سایت مؤسسه فرهنگی-خدماتی فانوس

آموزه ها و دست آوردهای جنگ اخیر

جنگ تحمیلی اخیر بر هزارستان، خسارات زیادی را به همراه داشت. مردم در این جنگ بیش از صد شهید[1] و صدها زخمی دادند که برخی از زخمی ها برای همیشه معلول گردیدند. جنگ اخیر علاوه بر خسارات جانی و انسانی، خسارات اقتصادی، آموزشی، اجتماعی و سیاسی را نیز به همراه داشت. در حدود شش هزار خانواده بیجا شدند، تعداد ماشین، موتور و سایر وسائل نقلیه به غارت رفتند، خانه های زیادی تاراج شدند و… اما در کنار این خسارات جنگ اخیر دست آوردهای مثبتی نیز به همراه داشته است:

            انسجام و همکاری عملی مردم در داخل و خارج

جنگ تحمیلی و ناخواسته بود. مردم هزاره هیچ وقت دنبال جنگ و ناامنی نبودند و تا آخرین مرحله را هم مردم از صبر و حوصله مندی کارگرفتند و آغاز گر جنگ نبودند. طالبان شبانه و بصورت غافلگیرانه هم در ارزگان و هم در جاغوری و مالستان بر مردم بی گناه و بی دفاع حمله کردند و اقدام به قتل، تخویف و ارهاب کردند. این امر بازتاب گسترده خبری و سیاسی به همراده داشت.

مردم با شنیدن خبر حمله بر ارزگان، مالستان و جاغوری، در کابل ستاد مردمی تشکیل دادند و در کنار سایر نهادها و با هماهنگی با مردم و متنفذین شب و روز تلاش کردند. مسافرین مقیم کشورهای خارج نیز در پی این حادثه از هیچ تلاشی دریغ نورزیدند و بصورت خود جوش بسیج شده و پول های زیادی را برای خانواده های شهدا، زخمی ها، بیجا شدگان و جبهات جنگ جمع آوری و برای مردم و آسیب دیدگان جنگ فرستادند.

حب زادگاه و سوختن برای آن و تلاش برای نجات جاغوری، مالستان و ارزگان تعجب همه گان را برانگیختند. بارها دولتمردان اعتراف کردند که تلاش و پیگیری شما قابل ستایش اند، عبدالرئوف ابراهیمی رئیس مجلس به صراحت بیان داشت که زادگاهم امام صاحب در همین ایام وضعیت منطقه شما را دارد، اما هیچکسی از آنجا نیامده و به پا نخواسته است و از ما هم درخواستی نکرده تا آن را نجات دهیم. ولایت های چون قندوز، غزنی و… بارها سقوط کردند اما مردم آن دیار تا این حد خود را به آب و آتش نزدند.

به راستی که مردم هزارستان مستحق یک زندگی آرام اند، خود زمینه ی آرامی را ساخته و تنش را دوست ندارند، وقتی دیگران می خواهند زادگاهش را ناآرام سازند، دیگر به تب و تلاش می افتند و برای نجات زادگاهش دست و پا می زنند. این مردم اگر توانش برسد و از دستش بر بیاید و گوشی شنوایی باشند برای تمام کشور نیز چنین بی تابی می کنند. مردم هزاره خود مکتب می سازند، سرک پخته ندارند و با کمترین امکانات تمام تلاشش را برای ساختن کشور و آینده روشن تر تلاش می کنند. جای تاسف است که برخی با طرح سهمیه بندی کنکور، تبعیض در توزیع امکانات و صدها ستم دیگر تلاش می کنند تا جلو پیشرفت این مردم گرفته شوند.

انسجام وکلایی غزنی

وکلایی غزنی از آغاز حمله بر ارزگان، جاغوری و مالستان شب و روز بصورت متحد و منسجم تلاش کردند. این کارِ وکلا و انسجام و هماهنگی آنها در نوع خود بی سابقه بوده است. نگارنده که خود شاهد بوده است وکلاء شب و روز دست از تلاش بر نداشتند و با مردم هم بصورت مرتب و منظم در ارتباط بودند، آنها بصورت دسته جمعی هر دری را زدند تا شاید راه حلی بیابند، کنفرانس مطبوعاتی، دیدار با استاد سرور دانش معاون رئیس جمهور، دیدار با آقای استاد محمد محقق معاون ریاست اجرائیه، دیدار با داکتر عبدالله عبدالله رئیس اجرائیه، دیدار با وزیر دفاع، لوی درستیز، رئیس مجلس، رئیس امنیت ملی و… بخش از فعالیت های وکلای غزنی بود. بدون شک همین تلاش ها و پی گیرها موثر واقع شد و در کنار سایر عوامل و علل، یکی از عوامل مهم فشار بر دولت تلاش وکلای پارلمان بود.

انسجام اساتید، متنفذین و قشر فرهنگی جامعه در کابل

در کابل، مرکز قدرت و تصمیم گیری، جنگ اخیر مردم آگاه و همیشه در صحنه را به حرکت در آورد و مردم به صورت خود جوش در مجتمع قرآن و عترت، مجتمع رسول اکرم و مسجد امام علی جمع شدند و در نتیجه ستادی را تشکیل دادند که این ستاد بصورت شبانه روزی فعال بود و دارای سه کمیسیون مهم به نام های کمسیون رسانه، مالی و سیاسی فعالیت خود را شروع کرد. ستاد حمایت از مردم ارزگان، مالستان و جاغوری نیز مانند وکلای پارلمان به همان درهای کوبید، که وکلایی محترم پارلمان کوبیده بودند. بدون شک این پیگیری و فشار دو سویه و اصرار بر حمایت زمینی و فرستان نیرو و تانک از طریق زمین و صادر کردن دستور حمله هوایی تاثیرات خود را گذاشت و دولتمردان را متوجه این نکته کردند که امنیت این کشور و زادگاه این مردم برای هزاره ها خیلی مهم است. به اعتراف مکرر دولتمردان، آنها تا کنون هیچ گاه تا این حد تحت فشار قرار نگرفته و چنین مطالبه جدی از آنها نشده است؛ نه زمانیکه قندوز سقوط کرد و نه زمانیکه غزنی سقوط کرد و نه هر روزی که یک ولسوالی غیر هزاره نشین و حتی مرکز ولایت دست به دست می شود.

خدمت و همدردی مناطق همجوار سه ولسوالی

مردم ناور، بامیان، بهسود، غزنی، کابل و سایر مناطق که در حدود شش هزار خانوار بیجا شده در آن مناطق پناه برده بودند، بصورت بی سابقه مورد استقبال و پذیرایی گرم قرار گرفتند. مردم میزبان از بیجا شدگان مانند مهمان گرانقدر پذیرایی کردند و آنها را در خانه های خود جا دادند و با ایثار و فداکاری بیجاشدگان را بر خود مقدم داشتند، مساجد و حسینیه ها را گرم و این مراکز را نیز برای خدمت به بیجا شدگان فراهم ساختند. در برخی مناطق تا دوماه این پذیرایی و خدمت ادامه یافت و سرانجام با دادن خرچی آنها را بدرقه کردند و بیجا شدگان با دل خوش به زادگاه و سرزمین خود برگشتند. بدون شک فرهنگ خدمت در ایام اربعین در این امر بی تاثیر نبوده است.

انسجام مسافران افغانستانی (هزاره) ساکن در خارج از کشور

با شنیدن خبر حمله بر ارزگان، مالستان و جاغوری مسافران مردم هزاره ساکن در کشورهای اروپایی، استرالیا و سایر کشورها چون ایران و پاکستان شب و روز پیگیر قضیه شدند و شب ها را بیشتر از کسانی که در دم بلا بودند با نگرانی سر کردند و با تشکیل جلسات مداوم، جمع آوری کمک و ارسال کمک برای بیجا شدگان، زخمی ها و خانواده های شهدای سه ولسوالی مذکور، خود را در غم مردم خود شریک دانستند و کمک های قابل توجهی را برای مردم و زادگاه خود ارسال کردند.

این میزان کمک و همچنین این میزان از هماهنگی و انسجام در طول تاریخ مردم هزارستان بی سابقه بوده است و این احساس پاک باعث انسجام بیشتر مردم در خارج از کشور گردید.

تظاهرات شبانه و فشار بر دولت

در کابل بعد از تهاجم طالبان از دو ناحیه اوتقول و لرگه بر مردم جاغوری، هزاره ها شب هنگام در هوای سرد و بارانی کابل اقدام به تظاهرات شبانه نمودند که در نوع خود در افغانستان بی سابقه و بی نظیر بود. ادامه تظاهرات شبانه به تظاهرات روزانه کشیده شد و این تظاهرات در کنار فشارهای که از جانب وکلاء و مردم بر دولت وارد شده بود، رئیس جمهور را وادار کرد که با تظاهرات کنندگان بصورت مستقیم سخن گفته و خواسته های آنها را بپذیرد. دولت وعده سپرد که دستور حمله هوایی را صادر و فرمان حرکت سریع قوایی دولتی همراه با لوی درستیز را به سمت جاغوری و مالستان عملی کند. هر دو کار بصورت عاجل انجام شد و جاغوری و مالستان نجات پیدا کرد.

تظاهرات شبانه که بعد از حادثه دوم اسد سال 1395 جرئت تظاهرات را از مردم گرفته بود بار دیگر به مردم جرئت بخشید و ادامه این تظاهرات در حادثه دستگیری علیپور خود را نشان داد.

توجه مردم به تجهیزخود و دفاع از خود

یکی دیگر از دست آوردهای جنگ اخیر آگاهی بخشی و بیدار سازی مردم بود. مردم که سالها غرق در زندگی نسبتا آرام و تحصیل در مکاتب و دانشگاه بودند یک باره بیدار شد و به این باور رسید که نمی توان در میان آتش آرام زیست. مردم به ضرورت مجهز کردن خود و دفاع از خود پی بردند. مردم به این نتیجه رسیدند که قلم و تفنگ هر دو لازم است و کوبیدن جهاد، مجاهد و تفنگ کار ناشایست بوده است. علامه شهید محمد اسماعیل به جا تشخیص داده بودند که در برابر متجاوز و استبداد باید مردانه ایستاد و رزمید و از ریختن خون خود نیز ایباء نورزید.

 

[1] . 64 شهید ملکی در جبهه اوتقول، 28 شهید کماندو در جبهه اوتقول، چهار شهید ملکی در جبهه بابه، 29 شهید در جبهه مالستان، 41 شهید ملکی در جبهه ارزگان.

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها