یکی از شخصیت علمی و آموزشی مطرح کشور که گمنام و بی نشان مانده است شیخ محمد جمعه محقق است که از نسل نخست سده کنونی فارغ التحصیلان حوزه علمیه نجف بشمار میرود. عوامل گوناگون در این گمنامی و ناشناختگی تاثیر داشت که مهمتر از همه، فعالیت محلی و حضور دایمی وی در روستاهای ومناطق دور افتاده تا اخر عمر از سویی و عدم طرح شخصیت و کارنامه و شناسایی وی از سوی بستگان و نهادهای گوناگون از سوی دیگر است.
زادگاه مرحوم محقق منطقه «کرم کوش[1]» قریه خاربید المیتو از توابع ولسوالی جاغوری است. دهی پربرکت «کرمکوش»، زادگاه استاد نامی ادبیات عرب یعنی مرحوم علامه محمد علی مدرس افغانیره است؛ ایشان، حدود سال 1303 شمسی در چنین منطقة عالم پرور و شخصیت خیز چشم به جهان گشود.
محمد جمعه نو جوان، پس از فراگیری سواد ابتدایی و آموختن پیشنیازهای مدارس و حوزههای علمیه، جهت فراگرفتن علوم حوزوی، رهسپار حوزه علمیه مرحوم شیخ قربانعلی وحیدی اوتقول شد و برای مدت کوتاهی خدمت ایشان تلمذ کرد.
وقتی علامه محمد علی مدرس افغانی از نجف به وطن برگشته حوزه علمیه در زادگاهش تاسیس نمود، مرحوم محقق نیز به جمع شاگردان و حوزه درسی مزبور پیوست و از محضر معظمله کسب فیض کرده با شوق و سختکوشی تمام درس خواندن را آغاز نمود و با پیمودن سریع مدارج علمی، بزودی یکی ازشاگردان برجستة علامه مدرس گردید بطوریکه عاطفه وامید استاد را بخود جلب نمود. به سال 1327 ش، هنگامی که علامه مدرس رهسپار نجف گردید، شاگرد مستعد و شایسته که آیندهای درخشان برایش قابل پیشبینی بود، همراه خود به نجف اشرف برد.
محمد جمعه جوان، وارد شهر نجف یعنی مهد علم و دانش شده در جوار حضرت امیرالمومنین علی(ع) تحت حمایت وهدایت استاد عالیقدر، مشغول تحصیل گردید و افزون بر بهرهگیری از دروس علامه مدرس، از محضر شریف شهید محراب حضرت آیت الله سید اسد الله مدنی، مرحوم شیخ مجتبی لنکرانی و سایر مدرسان بنام آنروزگار نیز کسب فیض کرد و پس از سپری شدن زمان اندکی به رشد و پیشرفت اعجاب آوری نایل گردید.
وی مانند سائر فضلای حوزه، هر کتابی را فرا میگرفته، همان کتاب را برای دیگران هم تدریس میکرده است. خوش فکری و بیان زیبایش باعث شد که بعنوان روحانی موفق شهرت یابد.از این رو، مدرسین بر چنین شاگردی و شاگردان بر چنین مدرسی مباهات میکردند.[2]
شیخ محمد جمعه محقق، حدود هفت سال در نجف اشرف اقامت داشت و در این مدت، دروس سطوح عالیه حوزه علمیه را به عالیترین کیفیت به پایان رساند و مدتی نیز به فراگیری دوره تخصصی بنام دروس خارج فقه واصول، اشتغال یافت.
ایشان به درس و بحث چنان اهمیت میداد که میفرمود: در مدت هفت سال، دو جلسه درس من تعطیل شد آن هم در شرایطی که تشکیل کلاس درس گمان نمیرفت؛ مثلا یک روز چنان بارندگی بود که من یقین پیدا کردم که استاد تشریف نمی آورد اما فردایش فهمیدم که روز قبل تعطیل نبوده است.
سرانجام، شیخ محمد جمعه محقق، رهسپار وطن میگردد. از وی نقل شده که موصوف چندین بار تصمیم بازگشت به وطن گرفت اما استادان بزرگوارش مانع مراجعت موصوف به زادگاهش شده و صلاح و آینده درخشان نامبرده را در اقامت در حوزه کهن نجف و تداوم تدریس و تحقیق در این مرکز میدانستند تا در آینده از رجال برجسته ونامی جهان علم و اجتهاد گردد.
سرانجام این استاد برجسته حوزه علمیه، به قول خودش مجبور شد که برغم نصیحت و ممانعت استادان، به وطن بر گردد. هنگامی که مشارالیه تصمیم نهایی خود مبنی بر بازگشت به زادگاه را محضر استادش (ظاهرا شهید سید اسدالله مدنی) اظهار میکند، استادش باز هم نصیحت میکند تا از تصمیمش منصرف گردد اما به هر حال تصمیم نهایی شده و بازگشت به وطن مقدر گردیده بود. استاد شاگردانش را جمع میکند و خطاب به شاگردان میفرماید: جناب محقق تا کنون کار بدی نکرده بود اما حالا میخواهد کار بدی انجام دهد و آن اینکه میخواهد به وطن برگردد! استاد مجددا میفرماید: نروید وطن و بمانید به تحصیل خود ادامه دهید این استعدادی که شما دارید در اندک زمان امید زیاد میرود که پلههای ترقی و موفقیت را به سرعت بپیمایید و ذخیرهای برای آینده شوید.
استاد پس آنکه شیخ محمد جمعه محقق را بر بازگشت به زادگاهش،مصمم یافت و مشورتش را مفید و کار ساز نیافت ؛ از نا امیدی یک لیوان شربت درست میکند و به شاگرد ممتازش مینوشاند نیز، چند جلد کتابی به عنوان یادگار به ایشان اهدا کرده و آخرین توصیهها و سفارشاتش را همراه با آرزوی سلامتی و موفقیت بدرقه وی مینماید.[3]
مرحوم محقق بعد از هفت سال تحصیل با برکت در حوزه علمیه نجف اشرف، با کوله باری از علم و دانش به زادگاه عالم پرورش بازگشت و بدینسان وارد مرحله جدیدی از حیات خویش گردیده و فعالیتهای علمی، تبلیغی و اجتماعی خویش را آغاز کرد.
معظمله، در سال 1334 و بلا فاصله پس از مراجعت از نجف اشرف، جهت احیای مدرسه علمیه علامه مدرس، اقدام به فراخوانی طلاب و مشتاقان فراگیری علوم دینی میکند. اگرچه نشستن در جایگاه شخصیت ممتازی مانند علامه محمد علی مدرس افغانی سخت است و برآوردن توقعات بحق مردم دشوارتر، اما ایشان در اندک زمانی خوب درخشید و با تیز هوشی و شایستگی لازم جای استادش مرحوم مدرس را پر کرد از ادبیات تا سطوح عالیه حوزه را به تدریس گرفته و تشنگان معارف دینی را از دور و نزدیک سیراب مینمود. مرحوم محقق، به فعالیتهای آموزشی و تربیتی خویش در ضمن فعالیتهای تبلیغی و اصلاحی خویش ادامه داد و شاگردان بسیار از محضر پر برکتش کسب فیض کردند که ا زجمله آنان میتوان به اساتید و مشایخی چون سید قاسم رضوی، علی یاور سعیدی، عبدالقیوم امیری، علیجان رحمانی، تقدیسی و دیگران اشاره نمود.
فعالیت مهم دیگر ایشان تبلیغ و ارشاد عامه بود که با بیان شیوا، سخنان پر محتوا و صدای گیرا، چنان شوری در مجلس سخنرانی ایشان حاکم میشد که باگذر زمان فراموش نمیگردید. خطابههای کم نظیر و مراثی تأثیر گزارش چنان آموزنده و جذاب بود مخاطب را مدتها تحت تاثیر قرار می داد و هر جا که قرار بود ایشان حضور یابد مشتقانش از دور و نزدیک، حضور بهم می رساندند.
مشکلات پیدا و پنهان باعث می شود که وی مدرسه علمیه خاربید را ترک وبا دعوت مردم المیتو در یکی از قریه های آن، حلقه درسی وعلمی برپا نماید و پس از مدتی به ملای مکتبخانه، روی آورده به قریه کمرک در مالستان منتقل گردید و سالیان متمادی در آنجا ملایی نمود و در ادامه به قریه سرشُغله رفت وچندین سال ملای مکتبی این نقطه را انجام داد واز این بابت منشاء خدمات دینی وفرهنگی و علمی گردیده ویکی از معدود ملایان مکتبخانه ای بود که ضمن سواد آموزی کودکان به تاسیس حلقه علمی اقدام نموده و از ادبیات تا سطوح عالی را تدریس می نمود.
مرحوم حاج شیخ چنان مسلط برعلوم اسلامی بویژه ادبیات عرب بود بطوریکه بعد از چهل سال شعرهای سیوطی را حفظ بود. چنانکه خود[4] در معرفی و بیان خاطراتش می گفت؛ من الفیه ابن مالک در مدت 27 روز کاملا حفظ کرده هنوز بعد از چهل سال همچنان حفظ می باشم. وقتی درس میگفت از شروح استفاده نمی کرد. در این اواخر که در مدرسه شغله مشغول تدریس بود فوائد حجتیه یا شرح سیوطی تالیف سید حجت هاشمی و المکررات علامه مدرس افغانی را در آنجا بود بعضی اوقات که به مطالعه و مراجعه آنها میپرداخت، میفرمود فوائد حجتیه شعرهای خوب دارد ولی قوت علمی و نکات ادبی خاص و در خور توجه ندارد در مقابل، مکررات علامه مدرس را تأیید میکرد می افزود که بعضی نکاتی خوبی دارد.
مرحوم حاج شیخ، نسبت به متون درسی چنان مسلط بود که گاهی در ارتباط آن می گفت اگر کفایه یا مطول با حواشی وشروحش کاملا غیر قابل دسترس باشند، میتوانم کفایه یا مطول را دوباره بنویسم. چنانکه بعضی از طلاب که تجربه تلمذ در حوزه علمیه قم را داشته در حوزه درسی وی شرکت نموده اند میگویند وقتی مرحوم حاج شیخ وارد بحث اصول میشد مثل استاد اعتمادی مؤلف شرح رسائل الاصول ( شیخ انصاری ) وارد و مسلط بود. و بعد از 40 سال کاملأ حاضرالذهن در اصول فقه مینمود.[5]
بنا به گفته طلاب محل، علماء وطلابی که از ایران بر میگشت ازلحاظ علمی عمدتا مورد تأیید ایشان نبودند و میگفت؛ این ها باسواد برنگشته اند با آنکه مدت 15 سال یا 20 سال تحصیل کرده اند، ایشان فقط حاج آقای علی یاور افتخاری رهبر حزب نهضت اسلامی را تأیید میکرد که ایشان مرد فاضل و با سواد برگشته است.[6]
وی خود، فرد جامع بود در تدریس توانایی ومهارت بالا، ژرف نگری و بیان عالی داشت و به زبان عربی مسلط بود ه آن را بسیار فصیح تکلم میکرد همانطوریکه اشاره شد خطیب و منبری توانا بود که وقتی روی منبر قرار میگرفت در زیر منبر ایشان همیشه هشت تا ده ضبط سخنرانی ایشان را ضبط میکرد ونوارهای سخنرانی ایشان در منطقهی شغله و کمرک و خاربید زیاد میباشد علاوه بر سخنرانی عالی ایشان بسیار روضه خوان خوب بودبطوریکه قادر بود در مقدمه روضه، مردم را بگریاند وخود هم وقتی روضه میخواند خیلی گریه میکرد. ایشان خیلی ارادت به اهلبیت(ع) داشت روز عاشورا از اول عاشورا قبل از اینکه جلسه شروع شود ایشان را گریه میگرفت.[7]
مرحوم حاج شیخ خاربید بسیار متواضع و مقید به عبادت بود همیشه در اول وقت مشغول نمازهای خود میشد ایشان وقتی اذان صبح بلند میشد نماز میخواند بعد از نماز تا طلوع آفتاب مشغول تعقیبات بود بعد از تعقیبات مشغول قرآن خواندن میشد.
همانطوریکه دارای اخلاق بسیار عالی بود با همه کس برخورد بسیار خوب داشت و هیچ وقت تکبر و غرور به ایشان مشاهده نمی شد. [8]
سرانجام این عالم فرزانه پس از عمری تبلیغ و ترویج معارف اهل بیت در تاریخ 4/10/1377 هجری شمسی برابر با ششم رمضان المبارک ساعت یک روز جمعه (و در عمر حدود74 سالگی) به دیدار معبودش شتافت.استاد شیخ علی جان رحمانی می افزاید شاید خطای استراتژیک حاج شیخ محمد جمعه محقق در عدم حفاظت حوزه علمیه در خاربید وبعد از آن در المیتو بود که بیشتر به دلیل مشکلات اقتصادی که البته قابل تحمل می نمود مدرسه علمیه را رها نموده به نقاط مختلف کمرک، شُغله وسائر نقاط به ملای مکتبی پرداخت که به گمنامی، مهجوریت و عدم استفاده بهینه علمی از وجودش انجامید.[9]
برگرفته شده از سیمای جاغوری جلد سه، از منشورات موسسه فانوس
[1] .karam koush
[2]. دست نوشته حجه الاسلام رحیمی به نقل از فرزندش، حجة الاسلام عبد العزیز خلیلی.
[3] – به نقل از نوشته حجه الاسلام رحیمی .
[4]. دست نوشته حجه الاسلام رحیمی.
[5] – حجه الاسلام سید غلام رضا موسوی از زبان شیخ علی یاور سعیدی نقل میکند که پس از مدتی فراگیری کتاب درسی کفایه الاصول در محضر آیت الله شیخ عزیزالله غزنوی، خدمت ایشان رسیدیم و ادامه کتاب را شروع نمودیم استاد محقق از ما سوال نمود که تدریس کفایه من را میپسندید و بهتر است یا شیخ عزیز الله ؟ ما گفتیم شیخ عزیزالله بیشتر تدریس نموده و تجربه بیشتری دارد. یعنی خود را بهتر یا رقیب شیخ عزیزالله میدانست.
[6] -یادداشتهای حجه الاسلام رحیمی از بنقل از نزدیکان آن مرحوم.
[7] – همان.
[8] – مصاحبه اختصاصی با عبدالحلیم فاضل کمسانی از شاگردان مترجم، کابل، دشت برچی، قلعه نو، منزل فاضلی کمسانی 24/2/1396؛ مصاحبه اختصاصی با شیخ علیجان رحمانی داماد مترجم، قم، پژوهشگاه بین المللی المصطفی، 24/10/1396.