سوره حجر
(سوره حجر پانزدهمین سوره از قرآن کریم است و دارای 99 آیه و مکی می باشد. نامگذاری این سوره به خاطر آن است که قوم صالح یا ثمود در سرزمین به نام حجر که در بین جزیرة العرب و منطقه شامات و در نزدیکی وادیالقری بودهاست، می زیسته است. سوره حجر درباره مبدأ عالم هستی و نشانههای معاد، ایمان به خدا، اهمیت و عظمت قرآن و کیفر بدکاران سخن میگوید. در این سوره به داستان خلقت حضرت آدم(ع)، سجده ملائکه بر او به جز ابلیس، داستان حضور ملائکه نزد حضرت ابراهیم و بشارت آنان به او، عذاب قوم لوط و داستان قوم ثمود اشاره شدهاست.
آیه نهم ازجمله آیات مشهور سوره حجر است که خداوند بر نزول ذکر (قرآن) و نگهبانی از آن تأکید میکند.)
به نام خداوند بخشنده و مهربان.
- الف، لام، راء. اينها آيات كتاب (خداوند) و قرآنى روشنگر است.
جزء چهاردهم
- چه بسا، كسانى كه کافر شدند، آرزو كنند كه ای كاش مسلمان بودند،
- بگذار آنها بخورند، و بهره گيرند، و آرزو آنها را سرگرم سازد؛ ولى بزودى خواهند فهميد.
- ما هيچ شهرى را نابود نكرديم مگر اينكه براى آن سرنوشتى معين بود.
- اجل هیچ امتی پیش و پس نمی شود.
- گفتند: «اى كسى كه قرآن بر او نازل شده است، به يقين تو ديوانه اى.
- اگر راست مى گويى، چرا فرشتگان را نزد ما نمى آورى؟
- ما فرشتگان را، جز به حق، نازل نمى كنيم، و هر گاه نازل شوند، ديگر به اينها(کفار) مهلت داده نمى شود.
- ما قرآن را نازل كرديم؛ و ما بدون شک آن را حفظ می کنیم.
- و به يقين، پيش از تو (پيامبرانى را) در ميان امت هاى پيشين فرستاديم.
- و هيچ پيامبرى به سوى آنها نمى آمد مگر آنكه او را مسخره مى كردند.
- ما اينگونه قرآن را به درون دلهاى مجرمان راه مى دهيم،
- درحالى كه به اين [قرآن] ايمان نمى آورند، و بدون شک روش پيشينيان [نيز در تمسخر و ایمان نیاوردن] اینگونه بوده است.
- و اگر درى از آسمان به روی آنها باز می کردیم و پيوسته از آن بالا مى رفتند،
- یقینا مى گفتند: ما چشم بندى شده ايم؛ بلكه ما مردمى هستيم كه جادو شده ايم.
خلقت آسمان، زمین، آدم و شیطان
- بی شک ما در آسمان برج هايى قرار داديم و آن را براى بينندگان مزین کرديم،
- و آن را از هر شيطان رانده شده اى حفظ كرديم،
- مگر آن كس كه بخواهد دزدکی چيزى بشنود، كه شهابى(شعله) آشكار او را دنبال مى كند.
- زمين را گسترانيديم و در آن كوه هاى استوار افكنديم(قراردادیم) و از هر چيز سنجيده اى در آن رويانيديم.
- و براى شما و هركسى كه شما روزى دهندۀ او نيستيد، در آن(زمین) وسايل زندگى قرار داديم.
- و هيچ چيزى نيست مگر اينكه خزانه هاى آن نزد ماست، و ما آن را جز به اندازه اى معيّن نازل نمی کنیم.
- ما بادها را بارداركننده(ابر و گیاه) فرستاديم و از آسمان، آب نازل كرديم، پس شما را به آن سيراب نموديم، و شما خزانه دار آن نيستيد.
- بدون شک، ما، زنده مى كنيم و مى ميرانيم؛ و ما وارث(همه)هستيم.
- (هنگامى که رسول خدا فرمود: خداوند به نمازگذاران صف اول نماز جماعت درود میفرستد. بعضى از مسلمین در صدد شدند که خانه خود را بفروشند تا نزدیک مسجد باشند و در صف اول نماز جماعت قرار گیرند. سپس این آیه نازل گردید و فرمود: خداوند به نمازگذاران مطابق نیات آنها پاداش می دهد)بدون شک ما، از گذشتگان و آيندگان شما آگاهيم.
- بدون شک، پروردگار تو، آنها را (در قيامت) محشور مى كند. یقینا، پروردگار تو حكيم و داناست.
- بى شك، ما، انسان را از گلى خشك، برگرفته از لجنى بدبوى آفريديم.
- و جن را پيش از آن، از آتش گرم و سوزان خلق كرديم.
- (ای پیامبر! یادآوری کن) زمانى را كه پروردگارت به فرشتگان گفت: من بشرى را از گلى خشك، برگرفته از لجنى بدبوى خلق می کنم،
- پس وقتى او را كامل كردم و از روح خود در او دميدم، در برابر او سجده کنید.
- پس همۀ فرشتگان سجده كردند،
- مگر ابليس كه از اينكه با سجده كنندگان باشد، امتناع كرد.
- (خدا) گفت: اى ابليس! تو را چه شده كه با سجده كنندگان نيستى؟
- گفت: من براى بشرى سجده نمی كنم كه او را از گلى خشك، برگرفته از لجنى بدبوى آفريده اى.
- (خدا) گفت: پس، از اينجا بيرون برو كه تو رانده شده اى.
- و لعنت (دورى از رحمت) تا روز قيامت بر تو خواهد بود.
- گفت: “پروردگارا! مرا تا روز قیامت مهلت بده”.
- گفت: پس تو از مهلت داده شدگانى،
- تا روز و وقت معلوم.
- گفت: «پروردگارا! چون مرا گمراه ساختى، من (نعمتهاى مادّى را) در زمين در نظر آنها زينت مى دهم، و همگى را گمراه خواهم ساخت،
- مگر بندگان مخلصت را.
- [خدا] گفت: اين راهى است مستقيم كه بر عهدۀ من است.
- بدون شک تو بر بندگان من هيچ تسلط ندارى، مگر برآن گمراهانى كه از تو پيروى كنند.
- و قطعا وعده گاه همۀ آنها جهنّم است، (وقتى که این آیه نازل گردید، سلمان فارسى از ترس سراسیمه رو به فرار نهاد و تا سه روز پیدا نبود. سپس او را یافته نزد رسول خدا آوردند. پیامبر سبب ترس و فرار او را سؤال کرد، عرض کرد یا رسول الله وقتى که آیه «وَ إِنَّ جَهَنَّمَ» نازل شد، فوقالعاده ترسیدم و قلبم فروریخت، سپس آیه چهل و پنج این سوره نازل گردید که در آن آمده است: بى شک، پرهيزگاران در باغها و در كنار چشمه هاست.)
- كه براى آن هفت در است، و از هر درى بخشى معين از آنها (وارد مى شوند)
- بى شک، پرهيزگاران در باغها و در كنار چشمه هاست.
- (فرشتگان به آنها مى گويند:) با سلامت و امنيّت وارد اين باغها شويد.
- هر گونه بدی و كينه را از سينۀ آنها دور مى كنيم، آنها برادروار، روی تختها رو به روى يكديگر می نشینند.
- در آنجا رنجى به آنها نمى رسد و هيچ گاه از آنجا اخراج نمى شوند.
- (مردى از اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله گوید: پیامبر بر ما وارد گردید در حالى که مى خندیدیم، فرمود: نبینم شما را که مى خندید، سپس برگشت. پس از اندکى دوباره به طرف ما آمد و فرمود: موقعى که از نزد شما برگشتم چند قدمى نرفته بودم که جبرئیل آمد و به من گفت: یا محمد خداوند میفرماید چرا بندگان ما را مأیوس میکنى؟ سپس این آیات را نازل کرد) به بندگانم خبر بده كه: بی شک من بسيار آمرزنده و مهربانم.
- و اينكه عذابم، عذاب دردناك است.
داستان ابراهیم و مهمانان
- و آنها را از مهمانان ابراهيم خبر بده.
- زمانی كه بر او وارد شدند و سلام كردند؛ (ابراهيم) گفت: «ما از شما می ترسیم!»
- گفتند: نترس ما تو را به پسرى دانا مژده مى دهيم.
- گفت: آيا بااينكه مرا پيرى فرارسيده است به من مژده مى دهيد؟ با اين وضع به چه مژده مى دهيد؟
- گفتند: تو را به حق مژده داديم؛ پس از نااميدان مباش.
- گفت: جز گمراهان چه كسى از رحمت پروردگارش نااميد مى شود؟
- گفت: اى فرستادگان، پس ماموریت اصلى شما چيست؟
- گفتند: ما به سوی گروهی گنهکار فرستاده شده ایم،
- مگر خاندان لوط كه بدون شک همۀ آنها را نجات مى دهيم،
- جز زنش را كه مقدّر كرده ايم، او از بازماندگان(در شهر و از هلاک شوندگان) باشد،
- پس هنگامى كه فرستادگان (خداوند) نزد خاندان لوط آمدند،
- (لوط) گفت: «شما گروه ناشناسى هستيد»
- گفتند: «ما چيزى را براى تو آورده ايم كه آنها (كافران) در آن ترديد داشتند (ما مأمور عذابيم).
- ما براى تو حق را آورده ايم و بدون شک ما راستگوييم.
- پس، پاسى از شب گذشته، خانواده ات را كوچ بده و خودت پشت سر آنها حركت كن، و هيچ يك از شما روى خود را برنگرداند، و هرجا به شما دستور داده مى شود برويد.
- و او(لوط) را از اين امر آگاه كرديم كه هنگام صبح ريشۀ همه آنها کنده خواهد شد.
- و مردم شهر شادى کنان (به سوى خانه لوط )آمدند.
- (لوط) گفت: اينها مهمان های منند، پس مرا رسوا نکنید (آبروریزى نکنيد)
- از خدا بترسيد و مرا خوار نكنيد.
- گفتند: مگر ما تو را (از مهمان كردن) مردمان نهى نكرديم؟
- (لوط) گفت: اگر مى خواهيد كارى بكنيد، اينها دختران من هستند (كه برای ازدواج مناسب اند)
- (ای پیامبر) به جان تو سوگند، كه آنها در مستى خود سرگردان بودند.
- پس هنگام طلوع آفتاب، صدايى وحشتناك آنها را فرا گرفت.
- و آن شهر را زير و زبر كرديم، و سنگ هايى از «سجّيل» بر آنها بارانديم(فرود آوردیم)
- بى گمان، در اين (داستان) براى هوشمندان عبرت هاست.
- و آن (شهر ويران شده) بر سر راهى است كه اكنون پابرجاست.
- بدون شک در اين (داستان و شهر ويران) براى مؤمنان عبرتى است.
- بدون شک اهل «ايكه» (قوم شعیب) ستمگر بودند.
- پس، از آنها انتقام گرفتيم، و ويرانه هاى آن دو شهر، (شهر لوط و شهر شعيب) بر سر راهى آشكار قرار دارد.
- بدون شک، اهل «حجر» (قوم صالح) نيز پيامبران را تكذيب كردند.
- ما آيات و معجزات خود را به آنها داديم؛ ولى آنها از آن روى گردان شدند.
- آنها برای خود از كوه ها خانه هايى مى تراشيدند و (از آسیب ها) در امان بودند.
- پس هنگام صبح، صدايى وحشتناك آنها را فرا گرفت.
- آنها آنچه را به دست مى آوردند، به كارشان نیامد ( و عذاب را از آنها بر نداشت)
- ما آسمانها و زمين و آنچه را كه ميان آن دو است جز به حق نيافريده ايم، بدون شک قيامت فرا خواهد رسيد پس (در برابر بدرفتارى مردم) گذشتى نيكو داشته باش.
- بدون شک، پروردگارت همان آفرينندۀ داناست.
- ما به تو سبع المثانى (سورۀ حمد) و قرآن عظيم داديم.
- (ای پیامبر) به نعمتهاى (مادّى)، كه به گروه هايى از آنها (كفّار) داديم، چشم مدوز. و به خاطر آنچه آنها دارند، غمگين مباش. و بال (عطوفت و تواضع) خود را براى مؤمنين پهن کن.
- و بگو: من همان اخطاردهندۀ آشكار هستم.
- همان گونه كه بر تفرقه اندازان (عذاب) فرستاديم.
- همانهای كه قرآن را بخش بخش كردند.(بخشی را پذیرفتند).
- به پروردگارت قسم، بدون شک از همۀ آنها بازخواست مى كنيم،
- از آنچه انجام مى دادند.
دستور به تبلیغ علنی
- (این آیات بعد از سه سال از بعثت رسول خدا صلى الله علیه و آله در مکه نازل گردید) پس آنچه را به آن مأمورى اظهار كن و از مشركان روى بگردان.
- ما شرّ استهزاكنندگان را از تو دفع خواهيم كرد؛
- همانهای كه معبود ديگرى با خدا قرار دادند؛ بزودى (حقیقت را) مى فهمند.
- ما مى دانيم كه تو از آنچه (مشركان) مى گويند، دلتنگ مى شوى.
- پس (براى دفع دلتنگى) پروردگارت را همراه با سپاس و ستايش تسبيح گوى و از سجده كنان باش.
- و پروردگارت را عبادت کن تا زمانی كه يقين (مرگ) به سراغ تو بیايد.