سایت مؤسسه فرهنگی-خدماتی فانوس

علامه مدرس افغانی، ادیب یگانه، مدرس دردانه و فقیه برجسته ای بود. در سال 1284ش در روستای «خاربید»[1] جاغوری دیده به‌جهان گشود. در کودکی همراه پدرش به ایران آمد و در مشهد مقدس رضوی تحصیلات خود را آغاز کرد. شرح نظام را نزد ادیب اول و سایر متون درسی ادبی را از عالم معروف شیخ محمدتقی هروی مشهور به ادیب نیشابوری آموخت.

وی در حدود 1304ش رهسپار حوزه علمیه نجف شد. پس از تحمل مشکلات و سختی‌های بسیار و خستگی طاقت‏فرسا با پای پیاده به نجف اشرف رسید و با کمال فقر و تهی‌دستی به دنبال مدرسه و درس به اینجا و آنجا سرزد، اما موفق به پیداکردن خوابگاه و مدرسه نمی‌شود. شب‌ها را در صحن حرم امیرالمؤمنین(ع) به صبح برده و روزها را به درس و مباحثه و فراگیری دانش می‌گذراند. وی مدت‌ها به‌جای کفش مقوایی را با نخ به پاهایش بسته برای نظافت خود و شتسشوی لباس‌هایش روزهای جمعه به پانزده کیلومتری نجف رفته و در نهر فرات به شستشوی خود و تنها لباسی که بر تن داشت، می‌پرداخت و پس از خشک شدن لباس‌ها و استحمام، به حوزه برمی‌گشت. مدتی را به‌این منوال سپری کرد، تا آنکه روزی پس از توسل و دعا در حرم امیرالمؤمنین(ع) از سوی بیت حضرت آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی دعوت می‌شود و پس از تفقد، شهریه‌ای برایش مقرر می‌شود و به این ترتیب بهبودی نسبی در حال وی حاصل می‌شود.

مهاجرت و سرگردانی، فقر و تنگدستی، مشکلات سفر و یتیمی و تنهایی، او را مانند فولاد آب‌دیده نمود و در پرتو استعداد درخشان و سعی فراوانی که داشت نردبان علم و معرفت را پیمود و به سرعت سطوح متوسط و عالی را نزد علمای بزرگ و مدرسان نامی همچون شیخ محمد رشتی، شیخ بادکوبی و سایرین به پایان رساند. سپس در دروس خارج فقه و اصول آیات عظام سید ابوالحسن اصفهانی، سید محسن حکیم، ضیاءالدین عراقی، محمدحسین نائینی، محمدحسین کاشف الغطا، سید ابوالقاسم خویی و محمدعلی کاظمی شرکت جست. پس از حدود بیست سال تحصیل و تحقیق، در سال 1318ش از سوی مرجع تقلید وقت مرحوم سید ابوالحسن اصفهانی عازم کشور شد. وی خود در این باره گفته است:

«من در حالیکه روحانی جوانی بودم از نجف اشرف به دستور آیت‌الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی مرجع تقلید وقت، به افغانستان رفته و در جاغوری، وطن اجدادی‌ام اقامت گزیدم و مدرسه‌ای بنا نهادم و مشغول تدریس و تربیت طلاب شدم…»[2]

وی پس از ساختن مدرسه علمیه، مدت پنج سال به تدریس علوم اسلامی و تربیت طلاب علوم دینی و ارشاد مردم پرداخت و در کارهای اجتماعی و حل تخاصمات مردم و رفع دعاوی حقوق و مرافعات آنان شرکت فعال و حضور چشمگیر داشت. حضور فعال در جریان قیام تاریخیابراهیم گاو سوار و آشتی‏دادن وی با دولت، از جمله آن‌هاست. وی پس از پنج سال به‌دلیل مشکلات اقتصادی و سیاسی به حوزه علمیه نجف برگشته تدریس علوم اسلامی را آغاز کرد.

مقام رفیع علمی و پژوهشی، مهارت در تدریس و آموزش، بیان رسا و لهجه شیرین، سخت‏کوشی و نظم وی موجب شد تا به سرعت طلاب و شاگردان فراوان درس‌های او را برگزیده، به تدریج شهرت فراوان و ماندگار به‌دست آورد. او که تا آن زمان به شیخ محمدعلی غزنوی معروف بود، از سوی حوزویان و طلاب به مدرس ملقب شده همگان او را به این لقب خطاب می‌کردند. در نتیجه دیری نپایید که عنوان مدرس حوزه علمیه نجف به او اختصاص یافت.

کثرت جمعیت فضلا و طلابی که در درس‌های وی شرکت می‌کردند در حوزه علمیه نجف کم‌نظیر بود. این مطلب از گزارش شاهدان و زایرانی که در ایام زیارت در درس‌های مراجع و علمای مهم شرکت جسته اوضاع حوزه علمیه را بررسی می‌کردند یا مدرسان نامی را می‌خواستند از نزدیک ببینند، به‌دست می‌آید. آقای محقق خراسانی نوشته است:

«زایری از تبریز که در ایام زیارت در دروس علما و مدرسان متعدد حضور یافته بود، می‌گفت: پر جمعیت‌ترین درس‌های حوزه علمیه، درس‏های آیات عظام حکیم، خویی و مدرس افغانی هستند.»[3]

آقای مدرس پس از اتمام تحصیل و پرداختن به تدریس و تربیت نیز دچار تنگدستی مالی و فقر بود.

 

[1]– «خربید» ترکیبی است از دو اسم خر و بید به معنی بیدهای کلان و بزرگ. این اسم شاید بدان سبب باشد که در این منطقه بیدهای کلان زیاد بوده است. البته برخی سعی دارند اسم این منطقه را «خاربید» بقبولانند و در توجیه آن می‏گویند؛ شاید در گذشته در این منطقه بیدهای خاردار موجود بوده است. باید گفت: بعید می‏نماید بیدهای خاردار در آنجا بوده و بدان سبب بدین نام مسمی گردیده باشد. چنانکه در هیچ جای دیگر این سرزمین نه در گذشته و نه در حال، بیدهای خاردار نبوده و نیست. در محاورات و گویش‏های فارسی کلمه «خر» گاه به معنی زیاد، کلان، بزرگ، فراوان و مانند آن به کار می‏رود. «خر پول» کسی که پول زیاد دارد. «خر خور» کسی که زیاد می‏خورد. «خر خوان» کسی که خیلی می‏خواند. معمولاً شاگردان مکتب برای هم‏صنفی بسیارخوان این ترکیب را به کارمی‏برند. یا به «خرگوش» بدان سبب خرگوش می‏گویند که گوش‏های بزرگ مانند گوش خر دارد.

[2]– حاج کاظم یزدانی، هفته نامه وحدت، شماره 133، سال چهارم، پنجشنبه 1 ثور 1373ش، ص 8.

[3]– المؤلفون الافغانیون المعاصرون، ص 64.

از این‌رو، مجبور به گرفتن شهریه اندک از طلاب و علم‏آموزان با بضاعت شد. البته این امر هرچند در حوزه‌های علمیه بی‌سابقه و نامأنوس بود، اما در شمار تلامذه و کثرت اصحاب درس وی هیچ‏گونه تأثیری بر جای نگذاشت، به‌طوریکه روزی مرجع بزرگ تقلید حضرت آقای خویی از جلو مَدرَسی که نامبرده در حال تدریس در آن بود، عبور کرده از کثرت شاگردان وی تعجب کرد و آن را در یکی از روزهای بعد با وی در میان گذاشت. مرجع یادشده براساس روابط دوستانه و گفتگوی صمیمانه که با مدرس داشتند، گفته بوده: آقای مُدرس! اصحاب زیادی جمع کرده‌ای؛ دَرسَت خوب گرفته است. عده‌ی شاگردان شما با اصحاب درس ما برابری می‌کند! وی در جواب با لحن مزاح‌گونه گفته بوده: بلی! در کمیت تفاوتی نمی‏کند، تنها تفاوت در این است که شما پول می‌دهید شاگرد جمع کرده‌اید ولی من از شاگردانم پول می‌گیرم!

علامه مدرس افغانی در کنار تدریس به تدوین شروح مفید و باارزش کتاب‏های درسی، به‌ویژه کتاب‌های ادبیات اقدام کرد و با تخصص ادبی و قلم شیوایی که داشت، موفق شد آثار ماندگار و ارزنده‌ای به زبان علمی و عربی بنویسد و از این رهگذر نیز خدمات بزرگی به جهان علم، به‌ویژه حوزه‌های علمیه اسلامی انجام داد که فهرست آن را در صفحات بعد می‌آوریم.

وی در سال 1353ش به‌ صورت ناگهانی ربوده شده سپس بدست مأموران بعثی مورد آزار و اذیت قرارگرفت و آنان پس از یورش به منزلش مقداری از نوشته‌ها و اجازه نامه‌های مراجع سابق را پاره و آتش زده، تهدید می‌کنند تا میان عراق و تعطیلی درس و بحث یکی را انتخاب کند. از این لحاظ نامبرده در سال 1354ش به ایران منتقل شده برنامه درسی و تحقیقی خویش را در حوزه علمیه قم آغاز کرد و علاوه بر تدریس ادبیات عرب از سیوطی تا مطول و تحقیق علوم اسلامی و تداوم شرح نویسی، اجازه داد تا درس‌های وی بر روی نوار ضبط شود و بدین وسیله دانش‏گستری و افاداتش از شکل حضوری و از محضرش فراتر رفته غایبان حلقه درس وی را نیز در برگرفت که با استفاده از نوارهای درسی ایشان، اتاق‌های مدرسه، منزل و مسجد را محل درس خویش قرارداده از درس‌های استاد کسب فیض کرده و رشد می‌یابند.

مرحوم مدرس از مجتهدان به ‌نام و مراجع تقلید معروف حوزه علمیه نجف اجازه نامه اجتهاد داشت. مطالب و نکات موجود در آن‌ها به خوبی مقام رفیع علمی وی را در علوم اسلامی نشان می‌دهد. آیت‌الله محمدعلی کاظمی خراسانی در اجازه نامه خود نوشته:

«جناب عالم فاضل، مهذب کامل و پاک و مورد اعتماد، شیخ محمدعلی غزنوی از جمله کسانی است که عمرش را صرف تحصیل علوم شرعیه کرده است، در حالیکه تحصیل او با بحث و فحص، کوشش، تلاش و اجتهاد همراه بوده است. او در محضر علما حاضر شده و از آن‌ها با فهم و تدبر استفاده کرده بحمدالله به مرتبه اجتهاد رسیده و مورد وثوق و اعتماد است…»[1]

اجازه نامه فوق که به تأیید حضرت آیت‌الله سید ابوالحسن اصفهانی رسیده، در تاریخ یازدهم جمادی الاول 1364ق صادر شده است. مرحوم خراسانی در اجازه نامه دیگر مقام ارجمند علمی علامه را بیشتر ارج نهاده او را از اقرانش پیشگام شمرده است.[2]

مرحوم آیت‌الله خویی(ره) در اجازه‏نامه خویش مرحوم علامه مدرس را دانشمند فاضل، ادیب کامل، عماد علمای اعلام و برگزیده‌ی فضلای کرام دانسته است[3] و شیخ آقابزرگ تهرانی نوشته است:

«فإنه الشیخ الفاضل الکامل ابوالمکارم و الفضائل، المحقق المدقق و المعلم الاستاد الفائق و المصنف الماهر الباهر، الثقه السند و الصفی الوفی، مولانا الشیخ محمدعلی المدرس الافغانی النجفی… التی تشهد بها تصانیفه من قبیل…»[4]

آقای دکتر محمدهادی امینی فرزند علامه عبدالحسین امینی مؤلف کتاب «الغدیر» درباره ایشان چنین نظرداده است:

«محمدعلی بن مرادعلی الافغانی، علامه فاضل، ادیب جلیل، محقق خبیر، درس فی‌النجف الاشرف الفقه و الاصول و تصدی لتدریس السطوح و مقدمات العلوم الادبیه و قرأ علیه الکثیر من الفضلاء و کانت له عدة جلسات تدربیه منتقله و أسس مدرسه دینیه للطلاب الافغانی…»[5]

آیت‌الله محمدعیسی محقق خراسانی نگاشته است:

«إن سماحة العلامه الحجة الشیخ محمدعلی بن مرادعلی المدرس الافغانی، لَمِن مفاخر الحوزة الاسلامیه و اساتیدها الذین نذروا انفسهم فی سبیل خدمة الدین و نشر العلوم الاسلامیه و تربیة الطلاب و المحصلین فی هذه الحوزة المقدسة ذات المجد و الفخامة وهو فی حین أنه الادیب الوحید و البیانی الفرید، اصولی فاهم و فقیه عارف و فلسفی قاهر و متکلم ماهر و مفسر جلیل القدر، باشر جمیع هذه العلوم بالدراسة و التحلیل کما أنه کتب و ألّف فی کثیر منها…»[6]

همان‏گونه که اشاره شد، او آثار متعددی را در علوم اسلامی به‌ویژه ادبیات عرب به رشته تحریر درآورده که به اهم آن‌ها اشاره می‌شود:

      1. مکررات المدرس (شرح سیوطی)؛

 

[1]– حسین شفایی، زندگی‏نامه استاد علامه مدرس افغانی، ص 40-42.

[2]– همان، بخش اسناد.

[3]– همان.

[4]– همان.

[5]– المؤلفون الافغانیون المعاصرون، ص 48.

[6]– محمدهادی امینی، معجم رجال الفکر…، ج3، ص 81.

      1. الکلام المفید للمدرس والمستفید (شرح صمدیه)؛
      2. المدرس الافضل فیها یرمز و یشار الیه فی المطول (شرح مطول در 7 جلد)؛
      3. رفع الغاشیه من غوامض الحاشیه (شرح حاشیه ملا عبدالله)؛
      4. اعراب سورة الفاتحه؛
      5. الشواهد المنتخبه للکتاب السیوطی؛
      6. تصحیح و تعلیقه جامع المقدمات؛
      7. القواعد الادبیه فی توضیح شرح عوامل فی النحو؛
      8. القواعد النحویه در شرح عوامل فی النحو
      9. و…1- شرح امثله؛ 2- صرف میر؛ 3- عوامل جرجانی؛ 4- عوامل ملا محسن؛ 5- منطق کبری؛ 6- شرح انموذج؛ 7- کتاب الهدایه؛ 8- کتاب الصمدیه؛ 9- سیوطی؛ 10- شرح جامی؛ 11- مختصر المعانی؛ 12- المطول؛ 13- مغنی اللبیب؛ 14- حاشیه ملا عبدالله؛ 15- معالم الدین؛ 16- شرح باب حادی عشر (در کلام)؛
      10. مهم‌تر از ابتکار فوق، نوآوری علامه مدرس در باب تدریس و آموزش است که قابل تقدیر و تقلید است. حجةالاسلام و المسلمین احدی امیرکلاتی یکی از مدرسان حوزه علمیه قم و از شاگردان مبرز ایرانی علامه مدرس، مطالب ارزشمندی درباره ویژگی‌های استادش از جمله سَبک نَو و روش ابتکاری وی در تدریس گفته است که به‌دلیل اهمیت آن، قسمت‌های از آن را عیناً نقل می‌کنم:
      11. بنا بر نظر برخی از فضلایی که سالیان طولانی از محضر استاد یادشده استفاده کرده‌اند، یکی از ابتکارات وی تأسیس مؤسسه نوار است تا درس‌هایش ضبط شده و کسانی که امکان حضور در درس‌های او را نداشتند، همین‏طور طلاب شهرستان‌ها و کشورهای دیگر از آن استفاده کنند. دلیل این ابتکار هم این بوده که بسیاری از حوزه‌های اطراف و سایر کشورها از استاد نوار می‌خواستند. اکنون ما از استاد در حدود سه هزار نوار در دست داریم؛ شامل این دروس:
«در دوره‌های که در خدمت اساتید معظم حوزه بودیم ویژگی‌های خاصی را در این استاد می‌دیدیم که در اساتید دیگر نمی‌یافتیم. این مطلب را نه‌تنها حقیر دیده‌ام، بلکه خیلی از برادران دیگر وقتی به کلاس بالاتر می‌رفتند و استاد آن کلاس [درس] را [خوب و مطلوب] تدریس نمی‌فرمودند، مأیوس می‌شدند یا می‌گفتند ما نمی‌فهمیم؛ یعنی روش درسی دیگر اساتید را نمی‌پذیرفتند یا می‌گفتند بیان آن‌ها بیان جامعی نیست که بتوان مطلب را از آن بگیریم.

چیزهای که باعث شد تا این استاد بزرگوار در اعماق فکر بچه‌ها نفوذ کند، سه عامل بود:

عامل اول، تخصص و تبحر خاصی که استاد بزرگوار در کتب درسی داشت. فرضاً اگر می‌خواست عوامل فی‌النحو را تدریس کند، از نویسنده آن کتاب بهتر وارد بود به لطایف و دقایق و نکته‌های عبارت؛ آن قدر مهارت داشت که وقتی به درس ایشان می‌رسیدیم، یک وجدی در حضور ایشان برای شاگردان پیدا می‌شد. از نخستین ویژگی ایشان این بود که تخصص داشت، یعنی مردی بود متخصص به تمام معنا.

عامل دوم که در درس ایشان بسیار منحصر به‌فرد بود، بیان ورود در بحث و خروج از بحث بود. ممکن بود ایشان داستانی از ناصرالدین شاه شروع کنند و بگویند درحالیکه درس شروع نشده بود. بعضاً بعضی‌ها شگفت‏زده می‌شدند و می‌گفتند حالا وقت گفتن داستان ناصرالدین شاه نیست. وقتی داستان تمام می‌شد، می‌فهمیدند، عجب! در ضمن این داستان مطلبی که در عبارت است، هم حل شده است. یا یک وقتی از ابتدا می‌گفتند من می‌خواهم چهار مطلب بگویم، همه گوش می‌دادیم به آن مطالب، می‌دیدیم با پایان مطلب ایرادشده از سوی ایشان چند صفحه از کتاب حل شده است. این خصیصه‌های ورود و خروج را کمتر استادی دارد و اتفاقاً کراراً از ایشان شنیده بودم که می‌فرمود: این خصیصه منحصر به من است که طوری به درس وارد شوم که محصل نفهمد چگونه وارد شده‌ام و طوری از درس خارج شوم که محصل احساس خستگی نکند.

عامل سوم در جذابیت و ویژگی تدریس استاد اینکه ایشان در ادبیات اگر لازم می‌دیدند از فلسفه نقل می‌کردند. معلوم بود که ایشان در تمام این جنبه‌ها معلومات عمیقی دارند یا درس گفته بودند و یا تحقیق داشته‌اند.»

نامبرده در ادامه راجع به شخصیت علمی و جهانی علامه مدرس می‌گوید:

«در واقع شخصیت علمی استاد، جهانی است و در حوزه وسیع جهان اسلام جایگاه رفیع دارد… من روزی در منزل ایشان بودم چند نفری نشسته بودند، بعد از اینکه صحبت‌های شد و آن‌ها رفتند، خودشان فرمودند که این‌ها از دانشگاه الازهر آمده بودند. وقتی که «المدرس الافضل» چاپ شد و یک نسخه‌اش به‌دست دانشگاه الازهر رسید و بعد در آنجا مکرر چاپ شد، خود آن‌ها می‌گفتند ما فکر نمی‌کردیم علمای شیعه معانی و بیان بلد باشند، ولی شما دست اساتید دیگر را از پشت بسته‌اید طوری‌که ما امروز در الازهر با بودن کتاب‌های شما مشکلات خود را حل می‌کنیم.»

وی پس از برشمردن امتیازات و ویژگی‌های آثار استاد از جمله «المدرس الافضل» و بیان این نکته که بیشترین مراجعن کتب ایشان دانشمندان و علم‏پژوهان عرب است، اضافه می‌کند:

«بسیاری از دانشمندان امروز بار ادبی خود را از او کسب کرده‌اند. شرکت غیر حضوری در درس ایشان استفاده از نوارهای درسی‌شان است. تقریباً مجموعه نواری که از ایشان داریم، بیش از سه هزار نوار است. از این مجموعه نوار که از ایشان باقی مانده بسیاری از کشورها استفاده می‌کنند. در پاکستان بخش نوار ایشان باز است… آقایان الازهر خواستند که امر بدهید یک دوره نوار شما را ببریم با اینکه درس‌های استاد فارسی است، مجموعه را بردند.»

آقای احدی امیرکلاتی در ادامه، از روابط نزدیک علمای نامی عرب با استاد خاطراتی را درباره مناظرات استاد مدرس با برخی از آنان که به پیروزی استاد منجر شده است، بیان می‌دارد و در پایان، یکی از خصوصیات منحصر به‌فرد استاد را عدم توجه به شهرت و نام و پُرنمودن خلاءهای موجود در حوزه‌های علمیه تشیع دانسته و افزوده است:

«خصیصه‌ای را که ایشان داشتند، فکر نمی‌کنم اکنون کسی داشته باشد. ایشان چند برگ مؤید اجتهاد داشتند و باتوجه به اینکه یک مجتهد مسلم بودند، همیشه درس مقدمات و ادبیات می‌گفتند و حاضر بودند همه طعن‌ها را بخرند، اما طلبه را پرورش دهند. نکته‌ای را بارها از ایشان شنیدم که می‌فرمودند من فقط آرزو دارم که روز قیامت بالای پرونده‌ام بنویسند: این آدم از خادمین طلاب است، دیگر کاری ندارم که جامع المقدمات بگویند یا هر چیزی دیگر.»[1]

مدرس مردی بود دارای اراده پولادین و عزم استوار، شجاع، مهربان، متواضع، قانع و دارای همت بلند که تا آخرین لحظه خصوصیات یک عالم و روحانی ژرف‏اندیش زاهد آزاده و باعزت نفس را حفظ کرد و در تاریخ معاصر افغانستان به استاد الکل و شیخ الاساتید شهرت یافته بود که توانستند الگوی مناسبی باشد برای دانش‏پژوهان و علم‏جویان سخت‏کوش و هزاره‌های متدین و محرومیت‏چشیده.

علامه مدرس افغانی پس از 81 سال عمر و بیش از نیم قرن علم‏اندوزی، تدریس، تحقیق، تألیف و سعی و تلاش، در پنجم سنبله(شهریور) 1365ش در شهر قم دار فانی را وداع گفت. با آنکه تشییع جنازه وی با عجله و در بعد از ظهر وفاتش صورت گرفت، اما کثرت تشییع‏کنندگان و تنوع آن از ملیت‌های گوناگون عراقی، افغانستانی، ایرانی، پاکستانی، لبنانی، سوری و هندی طوری بود که همگان را به حیرت واداشت.

مجالس ترحیم که بعد از آن در مساجد متعدد قم و شهرستان‌های ایران و کشورهای اسلامی برگزار شد و انعکاس خبر رحلت وی در مطبوعات کشورهای عربی از جمله عراق، ایران، لبنان، هندوستان و پاکستان و احزاب جهادی افغانستان و غیره صدمه غیرقابل جبرانی را که اسلام و جهان علم به‌علت فقدان او به‌خود دید، به نمایش گذاشت.[2]

 

[1]– هفته‌نامه وحدت، شماره 123، سال چهارم، پنجشنبه 20 عقرب 1372ش، ص 9.

[2]– زندگی‏نامه استاد علامه مدرس افغانی، ص 45-46.

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها