عناصر صلح عادلانه در اندیشه شهید مزاری در افغانستان
شهید مزاری در مجموعه سخنرانیهای که از وی به جا مانده است شرایط تحقق صلح عادلانه و عناصر و مولفه های آن را با توجه به کشور متکثر الاقوام افغانستان بیان داشته است که در شرایط کنونی نیز بسیار ارزشمند و قابل توجه است.
عزت و کرامت انسانی
اولین مولفه مهم که در صلح عادلانه مطرح است صلح عزت مندانه است. صلحی ارزش دارد که در آن کرامت انسانی قوم و ملتی حفظ و حقوق شهروندی آن مدنظر باشد. اگر صلحی به قیمت ذلت و خواری قومی بدست آید، این صلح نوعی تسلیم و برده داری است که به هیچ وجه از مصادیق صلح عادلانه شمرده نمی شود.
صلح، امنیت، عدالت و حفظ کرامت انسانی جزء حقوق اولیه و ذاتی بشر است. هیچ کس و به هیچ بهانه ای نمیتواند این حق را از ابناء بشر سلب کند. اما در عمل کرامت انسانی آسیب زیادی دیده است. در افغانستان بیش از هر کشوری در حق شهروندان افغانستانی ستم روا داشته شده و عزت و کرامت آنها پامال گردیده است. شهید مزاری دو دسته گی، جنگ و اختلاف قومی را باعث سرافکندگی و اتحاد و رسیدن به یک توافقی که در آن حقوق اقوام و ملیت ها رعایت گردد را باعث عزت می داند.(نگاه کنید به مزاری، بی تا: 258- 259) ایشان در یکی از سخنرانی های خود فرموده است: “جنگ و جهاد افغانستان در برابر ابر قدرت شرق و شکست دادن آن باعث افتخار و عزت برای مردم و جهان اسلام گردید اما جنگ های داخلی و ناتوانی در امر حکومت داری و ایجاد صلح باعث خجالتی و سرشکستگی ما گردید.”(مزاری، بی تا: 226) شهید مزاری در بسیاری از سخنرانی های خود بیان داشته است که در گذشته هزاره بودن در افغانستان هم جرم و هم مایه ننگ بوده است اما به برکت مقاومت, جهاد و فداکاری مردم، دیگر هزاره بودن نه جرم است و نه ننگ، بلکه در کنار سایر اقوام ساکن در افغانستان یکی از اقوام مقتدر کشور است که حق دارد مانند دیگران هم حق خود را مطالبه کند و هم افتخار کند که مسلمان و هزاره است و در افغانستان شریک است.(مزاری، بی تا: 221)
پذیرفتن وجود و حقوق مخالفان
عنصر دوم صلح عادلانه پذیرفتن مخالفان است. اگر وجود مخالفان انکار گردد، در این صورت صلح عادلانه امکان پذیر نیست بلکه همانگونه که در بخش موانع بدان اشاره شده است انکار گروه قومی خود باعث تداوم جنگ و مخالفت با صلح است آن گونه که در دهه شصت در سال 1367 پس از خروج شوروی از افغانستان و در دهه هفتاد در سال 1371 پس از فروپاشی دولت کمونیستی رهبران پیشاور نشین شیعیان و هزاره های افغانستان را نادیده گرفتند و اعلان کردند که “شیعه در افغانستان بیش از سه درصد وجود ندارد و آنها نقشی هم در افغانستان و جهاد کشور نداشته است تا نیاز باشد برای آنها حقی در نظر گرفته شود و از آنها برای تصمیم گیری نسبت به آینده کشور دعوت گردد”. (مزاری، بی تا: 285) شهید مزاری با درک این واقعیت که وجود آنها مورد انکار است، تلاش کردند تا در قدم اول وجود خود را در افغانستان تثبیت کنند. بنابراین در نظر گرفتن واقعیت های جامعه و نادیده نگرفتن قوم و گروهی یکی از اصول مهم رسیدن به صلح عادلانه است.
اراده صلح عادلانه و تعهد به پیمانها
یکی از مهمترین مولفه های صلح، داشتن اراده برای ایجاد صلح و پایبندی به رعایت مفاد آن است. بدون شک اراده بشر نقش برجسته در سعادت و شقاوت وی دارد. بشر مختار قادر است سرنوشت جمعی خود را مانند سرنوشت فردی اش رقم بزنند و تصمیم بگیرند تا نوع زندگی خود را در جامعه انتخاب کنند. در مسائل کلان سیاسی که اغلب نخبگان سیاسی و اجتماعی نقش برجسته دارند، با اراده جدی خود می توانند در جامعه جنگ زده چون افغانستان صلح ایجاد کنند و با پایبندی به مفاد صلح از طریق گفتگو و جستجوی راه حل منطقی به نزاع ها پایان داده زندگی مسالمت آمیز را برای شهروندان به ارمغان آورند.
شهید مزاری در یکی از سخنرانی های خود در باره افشار به موضوع اراده جدی اش برای آوردن صلح و پایبندی به آن این گونه بیان داشته است: “ما هر چند انتظار داشتیم که همانگونه که در جنگ های که بالای ما تحمیل شده بود طرف بودیم، در صلح هم باید طرف قضیه می بودیم. بهر حال مقدمات این توافقنامه صلح در داخل افغانستان فراهم شد و ما آن را به خاطر مصالح کشور و مصالح مردم افغانستان و مصالح خومان که در تاریخ متهم نباشیم که ما مانع صلح شدیم و ما جنگ طلب بودیم این توافقنامه صلح را قبول کردیم. ما توافقنامه صلح را امضاء کردیم و در پای امضای خود هم ایستادیم و تا حالا هم رد نکرده ایم و آتش بس را رعایت کرده ایم. اما جانب مقابل که خود را دولت قانونی این کشور می داند به توافقنامه صلح عمل نکرده و آتش بس را رعایت نکرده و به تعهدات خود عمل نکردند. رهبران سیاسی افغانستان بارها توافقنامه امضاء کردند، اما بعد بدان عمل نکردند و آن را نقض کردند”.(مزاری، بی تا: صص150-158)
ایشان در سخنرانی اش در جمع اعضای شورای صلح در غرب کابل در تاریخ 1/8/1372 ضمن تاکید بر حقوق همه اقوام ساکن در افغانستان و ضمن تاکید بر اینکه جنگ راه حل نیست، از پیشنهاد صلح استقبال کرده و از آن حمایت کرده می گوید: “ما از روز اول طرفدار جنگ نبودیم، هر صدایی که برای قطع جنگ بلند شده است، ما به آن صدا جواب مثبت داده ایم و هر دستی که دراز شد ما دست برادری داده ایم. حالا که شما احساس مسوولیت کرده اید به شما هم می گوییم هر طوری که بتوانید جنگ را خاموش کنید، ما طرفدار صلح هستیم نه طرفدار جنگ، راه ها بازشود، اسراء مبادله گردد، آواره گان و بیجا شده گان هم به خانه ها و مناطق خود بر گردند”.(مزاری، همان: 211-216)
عدالت اجتماعی اساس صلح عادلانه
صلح با همهی اهمیتی که دارد خود زمینه ساز تامین امنیت و تحقق عدالت می باشد که در آن همه شهروندان یک کشور زندگی آرامی را تجربه کرده به حقوق عادلانه خود برسند.
مهمترین نکتهی را که شهید مزاری به عنوان پایان جنگ و استقرار صلح عادلانه در افغانستان بیان کرده است و سخت بر آن تاکید داشته است تحقق عدالت اجتماعی است که هم پشتوانه دینی دارد و هم قانون اساسی فعلی بر اجراء آن اصرار دارد و هم جامعه جهانی از آن حمایت و پشتیبانی میکند و هم مردم افغانستان خواهان اجراء و عملیاتی کردن آن است.
شهید مزاری در یکی از سخنرانی های خود به صراحت بیان میکند که: ” مردم افغانستان بیش از یک میلیون شهید برای تحقق عدالت اجتماعی، امنیت و سربلندی مردم افغانستان دادند، نه برای قدرت طلبی یک عده ریاست طلب که در آن طرف مرزها بودند و امروز با کمال تاسف آمدند و دیگران را نفی میکنند و به مردم ما تهمت می زنند”.(مزاری، 1374: 22) ایشان همچنین در دومین سمینار بررسی مسایل سیاسی افغانستان در کابل بیان داشت که: “در گذشته افغانستان، حکومت اسلامی و یا قانونی که طبق خواسته قاطبه مردم بوده و یک نظام عادلانه اسلامی را در کشور ما برقرار کرده باشد به وجود نیامده است حالا بعد از چهارده سال مبارزه و کسب افتخارات و شکست دادن ابرقدرت شرق، بازهم ما در افغانستان با مشکل عدم حکومت قانونی و عادلانه مواجه هستیم. در گذشته ما با نظام های مواجه بودیم که بر پایه های تبعیض، ظلم و بی عدالتی استوار گشته بود و اکنون بعد از چهارده سال جهاد همه اقشار مردم می خواهد که مطابق موازین اسلامی و بر مبنای عدالت اجتماعی نظام دلخواه شان را به وجود بیاورند و همه در به وجود آوردن نظام و حکومت و در اداره آینده و آبادی مملکت شریک و سهیم باشند.” (مزاری، بی تا: صص 188-189) شهید مزاری همچنین در مصاحبه اش با آژآنس خبری ایتالیا از عدالت اجتماعی سخن گفته چنین بیان داشت: “هدف ما تشکیل حکومت اسلامی، مردمی، فراگیر و مبتنی برعدالت اجتماعی در افغانستان است. ما میخواهیم ستم های چندین قرن بر مردم افغانستان پایان یابد”.(مزاری، 1396: 82)
شهید مزاری در یکی دیگر از سخنرانی های خود بحث تقسیمات بر اساس نفوس را مطرح و آسیب های آن را در افغانستان بیان کرده در یک جمع بندی طرح تشکیلات عادلانه را مطرح می کند که در آن حقوق همه ملیت های ساکن در افغانستان تامین گردد. ایشان میفرماید: “همه ملیت ها باید به حقوق شان برسند تا راه برای یک سرشماری درست هموار شود تا یک تشکیلات ملکی عادلانه به اساس قانون و رای مردم ساخته شود و در آینده آن قانون حاکم باشد”.(مزاری بی تا: ۷۰) ایشان همچنین در دومین سمینار بررسی مسایل سیاسی افغانستان در کابل در مورد تعدیل واحدهای اداری بیان داشت: “همه میدانیم که در گذشته واحدهای اداری افغانستان عادلانه نبوده اند. اولا امروز درسطح بین المللی مساله نفوس معیار و اصل پذیرفته شده است که تمام برنامه های سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و… بر مبنای آن صورت می گیرد. برنامه ریزی های پنج ساله، ده ساله و… در کشور باید بر مبنای نفوس باشد تا موفق گردد اما در افغانستان تا کنون نفوس شماری دقیق و عادلانه صورت نگرفته است”.(مزاری، بی تا: 190) شهید مزاری در جای دیگر بصورت مشخص نمونه های از تشکیلات ناعادلانه را نام برده که دوازده هزار نفوس هم یک رای داشت و چهل و سه هزار هم یک رای.[1] به نظر شهید مزاری اگر این تقسیمات و تشکیلات ناعادلانه حل نگردد مشکلات کشور همچنان لاینحل باقی خواهد ماند.(مزاری بی تا: ۷۰) شهید مزاری سه خواسته مشخص از دولت موقت ربانی داشته است که آن را به صراحت چنین بیان داشته است: “رسمیت مذهب شیعه، تغییر تشکیلات ظالمانه گذشته و شرکت شیعیان در تصمیم گیری”.(مزاری، بی تا: ۱۰۴)
شهید مزاری همچنین عقیده دارد که باید از همه امکانات، فرصت ها،[2] بیت المال و قدرت دولتی عادلانه برای همه استفاده گردد و سوء استفاده صورت نگیرد. ایشان در یکی از سخنرانی های خود در این مورد چنین بیان داشته است: “در دولت از پول مردم علیه مردم سوء استفاده نشود و از قدرت دولت نیز سوء استفاده نشود و شورای عادلانه دایر گردد”.(مزاری، بی تا: ۱۰۱)
رعایت انصاف و قضاوت منصفانه
«انصاف» در روابط و مناسبات اجتماعی و امور سیاسی و اداری به مفهوم نصف کردن سود و زیان میان خود و دیگران و پاس داشتن عدالت و حفظ حقوق دیگران همانند حفظ حقوق خود، و در مقام داوری حقوق طرفین را یکسان و برابر رعایت کردن است. انصاف در این وادی، بدین معناست که هر کس حقوق دیگران را رعایت کند و آن را چون حقوق خود بداند و برای دیگران حقوقی برابر خود قائل باشد و آن چه برای خود می خواهد، برای دیگران نیز بخواهد و مزایا و بهره های زندگی را میان خود و مردمان برابر تقسیم نماید.(برهانی، مخطوط: 115)
شهید مزاری رفتار و قضاوت منصفانه را هم برای رسیدن به صلح عادلانه و هم برای رسیدن به عدالت اجتماعی لازم میدانست. ایشان در یکی از سخنرانیهای خود در تاریخ 16/10/1370 به این امر اشاره کرده چنین بیان می دارد: “اگر در افغانستان قضاوتها منصفانه نباشد امکان آوردن صلح عادلانه و پایان دادن جنگ امکان ناپذیر است و اقوامی مجبور است برای اثبات هویت و موجودیت خود دست و پا بزنند تا به دیگران تفهیم کنند که آنها هم در افغانستان وجود دارد و برای بیرون راندن متجاوزان از افغانستان نقش ایفاء کرده اند. شهید مزاری قضاوت برخی از رهبران پیشاور را برای اثبات مدعای خود یادآوری میکنند که آنها از رادیوها اعلان کردند که شیعه در افغانستان بیش از دو یا سه درصد نیست و این درصد ناچیز هیچ حق ندارد که در حکومت نقش داشته باشد و این حرف عقلایی است”.(مزاری، 1374: 52) شهید مزاری به کمک های هفتاد میلیارد دالری که برای جهاد چهارده ساله افغانستان گردید اشاره می کند که از آن مبلغ حتی یک دالر هم به شیعیان و هزاره های افغانستان ندادند و بالاتر از آن نه تنها یک دالر از امتیازات جهاد به ما نرسید که در سال 67 حضور ما را هم در جهاد و در افغانستان منکر شدند و گفتند شیعه ها و هزاره ها فقط دو الی سه درصد می باشد که این درصد اندک حق ندارند که برای تعیین سرنوشت و خانه مشترک خود سهم بگیرند.(مزاری، بی تا: 222) ایشان در تاریخ 24 دلو 1373 در آخرین سخنرانی خود همین مساله را بازیادآوری کرده و بیان می کند که “اکثر قاطع این کمک ها در پاکستان مصرف شد و از خون مردم خانه ها ساخته شد”.(مزاری، همان: 346) همانگونه که مشاهده می شود ممکن است شخص معتقد به عدالت باشد، اما در عین حال در داوری خود اشتباه کند و یا بصورت عمدی گروه اجتماعی قابل توجهی را نادیده بگیرد و غیر منصفانه قضاوت کند. روشن است که در این صورت نیز صلح عادلانه تحقق پیدا نمیکند.
اندیشه و تصمیم منطقی برای رسیدن به صلح عادلانه
یکی دیگر از عناصر صلح عادلانه اندیشه و رفتار منطقی است که در گفته های شهید مزاری مکرر دیده میشود. از ویژگی آدم منطقی این است که براساس منطق و استدلال تصمیم گیری و قضاوت می کند. تصمیم گیری یک فرآیند ذهنی یا شناختی است که به فرد کمک می کند تا از میان رفتارهای متفاوتی که می تواند انجام دهد، یکی را به عنوان مناسب ترین عمل، گفته یا واکنش در شرایط خاص انتخاب کند که پشتوانه منطقی و عقلی داشته و بتوان برای آن استدلال کرد و خود و دیگران را با آوردن دلیل قانع کرد و اگر هم نتواند قانع نماید خود برای کارش دلیل منطقی داشته باشد.
گاه رفتار و عادات رفتاری انسان به گونه ی است که غیر منطقی بودن آن کاملا آشکار است و این نوع رفتار در سطح کلان باعث تنش و ناامنی می گردد.
شهید مزاری در باره فتوای غیر منطقی برخی از رهبران جهادی که علیه حزب جنبش اسلامی فتوای جهاد داده بود بیان داشت:” فتوای جهاد علیه جنبش نه از نگاه شرعی درست است، نه از نگاه سیاسی درست است، نه از نگاه ملی درست است. عقیده ما این است که این فتوا عقلانی و منطقی نیست. هر کسی بیاید منطقی برخورد بکند. اگر شخصی تلاش کند تا وحدت ملی را بهم بزند و تضاد ملی را به وجود بیاورد ما آن را قبول نداریم و چنین شخصی را خائن ملی می دانیم. ثلث مردم افغانستان را شما تشکیل می دهید از اولش انحصار گرایانه و غیر منطقی برخورد کردند و ما را از تصمیم گیری به بهانه این که ما در افغانستان وجود نداریم حذف کردند. امروز آمده است با همین منطق موجودیت شما را انکار کرده و علیه شما فتوای جهاد صادر کرده است. باید در شرایط کنونی منطقی اندیشید و منطقی رفتار کرد و به فکر منافع علیای کشور بود و این امر وقتی امکان پذیر است که از موضع گیری غلط و غیر منطقی دست برداریم و الا افغانستان تجزیه میشود و این امر به نفع هیچ کس نیست”.(مزاری، 1354: صص 154-155) روشن است که فتواهای از این سنخ که بیان شد باعث میشود که صلح عادلانه تحقق پیدا نکند و آتش جنگ همیشه شعله ور باشد. امروزه طالبان نیز با اعلان جهاد علیه دولت مرکزی آتش جنگ را روشن کرده و تا زمانی که تغییر موضع ندهد و واقعیت ها را نپذیرد صلح عادلانه در افغانستان امکان پذیر نیست.
رعایت حقوق همه اقوام و ملتها
در کشور چند قومی، صلح عادلانه وقتی امکان پذیر است که حقوق همه اقوام به تناسب موجودیت واقعی شان رعایت گردد. شهید مزاری بصورت مکرر این مساله را بیان داشته و از جمله در سخنرانی خزان سال 1371 در این مورد چنین بیان داشته است.”ما مردم افغانستانیم. هیچ نژادی را نمی خواهیم نفی کنیم. در افغانستان همه اقوام ساکن بیایند برادروار زندگی کنند و هر کس به حقوق شان برسند و هر کس درباره سرنوشت خودش تصمیم بگیرد. اگر کسی بیاید نژاد{قوم} خود را حاکم بسازد و دیگران را نفی بکند؛ این فاشیستی است این خلاف رسوم بین المللی است”.(مزاری، بیتا: 66) ایشان در یکی دیگر از سخنرانی های خود حذف و نادیده گرفتن قومی را در افغانستان خیال خام دانسته و معتقد است که “در افغانستان کسی قدرت حذف کردن قومی را ندارد”.(مزاری، بی تا: ۵۶)
شهید مزاری در جای دیگر در یکی از سخنرانی های خود بیان می دارد که “همه ملیت های ساکن در افغانستان باهم برادرند و دارای حقوق مساوی می باشند و وحدت ملی در افغانستان یک اصل است که لازم است خود مردم در این باره تصمیم بگیرند و سرنوشت خود را تعیین کرده و از دو دسته گی و تجزیه طلبی اجتناب ورزند”.(مزاری، بی تا: 258-259)
شهید مزاری معتقد است که “در طول تاریخ افغانستان حکومت ملی و اسلامی به جود نیامده است و صرفا یک خاندان و تعدادی قدرت طلب بالای مردم ظلم کرده است. اگر ما در اینجا بیاییم یک حکومت اسلامی که مردم ما میخواهند به وجود آوریم که در آن حق همه ملیت ها تعیین شده باشد، این کار درستی است”.(مزاری، همان: 146)
شهید مزاری در تدوین قوانین دولت نیز نقش اقوام را برجسته دانسته و معتقد است که “اگر نمایندگان ملیت های مختلف در ساختن قوانین سهم نداشته باشند باز هم این قانون طوری تدوین خواهد شد که ملیت ها از حقوق خود محروم شوند و اگر سهم داشته باشند، قانونی تدوین خواهد شد که حقوق همه را در نظر بگیرند. اگر آزادی و حقوق انسانها ارزش دارد باید برای همه باشد”.(مزاری، بی تا: ۷۵)
شهید مزاری در دومین سمینار بررسی مسائل افغانستان بر استقلال مذهبی تاکید ورزیده و خواستار به رسمیت شناخته شدن حقوق و مذهب شیعیان است.(مزاری، همان: 205) دولت پسا طالبان در کنار مشکلات و آسیب های عدیده دست آوردهای زیادی نیز داشته است که در آن حقوق اقوام، مذاهب و اقلیت ها در نظر گرفته شده است و در صلح عادلانه باید از این دست آوردهای ارزشمند پاسداری گردد.
رعایت حقوق بشر و حقوق زنان
یکی از مواردی که مورد توجه شهید مزاری بوده است در کنار رعایت حقوق اقوام و ملیت های ساکن در افغانستان رعایت حقوق بشر[3] و حقوق زنان در افغانستان است. شهید مزاری در سمینار بررسی مسائل افغانستان مساله حقوق بشر و حقوق زنان را یادآوری کرده و از آن در چارچوب شریعت و اسلام در صورتیکه مخالفت با اصول اسلام نداشته باشد بیان می کند که: “امروز تمدن بشری و مجامع بین المللی، یک سلسله اصول و ضوابطی را به عنوان حقوق بشر مورد توافق قرار داده است. این توافق روی تحقیق، تجربه، بینش و تلاش های تعدادی از دانشمندان جهانی که برای نجات جامعه بشری می اندیشیده اند، صورت گرفته و به وجود آمده است. مخالفت با حقوق بشر از حرکت پویایی مکتب اسلام به دور است. لهذا ما باید از تجربیات بشری و مجامع بین المللی کمک بگیریم و از چیزهای هم که مخالف صریح اصول اسلام اند اجتناب کنیم و نگذاریم در اداره آینده کشور راه پیدا کند.”(مزاری، بی تا: 199)
شهید مزاری از حقوق زنان نیز در همان سمینار حمایت کرده بیان داشت: “در افغانستان باید حقوق همه مردم اعم از زن و مرد و پیر و جوان رعایت شود. نصف این جامعه را زنها تشکیل می دهند و حق دارند که در تعیین سرنوشت آینده شان شرکت کنند و تصمیم بیگیرند”.(مزاری، همان: 196) شهید مزاری در سخنرانی اش در تاریخ 3/12/1372 در کابل در مورد اینکه زنان در آغاز انقلاب هم نقش برجسته داشته است و حقوق شان باید ضایع نگردد چنین بیان داشته است: “خواهران در قیام سوم حوت نقش بسیار برجسته داشته است و خواهران قهرمان ما این حرکت را به وجود آوردند، اکنون بعد از 14 سال مبارزه و جهاد تعدادی از رهبران می گویند که نصف جمعیت ما(زنان) حق ندارند برای سرنوشت شان حرف بزنند، این سخن عجیب است”.(مزاری، بی تا: 247)
ازخودگذری و کوتاه آمدن
روشن است که صلح وقتی بحثش مطرح می گردد که اختلافی و نزاعی وجود داشته باشد. طرفین درگیر هرکدام خود را حق و طرف دیگر را باطل می داند و انتظار دارد تا طرف مقابل دست از دعوا بردارد و تسلیم خواسته های وی گردد. از آنجا که این بینش هیچ کمکی به آوردن صلح نمی کند، لذا یکی از مولفه های مهم برای رسیدن به صلح عادلانه کوتاه آمدن طرفین برای رسیدن به آن است.
شهید مزاری در یکی از سخنرانی های خود در باره افشار به موضوع صلح و پایبندی به آن این اصل را در عمل پیاده کرده و به زبان هم آورده است: “ما برای رسیدن به منافع کلان جامعه توافقنامه صلح را هر چند خواسته های ما در آن برآورده نشده و جنگ بر ما تحمیل گشته بود و ما اگر طرف جنگ بودیم باید طرف صلح هم می بودیم و در تهیه و تنظیم توافقنامه شریک میبودیم اما علی رغم همه آن ما این توافقنامه صلح را به خاطر مصالح علیای کشور و مردم مانند نوشیدن یک کاسه زهر قبول می کنم.”(مزاری، بی تا: صص150-158)
مدارای اجتماعی[4](همپذیری)
یکی از اصول مهم زندگی مسالمت آمیز، مدارای اجتماعی و تقویت روحیه هم پذیری، تحمل دیگران و مدارا با مخالفان قومی، مذهبی و سیاسی است. مدارای اجتماعی یک عمل آگاهانه است که شخص و یا قومی علی رغم اینکه با اعتقادات، قوم، مذهب و تشکیلاتی مخالف است اما در عین حال از مخالفت، سرزنش و خشونت علیه آن خود داری می کند.
افغانستان کشوری است که در آن خرده فرهنگ های قومی و مذهبی زیادی وجود دارد. زندگی مسالمت آمیز همراه با صلح و آرامش در این کشور کثیر المله وقتی امکان پذیر است که روحیه تحمل عقاید، قوم، زبان و در کل فرهنگ متفاوت برای شهروندان و بخصوص سیاستمداران آن به وجود بیاید. شهید مزاری با درک این واقعیت در یکی از سخنرانی های خود چنین بیان داشته است: “ما معتقد هستیم … مساله افغانستان وقتی حل می شود که مردم و احزاب همدیگر را تحمل بکنند؛ درصدد حذف یکدیگر نباشند. چه از نگاه اقوام چه از نگاه احزاب و چه از نگاه مذاهب. روش حزب وحدت این است که با کسی جنگ نداریم، برای همه احزاب و ملیتها احترام قائلیم و برای همه حق مساوی طبق نفوس شان می خواهیم و بر همین اساس برای مردم خود حق می خواهیم. راه حل برای افغانستان تفاهم است نه حذف یکدیگر”.(مزاری، بی تا: 259)
مشارکت همگان در تعیین سرنوشت
یکی از مسایل مهمی که شهید مزاری برای صلح عادلانه و حل بحران کشور مطرح کرده است، این است که همه مردم و اقوام افغانستان همانگونه که در آزادی و پیروزی کشور سهم گرفتند، در مورد تعیین سرنوشت و آینده کشور نیز سهیم گردد: “همانطوری که همه از افغانستان هستیم و برای آزادی افغانستان جنگیدیم، سرنوشت افغانستان را باید خود ما تعیین کنیم نه اینکه سرنوشت میهن ما از آن طرف مرزها و از کشورهای عربی پول توزیع گردد و تعیین شود. ما آینده را خود ما تعیین می کنیم.”(مزاری، بی تا: ۴۲)
هرچند برخی در کشور مساله مذهبی را دامن میزدند و از این طریق تلاش داشتند شیعیان را به حاشیه رانده و خود به عنوان اهل سنت سرنوشت کشور را تعیین کنند، اما شهید مزاری معتقد بود که “شیعه و سنی بازی قدرت ها است و مردم افغانستان اعم از شیعه و سنی سیصد سال است که در کنار هم زندگی کرده است. مطرح ساختن شیعه و سنی در تقسیم قدرت یک نوع بازی بیش نیست”.(مزاری، بی تا: 117)
شهید مزاری یکی از خواسته های اساسی و کلیدی اش این بود که در مرکز تصمیم گیری کشور سهیم باشد.(مزاری، همان: 264) آنجا که قدرت توزیع و سیاست های کلان اتخاذ می شود آنجا حضور داشته باشد. ایشان در سخنرانی که در دومین سمینار بررسی مسایل سیاسی افغانستان در کابل ایراد کرد فرمود:” مبنای سیاست حزب وحدت این است که همه مردم و اقوام مختلف افغانستان در جهاد و آزادی این کشور سهم داشته اند؛ باید در تصمیم گیری های آینده اش هم شریک باشند”.(مزاری، همان: 197)
انتخابات آزاد و عادلانه
بدون شک کشورهای چند قومی و چند مذهبی مانند افغانستان در مدیریت سیاسی خود بیشتر از کشورهای همگن با چالش روبرو هستند. نظام دموکراسی و پایبندی به ارزشهای بنیادین آن می¬تواند برخی از مشکلات عمده کشورهای چند قومی را حل کند.
شهید مزاری در یکی از سخنرانی های خود در مورد انتخابات آزاد و عادلانه در دانشگاه کابل چنین بیان داشته است: “خواسته ما یک انتخابات عادلانه و آزاد برای مردم افغانستان است که از طریق آن یک دولت قانونی بدون تبعیض از راه انتخابات به وجود آید؛ چیزی دیگری نمی خواهیم”.(مزاری، بی تا: 336)
امروز از میان الگوهای مختلف حکومت داری، بهترین نوع حکومت که می تواند تامین کننده صلح عادلانه باشد حکومت جمهوری اسلامی است. انوع دیگر از قبیل امارت اسلامی، سلطنتی و… نمی توانند تضمین کننده صلح پایدار و تامین کننده حقوق اقوام و مذاهب مختلف در کشور باشد. تجربه نشان داده است که در نظام های سیاسی غیردموکراتیک آزادی های شهروندان محدود و سرکوب مخالفان افزایش و حقوق آنها با چالش مواجه می گردد و این امر با صلح عادلانه سازگاری ندارد.
[1] . شهید مزاری در دومین سمینار بررسی مسایل سیاسی افغانستان در کابل بیان داشته است که طبق سروی ناقصی که در باره واحدهای اداری در سال 1351 انجام داده است یک واحد اداری را از سه هزار گرفته تا صد و شصت هزار نفر تشکیل دادند که در انتخابات از سه هزار هم یک نماینده بیاید و از صد و شصت هزار نفر هم یک نماینده، این معیار از نگاه عدالت اجتماعی و در عرف سیاسی قابل قبول نیست.(مزاری، بی تا: 191)
[2] . شهید مزاری در یکی از سخنرانی های خود از باب نمونه در مورد عدم توزیع فرصت برابر چنین بیان می کند: در تاریخ افغانستان از مقامات دولت گذشته، رسما مکتوب نوشته می شد که از مردم تشیع و هزاره کسی در وزارت دفاع و پوهنتون حربی گرفته نشود.(مزاری، بی تا: 323)
[3] . حقوق بشر عبارت است از حقوق و آزادی های اساسی بشر که نمونه هایی آن که اغلب به عنوان حقوق بشر مورد توجه قرار می گیرند شامل حقوق مدنی و سیاسی مانند حق زندگی ، آزادی، مالکیت، آزادی بیان ، برابر بودن در مقابل قانون؛ و حقوق اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی ، از جمله حق کار و حق تحصیل می باشد.( https://en.wikipedia.org/wiki/Human_rights)
[4] . social tolerance