، پنهان میکنند و برای کافران عذاب خفت بار آماده کرده ایم.
- کسانی که اموال خود را به خاطر خودنمایی به مردم انفاق میکنند و به خداوند و قیامت ایمان ندارند، (همنشین شیطانند) و کسی که شیطان همنشین او باشد، (شیطان) بد همنشین است.
- (چه می شد) اگر اینها به خداوند و روز آخرت ایمان می آوردند و از آنچه خداوند به آنها روزی داده است، انفاق میکردند؟ خداوند به کار آنها آگاه است.
- خداوند به اندازه یک ذره هم ظلم نمیکند. اگر کار نیکی باشد، (خداوند پاداش آن را) دو برابر میکند و از نزد خود پاداش بزرگی میدهد.
- (ای پیامبر!) پس چگونه است آن زمانی که از هر امتی شاهدی بیاوریم و شما را بر آنها شاهد بیاوریم؟
- (کافران وقتی در روز قیامت شاهدان را ببینند) آن روز کسانی که کافر شند و پیامبر را نافرمانی کردند، آرزو کنند کاش با خاک یکسان می شدند. آنها هیچ سخنی را نمی توانند از خداوند پنهان کنند.
حکم نماز در حال مستی و جنابت
- ای مومنان! در حالی مستی به نماز نزدیک نشوید، تا بدانید چه می گویید. همچنین در حال جنابت (نزدیک نماز و مسجد نشوید) مگر اینکه صرفا از مسجد عبور کنید، تا زمانی که غسل کنید. اگر مریض و یا مسافر باشید یا کسی از شما از قضای حاجت بیاید و یا با زنان خود همبستر گردید، آن گاه آب نیابید، بر خاکی پاک تیمم کنید و صورت و دست های خود را مسح کنید. بدون شک خداوند بخشنده ی آمرزنده است.
رفتارهای آزار دهنده یهود
- آیا کسانی را که از کتاب بهره ی داده شده اند ندیدی که گمراهی را خریدند و میخواهند شما نیز راه را گم کنید؟
- خداوند به دشمنان شما دانا تر است. خداوند برای سرپرستی و کمک کردن کافی است.
- ای پیامبر! تعداد از یهودیان کلمات را از جاهای اصلی شان تغییر میدهند و می گویند شنیدیم و عصیان (سرپیچی) کردیم و بشنو که نشنوی و با زبان بازی و برای طعنه بر دین “راعنا” (راعنا از ماده رعی به معنای رعایت کردن و مهلت دادن است که همین معنا منظور قرآن بوده و اما از ماده رعونه به معنای کودنی و حماقت است که یهودیان این معنا را از باب تمسخر انتخاب کرده بود) می گویند . اگر آنها می گفتند: شنیدیم و فرمان بردیم و بشنو و به جای راعنا “انظرنا” می گفتند برای شان بهتر و درست تر بود و لی خداوند آنها را به سبب کفرشان لعن کرده که به جز تعداد کمی از آنها ایمان نمی آورند.
- ای اهل کتاب! به آنچه نازل کردیم که تصدیق کننده چیزی است که همراه شما است، ایمان بیاورید، پیش از آنکه چهره هایی را نابود و به پشت سر بگردانیم یا لعنتشان کنیم چنانچه اهل شنبه را لعنت کردیم. امر خداوند حتمی و انجام پذیر است.
- بدون شک خداوند شرک به خود را نمی بخشد و کمتر از آن را برای هر کسی که بخواهد می بخشد. هر کسی برای خداوند شریک بگیرد، در واقع یک گناهی بزرگی را به دروغ بسته است.
- (یهود و نصارا خود را فرزندان خداوند معرفی میکردند و بهشت را مخصوص خود میدانستند، آنگاه این آیه نازل شده) آیا نمی بینی آنهایی را که خود ستایی و خشکه مقدسی میکنند؟ بلکه این خداوند است که هر کسی را بخواهد پاک میکند و ذره ی ستم نمیکند.
- ای پیامبر! نگاه کن چگونه یهودیان بر خداوند دروغ می بندند و این به تنهایی گناهی آشکار است.
- (این آیه بعد از پیمان یهود با مشرکین مکه و سجده کردن یهودیان در مقابل بت ها نازل شد) آیا کسانی را که از کتاب بهره ای یافته اند ندیدی که به هر بت و طغیانگری ایمان می آورند و در حق کافران می گویند: آنها از مومنان هدایت یافته ترند.
- آنها کسانی هستند که خداوند آنها را لعنت کرده و هر کسی را که خداوند لعنت کند، هرگز کسی او را یاری نخواهد کرد.
- آیا آنها بهره ای از حکومت دارد؟ که در این صورت (آنها از آن) به مردم یک ذره هم نمیدادند.
- آیا آنها به مردم نسبت به آنچه که خداوند از فضل خود به آنها داده حسد می ورزند. ما خاندان ابراهیم را کتاب و حکمت دادیم و به آنها حکومتی بزرگ دادیم.
- یک تعداد از آنها به پیامبر ایمان آوردند و یک تعداد دیگر از آنها از وی روی برگرداندند و مانع شدند. آنها را جهنم سوزان کافی است.
- کسانی که به آیات ما کافر شدند، به زودی آنها را به آتش جهنم می فرستیم که هر بار پوستشان پخته شود، پوست دیگر به جای آن می گذاریم، تا عذاب را بچشد. بدون شک خداوند عزیز و حکیم است.
- کسانی که ایمان آورده اند و کار شایسته و نیک انجام داده اند، آنها را وارد بهشت میکنیم که از زیر درختان آن نهرها جاری است و همیشه در آن جا می مانند. برای آنها همسرانی پاکیزه است و آنها را به سایه ای گسترده در آوریم.
- خداوند به شما دستور میدهد که امانت را به اهلش برگردانید و هر گاه میان مردم حکم کردید به عدالت حکم کنید. بدون شک خداوند به شما خوب پند میدهد. خداوند شنوا و بینا است.
- ای مومنان! خداوند را اطاعت کنید و از پیامبر و اولو الامر(امامان) اطاعت کنید. اگر در چیزی اختلاف کردید آن را به خداند و پیامبر باز گردانید اگر به خداوند و قیامت ایمان دارید. این بهترین و نیکوترین رجوع است.
- (یکی از یهودیان مدینه با یکی از منافقان اختلافی پیدا کرد. بنا شد کسی را به عنوان حکم انتخاب کنند. یهودی پیامبر را به عنوان حکم انتخاب کرد، اما منافق یکی از بزرگان یهودی به نام کعب بن اشرف را انتخاب کرد و با داوری پیامبر مخالفت کرد) آیا ندیدی کسانی را که گمان میکنند به آن چه برای تو نازل گشته و آنچه پیش از تو نازل شده، ایمان دارند؟ (آنها) میخواهند برای داوری پیش طاغوت بروند، در حالیکه دستور داده شده آن را نپذیرند، اما شیطان میخواهد آنها را به گمراهی دوری بکشاند.
- وقتی به آنها گفته شود: به سوی آنچه خداوند فرستاده و به سوی پیامبر بیایید، منافقان را می بینی که به کلی از تو روی می گردانند.
- پس چگونه است وقتی به آنها مصیبتی می رسد به خاطر کارهایی که انجام داده اند، آنگاه نزد شما می آیند و به خداوند سوگند میخورند که ما جز نیکی و ایجاد توافق قصدی دیگری نداشتیم؟
- آنها کسانی هستند که خداوند از آنچه در دلهایشان است آگاه است. پس از آنها روی برگردان و آنها را نصیحت کن و با آنها سخنی رسا و موثر بگو که در جانشان نفوذ کند.
- هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر اینکه به اذن خداوند اطاعت شوند. اگر آنها وقتی در حق خود ظلم کردند، نزد شما می آمد و از خداوند آمرزش میخواستند و پیامبر نیز برای آنها طلب مغفرت میکرد، بدون شک خداوند را توبه پذیر و مهربان می یافتند.
- (زبیر بن عوام از مهاجرین با شخصی از انصار بر سر آبیاری نخلستان خود اختلافی پیدا کرد. هر دو خدمت رسول خداوند رسیدند. پیامبر فرمود: اول زبیر باغ خود را آبیاری کند سپس مرد انصاری. به خاطر اینکه باغ زبیر در مسیر نهر آب قرار داشت و جریان آن از باغ او صورت می گرفت. مسلمان انصاری از این قضاوت نارحت شد و گفت: آیا این قضاوت به خاطر این بود که زبیر عموزاده تو است؟ پیامبر از این سخن ناراحت شد و آنگاه این آیه نازل شد) پس نه، به پروردگارت قسم، آنها ایمان نیاورده اند، مگر اینکه در مشاجره و اختلافی که دارند، شما را به عنوان حکم بگیرد و آنگاه در دلشان از قضاوتی که کرده ای ناراضی و ملول نباشد و بصورت کامل تسلیم گردند.
- اگر بر آنها واجب می گردانیدیم که خود را بکشید و از خانه های خود بیرون شوید، به جز اندکی از آنان عمل نمیکردند. اگر آنها نصیحتی را که می شوند به آن عمل میکردند، بدون شک برای آنها بهتر و استوار تر بود.
- در آن صورت ما از نزد خود به آنها اجر بزرگی میدادیم.
- و آنها را حتما به راه راست هدایت میکردیم.
رفاقت
- (یکی از دوستان پیامبر از اینکه در بهشت شاید نتواند پیامبر را ببیند بسیار ناراحت بود و ابراز تاسف و نگرانی میکرد، آنگاه این آیه نازل شد) کسی که از خداوند و پیامبر اطاعت کند، آنها با کسانی هستند که خداوند برای آنها نعمت داده مانند پیامبران، راست گویان، شهدا و صالحان و آنها چه خوب رفقای هستند.
- این فضل(همنشینی با نیکان) از جانب خداوند است و علم خداوند کفایت میکند.
مبارزه در راه خداوند
- ای مومنان! اسلحه خود را بگیرید و گروه گروه و یا همه با هم برای جهاد حرکت کنید.
- بدون شک در میان شما کسانی هستند که سستی و تنبلی میکند و هر گاه حادثه ی و مصیبتی به شما برسد می گوید: به راستی خداوند به من رحم کرد که همراه آنها نبودم.
- اما اگر به شما از فضل خداوند خیر و پیروزی برسد، حتما می گوید -انگار بین شما و آنها هیچ دوستی ای نبوده-، کاش با آنها بودم تا به کامیابی بزرگی می رسیدم.
- پس کسانی در راه خداوند مبارزه میکند که زندگی دنیا را به آخرت می فروشند. هر کسی در راه خداوند مبارزه کند، یا کشته میشود و یا پیروز میگردد، و به زودی به او پاداش بزرگی میدهیم.
- چرا شما در راه خداوند و برای نجات مستضعفان اعم از زن، مرد و کودک مبارزه نمیکنید که می گویند: پروردگارا! ما را از این شهری که شهروندانش ظالم اند بیرون ببر و از جانب خود کسی را به عنوان والی و سرپرست برای ما قرار بده و از جانب خود کسی را برای ما کمک گاری قرار بده.
- مومنان، در راه خدا مبارزه میکنند و کافران در راه طاغوت مبارزه میکنند. پس با یاران شیطان مبارزه کنید که بدون شک نیرنگ و فریب شیطان ضعیف است.
- (بعضی از مسلمانان زمانی که در مکه بودند از پیامبر اجازه جنگ میخواستند ولی وقتی به مدینه آمدند و زمینه برای مبارزه مسلحانه آماده شد و فرمان جهاد نازل گردید، بعضی از همین ها در جهاد شرکت نکردند، آنگاه این آیه نازل شد) ای پیامبر! آیا ندیدی کسانی را که به آنها گفته شد: فعلا نجنگید و نماز بر پا دارید و زکات بدهید ولی وقتی که جهاد و جنگ بر آنها واجب شد، گروهی از آنها از دشمنان می ترسیدند مانند ترسیدن از خداوند بلکه بالاتر از آن ترسیده بودند و گفتند: پروردگارا! چرا بر ما جنگ را واجب کردی؟ چرا ما را برای یک مدت کمی مهلت ندادی. شما ای پیامبر به آنها بگو: متاع دنیا ناچیز است و برای کسی که تقوا پیشه کند آخرت بهتر است و ذره ی بر شما ظلم نمی شود.
- (خطاب به کسانی که در جهاد شرکت نکردند) هر کجا باشید مرگ به سراغ شما می آید، هر چند در قصرهای مستحکم باشید. اگر خیری به مجاهدین برسند منافقین می گویند: این از جانب خدا است و اگر شکست و بدی به آنها برسد، می گویند: ای پیامبر! این از جانب توست. بگو: همه از جانب خداوند است. این قوم را چه شده است که نمیخواهند مطلب را بفهمند؟
- ای پیامبر! هر خیری به تو رسد از جانب خداوند است و هر بدی که به تو برسد از جانب خود توست. ای پیامبر! ما تو را به عنوان پیامبر برای مردم فرستادیم. اینکه خداوند شاهد است، کافی است.
- (وقتی پیامبر فرمود: هرکسی از من اطاعت کند از خداوند اطاعت کرده است. منافقین وقتی این سخن پیامبر را شنید اظهار داشتند که این سخن پیامبر به شرک نزدیک است، آنگاه این آیه نازل شد) هر کسی که از پیامبر اطاعت کند بدون شک از خداوند اطاعت کرده است و هر کسی به پیامبر پشت کند(مهم نیست) ما تو را مراقب آنها نفرستاده ایم.
- آنها در حضور تو می گویند: فرمانبرداریم. اما وقتی از نزد شما بیرون بروند، گروهی از آنها شبانه بر خلاف آنچه که تو می گویی نقشه میکشند. خداوند نقشه های شب آن ها را می نویسد. از آنها دوری کن و بر خداوند توکل کن که پشتیبانی خداوند کافی است.
- آیا آنها درباره قرآن تدبر نمیکنند؟ اگر قرآن از جانب غیر خداوند می بود، بدون شک در آن اختلاف زیادی پیدا می شد.
- (منافقان و افراد ساده وقتی اخباری را می شنوند، بلافاصاله آن را پخش میکنند) هرگاه به آنها خبری از امنیت یا ترس برسد آن را پخش میکنند. اگر آن خبر را به پیامبر، امامان و افراد آگاه خود ارجاع میدادند، افراد آگاه آن را می فهمیدند. اگر فضل و رحمت خداوند نبود، جز تعداد اندکی بقیه از شیطان پیروی میکردید.
- (وقتی ابوسفیان از جنگ احد پیروز برگشت، پیامبر را تهدید کرد که در موسم بدر صغری به سراغ شما خواهم آمد. پیامبر مردم را برای حرکت به محل مذکور فراخواند ولی جمعی از مسلمانان به خاطر شکست در احد از شرکت در آن خود داری کردند، آنگاه آیه نازل شد، و پیامبر باز هم مسلمانان را به مبارزه دعوت کرد و هفتاد نفر دعوت پیامبر را لبیک گفته و به محل مذکور آمدند و ابوسفیان وحشت کرد و از جنگ منصرف شد) پس در راه خداوند مبارزه کنید که شما بر نفس خود مکلف هستید. مومنان را به جهاد تشویق کنید. شاید خداوند توان و آزار دشمن را از شما بازدارد. قدرت خداوند بیشتر و مجازاتش سخت تر است.
- هر کسی که واسطه ی کار نیک شود، برای او سهمی از آن کار نیک وجود دارد. و هر کسی که واسطه ی کار بدی شود، برای او سهمی از آن کار بد وجود دارد. خداوند بر هر چیزی مراقب و حسابگر است.
- هر گاه کسی بر شما درود و سلام فرستاد، شما آن را با درود و سلامی بهتر از آن یا حد اقل به اندازه آن پاسخ دهید. بدون شک خداوند حسابرس همه چیز است.
- خداوند جز او معبودی نیست. بدون شک خداوند شما را در روز قیامت که در آن هیچ شکی وجود ندارد جمع میکند. چه کسی از خداوند راستگو تر است؟
- (منافقان به دو گروه تقسیم می شدند، منافقان که در دارالکفر زندگی میکردند و به خاطر جاسوسی اظهار اسلام میکردند و منافقانی که در دارالاسلام زندگی میکردند و از ته دل ایمان نیاورده بودند و جاسوسی هم نمیکردند، با گروه دوم مسلمانان دستور داشتند به نیکی رفتار کنند، اما در باره گروه اول مسلمانان اختلاف داشتند، برخی می گفتند با آنها باید شبیه رفتار با کفار را داشت و برخی می گفتند باید با آنها مثل منافقان دار الاسلام رفتار کرد، آنگاه این آیه نازل شد) چرا شما در مورد منافق دو دسته اید؟ در حالیکه خداوند آنها را به خاطر کاری که کرده اند، سرنگون کرده اند. آیا میخواهید کسی را که خداوند او را گمراه کرده، هدایت کنید؟ هر کسی را که خداوند گمراه کند هر گز راهی برای هدایت شان پیدا نمی توانی.
- منافقین دوست دارند شما هم مانند آنها کافر شوید تا با آنها مساوی گردید. پس از آنها کسی را دوست نگیرید، تا اینکه در راه خداوند هجرت کنند پس اگر رو گردان شدند هر کجا آنها را پیدا کردید بگیرید و بکشید و از آنها کسی را به عنوان دوست و یاور نگیرید.
- ( این آیه بعد از پیمان عدم تعرض میان مسلمانان و طایفه اشجع نازل شد؛ زیرا بعضی از مسلمانان قصد داشتند به آنان حمله کنند و این آیه بر خلاف دستور شدت عملی که در باره منافقین داده بود دو دسته را استنثنا کرد) مگر آنها که به گروهی(قبیله اشجع و بنی ضمره) می پیوندند که میان شما و آنها پیمانی هست. و یا در حالی نزد شما بیایند که دل هایشان از مبارزه با شما یا با قوم خودش به تنگ آمده باشد. اگر خداوند میخواست قطعا آنها را بر شما مسلط میکرد و آنها با شما می جنگیدند. پس اگر آنها از شما کناره گرفتند و با شما سر جنگ نداشتند و به شما پیشنهاد صلح دادند، پس خداوند برای شما راهی برای مبارزه علیه آنان قرار نداده است.
- (گروهی از مردم مکه خدمت پیامبر می رسیدند و از روی ریا تظاهر به اسلام میکردند، اما وقتی در مقابل قریش و بت های آنها قرار می گرفتند به پرستش بت ها می پرداختند. آنها میخواستند هم از سوی مسلمانان و هم از سوی مشرکان در امان باشند.) شما به زودی گروهی دیگر را می بینید که میخواهند از سوی شما و قوم خود در امان باشند، ولی زمانیکه به فتنه دعوت شوند، با سر به سمت آن میدوند، آنها اگر از اذیت و آزار شما کنار نکشیدند و با شما صلح نکردند و از شما دست برنداشتند، آنها را هر کجا یافتید دستگیر کنید و بکشید. اینها همان کسانی هستند که دست شما را در مبارزه با آنها باز گذاشته ایم.
حکم قتل مومن
- (حارث بن یزید از بت پرستان با همکاری ابوجهل، در مکه مسلمانی را به نام عیاش بن ابی ربیعه به جرم گرایش به اسلام، شکنجه کرد. پس از هجرت مسلمانان به مدینه، عیاش نیز به مدینه مهاجرت کرد. روزی عیاش بصورت اتفاقی حارث را دید و او را به قتل رسانید، غافل از اینکه حارث توبه کرده و مسلمان شده است، آنگاه این آیه نازل شد) هیچ مومنی حق ندارد مومنی را بکشد، جز به صورت خطایی. هر کسی به صورت خطایی مومنی را بکشد، لازم است یک بندهی مومن را آزاد کند و به اهالی و بازماندگان مقتول(اولیاء دم) دیه بپردازد. مگر اینکه آنها دیه را ببخشند. اگر مقتول از گروه دشمن شما باشد، اما مومن باشد، در این صورت لازم است فقط یک بندهی مومن را آزاد کند. اگر مقتول از گروهی باشد که میان شما و آنها پیمانی وجود دارد، در این صورت باید به اهالی و بازماندگان مقتول(اولیاء دم) دیه بپردازد و یک بنده ی مومنی را نیز آزاد کند. هر کسی برده ای نیافت، به جای آن دو ماه پشت سر هم روزه بگیرد که این کار بخشایشی از جانب خداوند است و خداوند دانای حکیم است.
- کسی که مومنی را به صورت عمد بکشد، سزایش برای همیشه جهنم است و خداوند بر او غضب و او را لعنت میکند و برای او عذابی بزرگ مهیا میکند.
- (اسامه بن زید با جمعی از سوی پیامبر برای ماموریتی فرستاده شد. آنها به مردی برخوردند که اموال و گوسفندان خود را در کوهی پناه داده بود و از سپاه اسلام استقبال کرد و اظهار اسلام نمود. اسامه به خیال آن که او به دروغ اظهار اسلام میکند او را کشت و اموال او را به غنیمت گرفت. وقتی پیامبر از این ماجرا اطلاع یافت بسیار ناراحت شد و آنگاه این آیه نازل گردید) ای مومنان! هنگامیکه در راه خداوند برای جهاد میروید، لازم است خوب بررسی کنید و کسی را که اظهار اسلام میکند، نگویید که شما مسلمان و مومن نیستی تا بخواهید به غنیمت و زندگی دنیا برسید، به خاطر اینکه غنیمت های بسیاری نزد خداوند است. قبلا خود شما نیز همین گونه بودید(مومن واقعی نبودید) و خداوند بر شما منت نهاد ( و مومن واقعی شدید)، پس دقیق بررسی کنید. بدون شک خداوند به آن چه که میکنید آگاه است.
جهاد و هجرت
- مومنانی که بدون عذر در جهاد شرکت نمیکنند با مجاهدانِ که با مال و جان در راه خداوند جهاد میکنند برابر نیستند، خداوند مجاهدانِ را که با مال و جان خود در راه خداوند جهاد میکنند بر نشستگان از لحاظ رتبه و درجه برتری داده اند. خداوند همه را وعده ی نیکو داده است. خداوند مجاهدان را بر نشستگان به پاداشی بزرگ برتری داده است.
- به درجات و آمرزش و رحمتی از جانب خداوند و خداوند آمرزنده مهربان است.
- (پیامبر پس از هجرت به مدینه دستور داد تا همه مسلمانان به مدینه مهاجرت کنند، عده زیادی به مدینه آمدند اما تعدادی از مسلمانان از دستور پیامبر سرپیچی کردند و در مکه ماندند و سرانجام به همکاری مشرکان کشیده شدند و در آن راه کشته شدند. در زمانی که فرشتگان جان این گونه افراد را می گرفتند گفتگوی بین آنها صورت گرفت که در آیه آمده است) آنهای که ملایکه جانشان را که ظالم به خود هستند می گیرند، به آنها می گویند: شما در چه کاری بودید؟ آنها می گویند: ما در زمین مستضعف بودیم. فرشتگان می گویند: مگر زمین خداوند فراخ نبود که هجرت کنید؟ آنها جایشان در جهنم است و بد سرنوشتی دارد.
- مگر مردان، زنان و کودکان مستضعفی که چارهی ندارند و به جایی دیگر هم نمی توانند بروند.
- پس امید است که خداوند اینها را ببخشد و خداوند بخشنده و آمرزنده است.
- هر کسی در راه خداوند هجرت کند، در زمین سرپناهی فراوان و گشایشی پیدا میکند. هر کسی از خانه اش به سوی خداوند و رسولش هجرت کند، آنگاه مرگ به سراغش بیاید، پاداش او را خداوند میدهد. خداوند آمرزنده و مهربان است.
- هر وقتی سفر کردید، مانعی نیست که نماز خود را قصر بخوانید، در صورتی که بترسید از اینکه کفار به شما آسیب برسانند، زیرا کافران همیشه دشمن آشکار شما هستند.
- (قبل از صلح حدیبیه، کفار قصد داشتند در هنگام نماز عصر به مسلمانان حمله کنند، آنگاه این آیه نازل شد و احکام نماز خوف را بیان کرد) هر گاه در میدان نبرد در میان مجاهدان بودی و برایشان نماز بر پا کردی، یک گروه از مجاهدان با شما به نماز بایستند و سلاح های خود را با خود بگیرند. و زمانی که به سجده رفتند نماز خود را به صورت فرادا تمام کنند. آنگاه پشت سرتان قرار گیرند و گروه دیگری که همرای شما نماز نخوانده اند بیایند و با شما نماز بخوانند و باید احتیاط کرده و اسلحه خود را به همراه بگیرند، زیرا کافران دوست دارند شما از وسایل و اسلحه های تان غافل شوید تا یک باره بر شما حمله کنند و مانعی بر شما نیست که اگر از آزار باران در زحمتید یا بیمارید، اسلحه خود را بر زمین بگذارید اما مواظب خود باشید. بدون شک خداوند برای کافران عذابی خفت بار آماده کرده است.
- وقتی نماز را تمام کردید، خداوند را ایستاده، نشسته و خوابیده یاد کنید. هرگاه در امان بودید نماز را (تمام) بخوانید، زیرا نماز بر مومنان واجب و دارای وقت معین می باشد.
- (پس از حوادث دردناک جنگ احد میان پیامبر و ابوسفیان سخنانی رد و بدل شد و سرانجام ابوسفیان مسلمانان را تهدید کرد و و گفت: وعده ما در سرزمین بدر صغری، آنگاه این آیه نازل شد) در تعقیب دشمن تنبلی نکنید، زیرا اگر شما درد میکشید، آنها نیز مثل شما درد میکشد. اما شما امیدی از خداوند دارید که آنها ندارند و خداوند دانای حکیم است.
تلاش برای متهم کردن بیگناه
- (عده ای با ظاهر سازی و شهادت دروغ پیامبر را متقاعد ساختند که قتاده را ملامت و سرزنش کند. قتاده وقتی از جریان اطلاع پیدا کرد گفت: کاش مرده بودم و ملامت پیامبر را نشنیده بودم. آنگاه این آیه نازل شد) ای پیامبر! ما این کتاب را به حق بر تو نازل کردیم تا میان مردم طبق آنچه خداوند به تو نشان داده حکم کنی. مبادا که مدافع خیانتکاران باشی.
- از خداوند آمرزش بخواه که خداوند آمرزنده ی مهربان است.
- درباره ی کسانی که به خود خیانت میکنند بحث نکن. بدون شک خداوند خیانتگر گناه کار را دوست ندارد.
- (دزد زمانی که دید رسوا می شود جنس دزدی را در خانه یک یهودی انداخت و پیامبر طبق این ظواهر سارق را تبرئه و یهودی را محکوم نمود) از مردم مخفی میکنند ولی از خداوند مخفی نمی توانند زیرا خداوند در آن لحظه که شبانه آنها سخنانی بر خلاف رضای او به زبان می آورند همراه او است. خداوند به آنچه که آنها انجام میدهند آگاه است.
- (روی سخن با بنی ابیرق طایفه سارق است که سعی کردند با صحنه سازی و آوردن شاهدان دروغین سارق را تبرئه کنند) بله شما حالا در زندگی دنیا از آنها دفاع کردی، اما چه کسی در رزو قیامت در برابر خداوند از آنها دفاع میکند و یا چه کسی حامی و مدافع آنها می شود؟
- هر کسی که کار بدی کند یا به خود ظلم کند، آنگاه از خداوند آمرزش بخواهد، خداوند را آمرزنده و مهربان خواهد یافت.
- هر کسی گناهی کند، تنها به ضرر خود میکند و خداوند دانای حکیم است.
- هر کسی خلافی مرتکب شود یا گناهی کند آنگاه آن را به بی گناهی نسبت دهد، تهمت و گناهی آشکاری را متحمل گردیده است.
- (این آیه در دنبال ماجرای بنی ابیرق است که یکی از آنها دزدی کرده بود و دیگری را متهم نمود، اگر خداوند خیانت این طایفه را افشا نکرده بود، پیامبر، بی گناهی را طبق شواهد ظاهری محکوم میکرد. جمعی از منافقان با شهادت دروغ بر تبرئه سارق واقعی خواستند پیامبر را به حکم ناصواب وادارند، ولی خداوند او را از ماجرا مطلع ساخت) اگر فضل و رحمت خداوند بر تو نبود، گروهی از آنها قصد داشتند تو را گمراه کنند، اما آنها در حقیقت جز خود را گمراه نمیکنند و به تو هیچ ضرری نمی رسانند. خداوند بر تو کتاب و حکمت را نازل کرد و چیزی به تو آموخت که نمیدانستی. فضل و بخشش خداوند بر تو بزرگ است.
- (مخالفان جلسات مخفیانه تشکیل میدادند و علیه پیامبر و مسلمانان توطئه میکردند) در بسیاری از سخنان که بصورت مخفیانه در گوشی کسی گفته می شود، خیری نیست، مگر کسی که به صدقه یا کار نیک یا اصلاح میان مردم امر کند. هر کسی برای کسب رضایت خداوند این کار را انجام دهد، به او پاداش بزرگی خواهیم داد.
- (عده ی همانگونه که بیان شد، سرقتی را به بی گناهی نسبت دادند و فامیل های سارق با صحنه ساز ی و شاهدان دروغ در حضور پیامبر خود را تبرئه کردند اما با نزول آیات که حقایق را بیان کردند، آنها رسوا شدند و پس از رسوایی بشیر بن ابیرق به مکه فرار کرد، آنگاه این آیه نازل شد) هر کسی با پیامبر مخالفت کند، بعد از اینکه راه هدایت برای وی روشن شده باشد، و راهی غیر از راه مومنان را در پیش گیرد، او را به همان سمت که رو کرده بر می گردانیم و او را به جهنم می فرستیم که بد جایگاه و سرنوشتی است.
- بدون شک خداوند شرک به خود را نمی بخشد، اما کمتر از آن را برای هر کسی که بخواهد می بخشد. هر کسی به خداوند شرک بورزد، دچار گمراهی زیادی شده است.
- آنها به جای خداوند جز بت های بی اثر را نمیخوانند و در واقع آنها شیطان سرکش را میخوانند و عبادت میکنند.
- خداوند شیطان را لعنت کرد. شیطان گفت: حتما از میان بندگانت سهم معینی می گیرم.
- و حتما بندگانت را گمراه میکنم و آنها را به دام آرزو ها می اندازم و به آنها دستور میدهم تا گوش چهارپایان را برای بتها بشکافند، و خلقت خداوند را تغییر دهند. هر کسی که شیطان را به جای خداوند سرپرست بگیرد، بدون شک دچار زیان آشکاری شده است.
- شیطان به آنها وعده میدهند و آنها را آرزومند می سازد، و در واقع شیطان به آنها جز فریب وعده نمیدهد.
- آنها جایگاه شان جهنم است و هیچ راه فراری از آن نمی یابند.
- کسانی که ایمان آورده و عمل صالح انجام دهند، آنها را وارد بهشت میکنیم که از زیر درختانش نهرها جاری است و همیشه در آنجا خواهند بود. وعده ی خداوند راست است و چه کسی از خداوند راستگو تر است؟
- (مسلمانان و اهل کتاب بر یکدیگر فخر می فروختند. اهل کتاب به سابقه خود فخر میکردند و مسلمانان به خاتمیت پیامبر اسلام. یهودیان می گفتند: ما ملت برگزیده ایم و آتش ما را نمی سوزاند. مسلمانان می گفتند: ما بهترین امت هستیم.) اجر و کیفر به دلخواه شما و یا اهل کتاب نیست. هر کسی بدی کند به خاطر کار بد خود مجازات می شود و برای او غیر از خداوند یار و یاوری نیست.
- هر کسی از مرد و زن کار شایسته انجام دهد، در حالی که مومن است، آنها وارد بهشت می شوند و ذره ی به آنها ظلم نمی شود.
- چه کسی در دینداری بهتر از آن کسی است که خود را تسلیم خدا کرده است، در حالیکه نیکوکار بوده و از دین حنیف (حق) ابراهیم پیروی نمود؟ خداوند ابراهیم را دوست خود گرفت.
- هر چه در آسمان ها و زمین است، مال خداوند است. خداوند به همه چیز احاطه دارد.
احکام زنان و همسرداری
- (در زمان جاهلی و در دوران صدر اسلام تنها مردان که قدرت حمل سلاح و دفاع داشتند ارث می بردند و زنان و کودکان از ارث محروم بودند. اعراب با زنان سرپرست یتیم اگر دارای مال و جمال بود، ازدواج میکردند و مالش را تصاحب می نمودند و اگر جمال کافی نداشتند مانع ازدواج آنها با دیگران می شدند تا بمیرد و مالش را تصاحب کنند، آنگاه این آیه نازل شد و مسائل را روشن ساخت) ای پیامبر! مردم از شما درباره زنان سوال میکنند. بگو پاسخ شما را درباره زنان، خداوند میدهد و نیز آنچه در کتاب در مورد ارث آنها بر شما خوانده می شود، (پاسخی است) در مورد دختران یتیمیکه حق آنها را نمی پردازید و شما میخواهید با آنها ازدواج کنید و در باره کودکان صغیر و ناتوان (پاسخ میدهد) که در حق یتیمان با عدالت رفتار کنید و هر کار خوبی که انجام دهید بدون شک خداوند به آن آگاه است.
- (رابع بن خدیج دو همسر داشت. یکی مسن و دیگری جوان. به خاطر اختلافی، وی همسر سالخورده خود را طلاق داد و هنوز مدت عده تمام نشده بود که با او آشتی و کرد و گفت: اگر همسر دیگر را بر تو مقدم داشتم باید صبر و تحمل کنی و اگر این شرط را نمی پذیری، پس از پایان عده از هم جدا شویم. زن پیشنهاد اول را پذیرفت و این آیه نازل شد.) اگر زنی به خاطر ناسازگاری و یا روی گردانی از شوهر خود بیم داشته باشد، اشکالی ندارد که در میان خود به نحوی اقدام به صلح و سازش نمایند. صلح بهتر است. در جانهای انسان حرص و بخل رخنه کرده است. اگر شما نیکی کنید و متقی باشید، بدون شک خداوند به آنچه میکنید آگاه است.
- شما مردان هرگز نمی تواند در میان زنان خود به عدالت رفتار کنید، هر چند تلاش کنید و برای برقراری عدالت حریص باشید. پس به یکی از زنان خود به صورت کامل تمایل نشان ندهید، به گونه ی که زن دیگر خود را بلا تکلیف، رها سازید. اگر صلح و سازش کنید و تقوای الهی را پیشه کنید، بدون شک خداوند آمرزنده ی مهربان است.
- اگر زن و شوهر از همدیگر جدا شوند، خداوند هر دو را از وسعت خود بی نیاز میکند و او وسعت بخش حکیم است.
- هرچیزی که در آسمانها و زمین است، مال خداوند است. ما به اهل کتاب پیش از شما و همچنین به شما سفارش میکنم که تقوای الهی را پیشه کنید و از خداوند بترسید. اگر شما کافر شوید (به خداوند ضرری نمی رسد) زیرا آنچه که در آسمانها و زمین است، مال خداوند است و خداوند بی نیاز و ستوده است.
- هرچیزی که در آسمانها و زمین است، مال خداوند است. خداوند در اینکه وکیل و متولی امر باشد، کافی است.
- ای مردم! اگر خداوند بخواهد شما را از میان می برد و کسانی دیگر را می آورد. خداوند بر این کار تواناست.
- هر کسی که پاداش دنیا را بخواهد، در نزد خداوند پاداش دنیا و آخرت وجود دارد. خداوند شنوای بیناست.
- ای مومنان! بر پا کننده عدالت باشید و برای خداوند شهادت بدهید، هر چند به ضرر شما یا والدین و نزدیکان شما باشد. اگر (طرف دعوا) غنی یا فقیر باشد، خداوند به رعایت آنها سزاوارتر است پس از هوای نفس پیروی نکنید که منحرف شوید و اگر زبانبازی کنید یا روگردانید، خداوند به آنچه میکنید آگاه است.
- (عده از مسلمانان مانند عبدالله بن سلام و اسدبن کعب و… خدمت پیامبر رسیدند و گفتند: ما به تو کتاب آسمانی تو و موسی و تورات و عزیر ایمان می آوریم ولی به سایر کتابهای آسمانی و سایر پیامبران ایمان نمی آوریم، آنگاه این آیه نازل شد) ای مومنان! به خداوند، رسول او، کتابی که بر پیامبرش نازل کرده و کتابی که قبلا نازل نموده ایمان بیاورید. هر کسی که به خداوند، فرشتگان، کتابهای آسمانی، پیامبران و روز قیامت کافر شود، بدون شک به گمراهی شدیدی دچار گردیده است.
مسخره بازی منافقان
- کسانیکه ایمان آورده اند، آنگاه کافر شدند، بعد دوباره ایمان آوردند و باز هم کافر شدند و بر کفر خود افزودند، خداوند آنها را نمی بخشد و آنها را هدایت نمیکند.
- به منافقان بشارت بده که برای آنها عذاب دردناکی است.
- کسانی که کافران را به جای مومنان دوست خود می گیرند، آیا عزت را نزد آنها می پالند؟ همه عزت از آن خداوند است.
- (جمعی از منافقان در جلسات یهودیان می نشستند که در این جلسات آیات قرآن مورد استهزا قرار می گرفت) خداوند در این کتاب بر شما نازل کرده است که هر وقتی بشنوید آیات خداوند مورد انکار و تمسخر قرار می گیرد با آنها ننشینید تا زمانی که آنها وارد صحبت دیگر بشود. در غیر اینصورت شما نیز مثل آنها می باشید. خداوند منافقان و کافران را باهم در جهنم جمع میکند.
- کسانی که (منافقان) منتظر گرفتاری شمایند؛ پس اگر شما را از جانب خداوند پیروزی بود می گویند مگر ما با شما نبودیم؟ اگر کافران را بهرهی بود، می گویند مگر ما مراقب شما نبودیم و از گزند مومنان شما را باز نداشتیم. پس خداوند در روز قیامت میان شما داوری میکند. خداوند هرگز برای کافران راهی برای تسلط بر مومنان قرار نداده است.
- بدون شک منافقان با خداوند فریبکاری میکنند. در حالیکه خداوند فریب دهندهی منافقان است. منافقان وقتی برای نماز بلند میشوند، با تنبلی بلند می شوند، نماز را از روی ریا و نشان دادن به مردم میخوانند و خداوند را خیلی کم یاد میکنند.
- منافقان میان این (مومنان) و آن (کافران) مذبذب است، نه با این گروهند و نه با آن گروه. کسی را که خداوند گمراه کند، دیگر هرگز برای او راهی نیست.
- ای مومنان! کافران را به جای مومنان دوست خود نگیرید. آیا میخواهید در پیشگاه خداوند بر ضد خود حجت روشنی تهیه کنید؟.
- بدون شک منافقان در پایین ترین طبقه از آتش میباشند و برای آنها هر گز یاوری نمی یابی.
- مگر آنهایی که توبه کردند، راه اصلاح را در پیش گرفتند، به خداوند تمسک جستند و دین و بندگی خود را برای خداوند خالص کردند. پس آنها همراه مومنان هستند. خداوند مومنان را پاداش بزرگ خواهد داد.
- خداوند در صدد عذاب شما نیست اگر شما شکر گذار باشید و ایمان بیاورید. خداوند شاکر و علیم است.
جزء ششم
- خداوند دوست ندارد بدی کسی بصورت علنی گفته شود، مگر کسی که بر او ظلم شده است. خداوند شنوای داناست.
- اگر نیکی کسی را اظهار کنید و یا آن را پنهان کنید و یا از بدی دیگرن گذشت کنید، (اشکال ندارد) بدون شک خداوند بخشایندهی تواناست.
- کسانی که به خداوند و پیامبرش کافر می شوند و میخواهند میان خدا و رسولانش تفاوت قائل شوند، و می گویند: ما به برخی ایمان داریم و به برخی نداریم و میخواهند بین این دو، راهی جدا بگیرند.
- اینها به راستی کافرند. ما برای کافران عذابی خفت بار آماده کرده ایم.
- کسانی که به خداوند و پیامبران او ایمان آوردند و میان هیچ یک از آنها فرقی نگذاشتند، پاداش آنها را خداوند خواهد داد. خداوند آمرزندهی مهربان است.
بخش دیگر از ماجرای یهود
- (جمعی از یهود از پیامبر تقاضا کردند که اگر تو پیامبر خدایی، از خداوند بخواه که کتاب آسمانی را یک جا بر ما نازل کند.) اهل کتاب از شما میخواهند نوشته ی از آسمان برای آنها نازل کنی. البته آنها از موسی بزرگتر از این را خواستند و گفتند: خداوند را آشکارا به ما نشان بده. پس به خاطر ظلم شان صاعقه ی آنها را گرفت. بعد از آن همه معجزات روشن که برای آنها آمد، یهودیان گوساله را به عنوان خدای خود گرفتند و پرستیدند. ما آن ها را بخشیدیم و به موسی حجت روشنی عطا کردیم.
- ما کوه طور را به خاطر پیمانشان بالای سر آنها بلند کردیم. به آنها گفتیم: از این دروزاه سجده کنان وارد شوید. به آنها گفتیم: در روز شنبه صید نکنید و حرمت آن را نشکنید. ما از آنها پیمان محکم گرفتیم. (اما یهودیان به هیچ یک از این پیمان ها وفا نکردند)
- یهودیان به خاطر پیمان شکنی، انکار آیات خداوند، کشتن به ناحق پیامبران(مانند زکریا و یحیی) و به خاطر گفته های شان که گفتند: دل های ما در غلاف است( و نمیخواهیم حق را بپذیریم) خداوند به خاطر کفرشان بر دل های شان مهر زد و جز اندکی ایمان نیاوردند.
- و نیز به خاطر کفرشان و آن تهمت بزرگی که به مریم زدند.
- و ادعایشان که می گفتند: ما مسیح عیسی بن مریم پیامبر خداوند را کشته ایم. در حالیکه یهودیان نه او را کشتند و نه دار زدند، بلکه شخصی را که شبیه عیسی بود دار زدند و امر بر آنها مشتبه شد. کسانی که درباره قتل او اختلاف کردند، قطعا درمورد آن شک دارند. آنها در مورد آن علم ندارند و تنها از حدس و گمان پیروی میکنند. آنها به یقین عیسی را نکشتند.
- خداوند عیسی را به سوی خود بالا برد و خداوند توانای حکیم است.
- (طبق روایات ایمان همه اهل کتاب به حضرت عیسی در زمان ظهور وی همراه حضرت حجت اتفاق می افتد) هیچ کس از اهل کتاب نیست مگر اینکه پیش از مرگ عیسی حتما به او ایمان می آورد و روز قیامت بر آنها شاهد خواهد بود.
- به خاطر ظلمی یهودیان چیزهای پاکیزه و حلال را بر آنها حرام کردیم و همچنین به خاطر اینکه یهودیان بسیاری از مردم را از راه خدا بازداشتند.
- یهودیان به خاطر رباخواری شان که از آن نهی شده بودند و به خاطر اینکه اموال مردم را به ناحق میخوردند (به کیفر دنیوی و اخروی مبتلا شدند) ما برای کافرانشان عذابی دردناک آماده کره ایم.
- اما از میان آنها راسخان در علم و مومنانی که به آنچه که بر تو نازل شده و آنچه که پیش از تو نازل گردیده ایمان آورده اند، نمازگزاران، زکات دهندگان و مومنان به خداوند و روز آخرت، همه ی آنها را پاداشی بزرگ خواهیم داد.
- ای پیامبر! ما به تو وحی کردیم، همانگونه که به نوح و پیامبران پس از او وحی نمودیم، و به ابراهیم، اسماعیل، اسحاق، یعقوب و فرزندان او، عیسی، ایوب، یونس، هارون و سلیمان وحی فرستادیم و به داود زبور دادیم.
- پیامبرانی را که نام بردیم و داستان شان را برای شما بیان داشتم و پیامبرانی را که نام نبردیم( همه پیامبر و دارای ماموریت از جانب خداوند است). خداوند با حضرت موسی به گونه خاص، سخن گفت.
- پیامبرانی که بشارت دهنده و هشدار دهنده است، تا مردم را پس از فرستادن پیامبران در مقابل خداوند حجتی نباشد (حجت تمام گردد). خداوند عزیز و حکیم است.
- بلی، خداوند به حقانیت آنچه که به تو نازل کرده شهادت میدهد. خداوند آن را آگاهانه نازل کرده است. فرشتگان نیز شهادت میدهند. شهادت خداوند کافی است.
- بدون شک، کسانی که کافر شدند و مردم را از راه خداوند بازداشتند، بسیار زیاد گمراه شدند.
- همانا کسانی که کافر شدند و ظلم کردند، خداوند هرگز آنها را نمی بخشد و به هیچ راهی هدایت نمیکند.
- مگر به راه جهنم که همیشه در آن خواهند ماند. این کار برای خداوند آسان است.
- ای مردم! پیامبر از سوی پروردگار حق را برای شما آورده است. پس ایمان بیاورید که برای شما بهتر است. اگر کافر شوید، آن چه در آسمان ها و زمین است مال خداوند است. خداوند دانای حکیم است.
- ای اهل کتاب! در دین خود غلو نکنید. درباره ی خداوند جز حق نگویید. بدون شک، مسیح، عیسی بن مریم رسول خداوند و کلمه او است که آن را به مریم داد. عیسی روحی از طرف خداوند بود. پس به خداوند و پیامبر او ایمان بیاورید. نگویید خداوند سه تا است. (این حرف ها را) بس کنید که این کار برای شما بهتر است. بدون شک خداوند فقط معبودی یگانه است. خداوند منزه است از اینکه دارای فرزند باشد. آن چه که در آسمان ها و زمین است مال خداوند است. متولی امر فقط خداوند است.
- مسیح و فرشتگان مقرب، هرگز ابا ندارند که بنده ی خداوند باشد. هر کسی از بندگی خداوند روی گردان شود و تکبر به خرج دهد، همه را در روز قیامت به حضور خود جمع میکنم.
- کسانی که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند، خداوند پاداش آنها را بصورت کامل خواهد داد و از فضل خود برای آنها اضافه خواهد کرد. اما کسانی که ابا کردند و تکبر به خرج دادند، آنها را عذاب دردناکی خواهد بود. آنها برای خود غیر از خداوند سرپرست و یاوری نخواهند یافت.
- ای مردم! برای شما از جانب پروردگار تان برهانی آمده است. ما نور روشنگری برای شما نازل کرده ایم.
- اما کسانی که به خداوند ایمان آوردند و به او تمسک جستند، خداوند همه را در جوار رحمت و فضل خود درخواهد آورد و آنها را به سوی خودش به صراط مستقیم هدایت خواهد نمود.
ارث کلاله
- (جابر بن عبدالله انصاری نقل کرده که می گوید: من بیمار بودم، پیامبر به عیادت من آمد و در آن جا وضود گرفت و از آب وضوی خود بر من پاشید، شفا یافتم. من که از مرگ خود اندیشناک بودم عرض کردم. وارث من فقط خواهران من هستند، میراث آنها چگونه است؟ این آیه در پاسخ آن نازل شد.) ای پیامبر! از تو درباره کلاله(ارث خواهر و برادر) می پرسند. بگو خداوند درباره ی کلاله به شما پاسخ میدهد. اگر مردی بمیرد و فرزندی نداشته باشد و خواهری دارد، نصف آنچه که به جا گذاشته از آن او است و او نیز از خواهر خویش اگر فرزندی نداشته باشد ارث می برد. پس اگر ورثه دو خواهر باشند دو سوم میراث برای آن دو است. اگر ورثه چند خواهر و برادر باشند، برای هر مرد دو برابر سهم زن است. خداوند احکام را برای شما بیان میکند تا گمراه نشوید. خداوند به همه چیز داناست.