جنرال علیدوست خان هزاره
کویته از لحاظ تاریخی هم خیلی برای ما مهم بود، شخصیتهای زیادی در این خطه رشد کرده و نفس کشیده بود. یکی از شخصیتهای مردم هزاره که در کویته خیلی رشد کرده بود، جنرال علیدوست خان هزاره، فرزند فردوس، باشندهی اصلی ولسوالی شهرستان ولایت کنونی دایکندی بود. عادت داشتم همیشه بر معلوماتم بیفزایم، از معلومات دانشمندان استفاده کنم و شخصیتهای دانشمند و توانمند مردم خود را بشناسم. یکی از شخصیتهای پرافتخار مردمم که خون پاک نیاکانم در رگهای او جریان یافته بود و باعث افتخار قوم خود شده بود، علیدوست خان هزاره بود. در دورهی عبدالرحمان، زمانیکه علیدوست تنها شانزده سال داشت، توسط حاکم دایزنگی در سیاهبومک ولسوالی پنجاب زندانی گردید؛ اما پس از چند روز موفق به فرار از زندان شد. زندگی وی پر است از سختیها و مشکلات. سرانجام توانست بعد از چند بار زندانیشدن، از سرحدات افغانستان عبور کند و در شهر کویتهی هند بریتانوی آنزمان مسکنگزین شود.
جنرال علیدوست خان در تاریخ دوم ماه مارچ سال ۱۸۹۵ میلادی، بهکمک یکی از همدیاران خود به نام غلامرسول به اردو شامل گردید و در شهر کویته تحت تربیهی نظامی قرار گرفت. در فنون نظامی، ژیمناستیک و پرِش مهارت کسب کرد و مورد توجه مقامات نظامی قرار گرفت. او توانست در رتبهی نظامی تا به درجهی «کاپیتان» برسد که بلندترین رتبه برای نظامیان غیر انگلیسی بود. علیدوست در سال ۱۸۹۶م همراه با ۱۱۴ تن جوان هزاره در چوکات قطعهی نظامی مردم هزارهی کویته برای فرونشاندن شورش مردم زنگبار عازم آن سرزمین گردید. در این مأموریت، توانست پس از سه ماه به شورش آنجا پایان دهد. در همین مأموریت جنرال علیدوست و همراهان او توانست از کشورهای مصر، سودان، نایروبی، یوگندا و تانکانیکا نیز بازدید کنند و سپس به هندوستان مراجعت کنند. بعد از مراجعت از آفریقا، امتحان نظامی را پشت سر گذاشت و یک درجه ترفیع کرد.
علی دوست در سال ۱۹۰۶م. به تعلیمات نظامیِ بخش انجینری شامل شد و در امتحان آن نمرات عالی گرفت و با درجهی اول فارغ گردید. کپتان علیدوست در جنگ جهانی اول (در سال ۱۹۱۴م) بهحیث یک افسر ارشد به معیت بیش از دوصد و پنجاه تن از سپاهیان هزاره شرکت داشت. او اولین جوان هزاره بود که به صفت افسر نظامی در جنگ اول جهانی شرکت نمود. زمانی که در ماه جون سال ۱۹۱۹م، افسرانی که در جنگ جهانی شرکت داشتند و به دربار پادشاه انگستان دعوت شدند، کپتان علیدوست خان نیز در جمع آنان بود که شخص جورج، پادشاه انگلستان، نشان شجاعت را در سینهی کپتان علیدوست هزاره نصب نمود. در آن مراسم چرچیل صدر اعظم انگلیستان نیز حضور داشت.
کپتان علیدوست خان در ماه سپتامبر سال ۱۹۲۵م. از وظیفهی نظامیاش استعفا داد و قصد عزیمت به افغانستان کرد، زیرا شاه امانالله خان که شهرت علیدوست را شنیده بود، نامهای به قلم ملا فیضمحمد کاتب برایش نوشته بود تا به وطن بازگردد. در کنار نامهی شاه امانالله خان، برخی از رهبران مردم هزاره نیز نامههای دعوت به وطن پدریش برای او فرستاده بود. سرانجام، کپتان علیدوست خان در ماه سنبلهی سال ۱۳۰۶ شمسی به کابل آمد.
بار دیگر هنگامیکه نادرخان حکومت را از حبیبالله کلکانی گرفته بود، کپتان علیدوست خان دوباره به کابل آمد (ماه اسد سال ۱۳۱۲) و با نادرخان و برادرانش ملاقات کرد و حکومت وقت، رتبهی «فرقهمشری» یا جنرالی را برای او اعطا کردند. فرقهمشر/ جنرال علیدوست در سال ۱۹۳۴م همراه با فامیل وارد کابل شد و در کابل مسکنگزین گردید. مدت اقامت فرقهمشر/ جنرال علیدوست خان در خارج افغانستان تقریباً چهل سال را در بر گرفت.
سرانجام، فرقهمشر/ جنرال علیدوست خان هزاره به تاریخ یازدهم ماه سرطان سال ۱۳۲۴ شمسی، در شهر کابل و در عمر هفتادسالگی حیات را بدرود گفت. او علاوه بر شهامت و دلیری و شجاعت، مردی نکتهدان، هوشیار و سیاستفهم بود و به قوم و تبار خود خیلی محبت و وابستگی داشت. به زبان و لهجهی مادری خود (هزارگی) خیلی خوب حرف میزد؛ علاوه برآن در زبانهای انگلیسی، اردو، پشتو و زبان فارسی تسلط داشت و شخصیت وطندوست و مردم پرور بود.
جنرال علیدوست به ما یاد داد که در هر کشوری که زندگی میکنیم، آن کشور را باید مثل کشور مادر دوست داشته باشیم. اما به نظر من برگشت جنرال علیدوست به افغانستان اشتباه بود، زیرا او میتوانست در آن سوی مرز (کویتهی پاکستان) که مردمان زیادی از هزارهها زندگی میکنند، مفیدتر واقع شود. بههرحال، خاطرات علیدوست هزاره را باید خواند و از وی باید آموخت.