سایت مؤسسه فرهنگی-خدماتی فانوس

آسیب ها و مشکلات یا شناسایی نقاط ضعف

در کنار دست آوردها و آموزه های مثبت، نکات ضعف و آسیب های وجود داشت که قابل توجه است.

            مساله قومیت؛ حتی در نظام و اردوی ملی

یکی از آسیب ها مساله قومیت است. قوم گرایی مشکل عمده همه افغانستان و از جمله هزارستان است. قومیت (ethnicity) یا گروه قومی (ethnic group) گروهی از انسان‌هاست که اعضای آن دارای ویژگی‌های نیایی و اصل و نسبی یکسان یا مشترک هستند. هم‌چنین گروه‌های قومی اغلب دارای مشترکات فرهنگی، زبانی، رفتاری و مذهبی هستند که ممکن است به آبا و اجدادشان برگردد یا بر اساس عوامل دیگری به وجود آمده‌باشد؛ بنابراین یک گروه قومی می‌تواند یک جامعه فرهنگی نیز باشد.

به‌طور کلی، در طول تاریخ انسان‌ها با دو نوع قومیت مواجه است. اوّلین نوع همان قومی بر پایه علایق فامیلی و خانوادگی است که معمولاً کلمهٔ طایفه و قبیله را در ذهن تداعی می‌کند. با شروع مهاجرت جوامع انسانی نوع دوم اقوام بوجود آمد که در واقع نوعی تکامل جوامع (کشورها) را رقم زد و گروه‌های قومی با ویژگی‌های مشترک در کنار هم ملت را به وجود آوردند. تهاجم نظامی، مهاجرت، تجارت و مذاهب باعث ایجاد تکامل در اقوام قدیمی شده‌است. در همین حین تفاوت‌های قومی و نسلی هنوز در بین اقوامی که در یک کشور زندگی می‌کنند وجود دارد و با زاد و ولدهای قومی این تمایزها به حضور خود ادامه می‌دهند.

قوم هر چند یکی از مشکلات عمده تمام افغانستان است که قوم گرایی باعث اختلافات و درگیری های ممتد و طولانی بوده است اما همین مشکل در هزارستان نیز بصورت روشن خود را نشان داده و می دهد. مساله جاغوری و غیر جاغوری و یا غزنیچی و غیر آن و همچنین دیزنگی و بهسود و… ریشه در مساله قومیت دارد. در درون جاغوری نیز مساله آته و جاغوری و در بین آته مساله وقی و غیر آن بصورت برجسته مطرح است.

نگاه قومی داشتن به مسائل سیاسی و اجتماعی باعث شده است که به اختلافات دامن زده شود و بسیاری از امتیازات نا عادلانه تقسیم گردد و بسیاری از هزینه ها و مشکلات باز هم تبعیض آمیز توزیع گردد. از باب نمونه در مورد توزیع اربکی روی اقوام ساکن در جاغوری کشمکش وجود داشت و همچنین در مورد مرکز ولایت به فرض ولایت شدن جاغوری و مراکز ولسوالی ها همواره نزاع و کشمکش بوده است که ریشه در مسائل قومی و منطقه ی دارد. در خصوص جنگ اخیر نیز یک بار دیگر مساله قومی خود را نشان داد و در جبهه اوتقول از چهل باغتو و جودری مردم به حمایت از همتباران خود شتافتند، اما از سایر مناطق یا حضور نیافتند و یا به ندرت دیده شد که از مردم اوتقول حمایت کرده باشند. مردم آته که جنگ را در مناطق خود دیدند در خرکوش تشکیل جلسه دادند و این مساله را مطرح و آن را در جلسه ی که با حضور جاغوری ها تشکیل شد مطرح ساختند. در همه این جلسات رگه های از قومیت دیده می شد.

نگاه قومی و منطقه ی به مرز تداعی کننده منطقه گرایی در دوران عبدالرحمان

یکی از آسیب های مشهود در هزارستان قومی و منطقه ی دانستن مرزها است. مرز هر منطقه همانگونه که به نام ساکنان آن منطقه نامیده شده است انتظار می رود، که فقط ساکنان آن منطقه از آن مرز حمایت کند و دیگران در این مورد بصورت یک سان احساس مسولیت نمی کند. از باب نمونه نگاهی به مرز بابه، هیچه، پاتو، اوتقول، انگوری، داوود و… در جاغوری بیندازید. انتظار این است که مرز اوتقول را ساکنان آن مرز باید پاسپانی کند و با پیره همیشه گی از آن حفاظت کند مردم سر مرزها باید به هر قیمتی شده خود را مسلح سازد. مناطق همجوار به اندازه اوتقول احساس مسولیت نمی کند و آنها در فکر مرز خود می باشد هر چند تهدیدی از آن سمت نباشد. در بهترین حالت در جنگ اخیر مشاهده شد که مردم چهل باغتوی اوقی و جودری به خاطر مساله قومیت و اشتراک در نیایی مشترک اوقی احساس مسولیت کردند و بیشتر از سایر مناطق در جبهه اوتقول شرکت کرده و شهید دادند.

مشکلات منطقه ی و قومی باز هم دامنه اش کوچک تر و محدودتر می گردد، از باب نمونه در بابه که مرز شان به همان نام شناخته می شود و انتظار می رود این مرز را فقط مردم بابه محافظت کند، منطقه جیجیگه، تایلوم، مرغ دلنه و چارتوت که مرز طولانی را با مردم پشتون دارد اما جمعیت شان در مقایسه با مرز شان کمتر است، دیده نشده است که از سایر مناطق به حمایت آنها بشتابد و یا با اکراه و اجبار در آن مرز فرستاده شدند. این مشکل یک مشکل اساسی است که با توجه به همین مشکل، مسائل گوناگون پدیدار گشته است. این مشکل را باید حل کرد نه اینکه توجیه نموده و یا صورت مساله را پاک کرد آن گونه که برخی از قلم بدستان نا آگاه به مسائل منطقه انجام داده اند.

فقدان انگیزه جنگ و دفاع

مردم هزارستان جنگ طلب نبوده و نیست. این مردم همیشه تلاش کرده است بصورت مسالمت آمیز زندگی کنند و با جنگ و تفنگ سالها است خدا حافظی کرده و با قلم و کتاب آشتی کرده است. از آنجا که راه های منتهی به هزارستان در دست پشتون و طالب است و در ایام صلح مسافرین هزاره در مسیر راه مورد آزار و اذیت و اختطاف قرار می گیرد چه رسد در ایام جنگ و درگیری، لذا مردم همیشه حالت دفاعی داشته است و در تاریخ دیده نشده است که این مردم آغاز گر جنگ بوده باشد. طالبان و دزدان ساکن در مناطق پشتون نشین غارت و اذیت مسافران را بی هزینه ترین و سودمندترین امر دانسته و هیچ گاه از این منفعت بی آسیب دست برنداشته و نمی دارد. بله اگر گروهی تشکیل شود که این سود را هزینه بر سازد و اقدام به مثل گردد در این صورت قطعا وضعیت فرق خواهد کرد.

در میان طالبان روحیه شهادت طلبی خیلی بالا است و نظامیان طالبان با انگیزه و با اعتقاد می جنگند، اما در مقابل دولتی ها اعم از پولیس و اربکی نه آن انگیزه لازم را برای جنگیدن دارد و نه از نظر اعتقادی به پای طالبان می رسند. به همین خاطر است که در قضیه اخیر جنگ جاغوری و مالستان مشاهده شد که پولیس های دولتی و اربکی به تعداد زیاد پا به فرار گذشتند و با فرار خود کمر امنیتی مردم را نیز شکستند.

عدم هماهنگی بین جبهات

یکی از مشکلات موجود در جنگ بخصوص در منطقه جاغوری فقدان هماهنگی بین جبهات جنگ بود. وحدت رویه بین جبهات وجود نداشت. برخی از جبهات صلح را انتخاب کرده بود و با طالبان در حال مذاکره و گفتگو بودند و امان نامه دریافت کرده بودند، در حالیکه برخی دیگر از جبهات در حال جنگ و نبرد با طالبان بودند. البته جبهاتی هم وجود داشت که هیچ گونه موضع مشخص نداشت و به سمت “پنگ ترازو” چشم دوخته بود. روشن است که اگر در بین جبهات هماهنگی وجود نداشته باشد، قطعا جبهات در حال نبرد آسیب پذیر می گردد و احتمال شکست را افزایش می دهد.

وجود خائنان و معامله گران

در هزارستان بخصوص جاغوری افراد کهن سال و با تجربه ی وجود دارد که در تحولات گوناگون جاغوری را رهبری کرده اند. تعداد زیادی از این افراد با تجربه در جنگ های داخلی نقش برجسته داشته و دست شان تا مرفق به خون مردم رنگ اند. در عین حال همین افراد که خیانت شان چون روز روشن است همیشه بر گرده مردم سوارند و به هر سمت که دلشان بخواهند مردم را سوق می دهند. این گروه اگر لازم ببینند و منافع شخصی شان اقتضا کنند مردم را به سمت جنگ هدایت می کنند و گاه هم اگر منافع شان در صلح باشند باب مذاکره و گفتگو را باز می کنند. در تحولات خزان 97 جاغوری در حالیکه مردم مصمم به دفاع از منطقه خود بودند اما در حالیکه اشک در چشم داشتند مجبور گشتند، سنگرها را خالی کنند.

جالب این است که گروه معامله گران و خائنان هر کسی را که مخالف منافع آنها حرکت کنند و یا سخن بگویند برچسب های از قبل آماده شده دارند که به آنها می زنند. این گروه تیم خاص خود را در سایر مناطق و حتی در کابل و جاهای دیگر هم دارند که برخی از قلم به دستان هم گاهی از این گروه خائن و مکار حمایت کرده و می کنند.

            حضور ستون پنجم یا جاسوسان

در کنار خائنان و معامله گران، ستون پنجم و جاسوس هم فعالیت می کنند. ستون پنجم برخی شان از همان گروه خائنان و معامله گران می باشند اما جاسوسانی هم وجود دارند که در گروه معامله گران نیست و برای خوش خدمتی و دریافت پول ناچیز اطلاعاتی از افراد و اشخاص و مناطق را در اختیار طالبان قرار می دهند. جاسوسان هم اطلاعات را در اختیار دشمن قرار می دهند و هم پیشرو و راه بلد می باشند. بدون شک جاسوس همواره می تواند امنیت یک جامعه و افراد را به خطر بیندازد و نقش بسیار مخرب در جامعه دارد. امروزه که امکانات صوتی و تصویری زیاد شده است، جاسوسی هم پیشرفت کرده و صورت پیچیده به خود گرفته است که گاه بصورت مستقیم جلسات سری برای جانب مقابل پخش و اطلاع رسانی شده است.

توجه به نکات ضعف خود و ضرورت داشتن تفنگ در کنار قلم

مردم هزارستان ذهنش را از جنگ دور کرده بود و مانند هر جامعه ی سالم دیگر زندگی آرام را تجربه می کردند. اما حادثه اخیر نشان داد که این امر اشتباه بوده است و جامعه هزاره از این منظر دچار ضعف بوده که باید در گام نخست آن را شناسایی و در گام بعدی اقدام به برطرف کردن آن نمایند. کمبود تجهیزات، عدم آموزش نظامی، نداشتن سنگر و…برخی از ضعف ها و کمبودهای است که جنگ اخیر آن را بر ملا ساخت.

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها