سایت مؤسسه فرهنگی-خدماتی فانوس

ترجمه سوره اعراف/میثاق

مترجم محمد جواد برهانی موسسه فرهنگی خدماتی فانوس

به نام خداوند بخشنده و مهربان.

  1. المص.
  2. کتابی است که به سوی تو نازل شده است. پس نباید در سینه تو از ناحیه تبلیغ آن مشقت و سختی وجود داشته باشد. این کتاب برای تو نازل شده تا مردم را به وسیله آن هشدار بدهی و برای مردم تذکر و پند است.
  3. آنچه را از جانب پروردگارتان برای شما نازل شده پیروی کنید. شما از معبودهای غیر از او پیروی نکنید. تعداد کسانی که پند می گیرند خیلی کم اند.

مجازات دنیوی و اخروی

  1. ما اهالی شهرها و آبادی های زیادی را نابود کردیم. عذاب ما شب هنگام و نیمه روز که آنها استراحت بودند به آنها رسید.
  2. زمانی که عذاب ما به سوی آنها آمد، آنها اعتراف کردند و گفتند: بدون شک ما ظالم بودیم.
  3. در روز قیامت ما از مردمی که برای آنها پیامبرانی فرستادیم و از خود پیامبران یقینا سوالاتی خواهیم پرسید.
  4. بدون شک ما (از عقاید و رفتار شان) برای آنها از روی علم بیان خواهیم کرد. ما هیچ گاه از آنها غائب نبوده ایم.
  5. میزان سنجش اعمال در آن روز حق است. پس کسی که وزن اعمال نیک آنها سنگین باشد، آنها رستگارند.
  6. و کسی که وزن اعمال نیک آنها سبک باشد، آنها به خاطر اینکه به آیات ما ظلم کرده، زیان کارند.
  7. ما شما را در زمین جای دادیم و در آن برای شما وسائل زندگی فراهم کردیم. اما تعداد کمی سپاس گذاری می کنید.

خدا، آدم و شیطان

  1. ما شما را خلق کردیم، بعد به شما شکل و صورت دادیم، آن گاه به فرشتگان گفتیم: بر آدم سجده کنید. همه به جز ابلیس سجده کردند.
  2. خداوند فرمود: هنگامی که تو را امر کردم، چه چیز تو را از سجده کردن بازداشت؟ شیطان گفت: من از آدم بهترم، مرا از آتش خلق کردی و او را از گِل.
  3. خداوند فرمود: از این جایگاه پائین بیا؛ زیرا تو را نرسد که در این جایگاه، تکبر کنی. پس بیرون شو که تو از افراد کوچک و خوار هستی.
  4. شیطان گفت: مرا تا روزی که مردگان برانگیخته می شوند مهلت بده.
  5. خداوند گفت: همانا تو تا آن روز از مهلت یافتگانی.
  6. گفت: به سبب اینکه مرا به گمراهی انداختی، یقیناً بر سر راه راست تو در کمین آنها خواهم نشست.
  7. سپس از پیش رو، پشت سر، از طرف راست و از طرف چپشان به سراغ آنها می آیم. و بیشترشان را شکر گزار نخواهی یافت.
  8. خدا فرمود: از این جایگاه نکوهیده و مطرود بیرون شو. بدون شک هر کسی از آنها از تو پیروی کند، بی تردید جهنم را از همه شما پُر خواهم کرد.
  9. ای آدم! تو و همسرت در این باغ ساکن شو، و از هر جا که خواستید بخورید. و به این درخت نزدیک نشوید که ازستمکاران خواهید شد.
  10. پس شیطان، آن دو را وسوسه کرد تا زشتی های پوشیده ی آنان را برایشان نمایان کند. (وسوسه اش این بود که به هر دو) گفت: پروردگارتان شما را از این درخت نهی نکرده مگر از این جهت که مبادا شما هم فرشته گردید، یا از جاودانان شوید.
  11. و برای هر دو قسم یاد کرد که یقیناً من از خیر خواهان شما هستم.
  12. پس آن دو را با فریب از مقام شان پائین آورد. وقتی که آدم و حوا از آن درخت چشیدند، عورت شان بر آنها نمودار شد. آنگاه هر دو شروع کردند تا با برگ درختان خود را بپوشانند. پروردگارشان آنها را صدا کرد: آیا من شما را از آن درخت نهی نکردم، و به شما نگفتم: که شیطان دشمن آشکار شما است؟
  13. گفتند: پروردگارا! ما بر خود ظلم کردیم، و اگر ما را نیامرزی و به ما رحم نکنی بدون شک از زیانکاران خواهیم بود.
  14. خدا فرمود: از این جا پائین بروید، که شما دشمن یکدیگرید، و برای شما در زمین تا مدتی معین محل استقرار و محل استفاده شما است.
  15. خداوند فرمود: در زمین زندگی می کنید، و در آن میرید، و از آن بیرون می آیید.
  16. ای فرزندان آدم! ما لباسی که اندام و زشتی های تان را می پوشاند، و لباسی فاخر که باعث زینت است، برای شما نازل کردیم؛ و لباس تقوا بهتر است، و این (لباس) از نشانه های خداست، باشد که متذکّر شوند.
  17. ای فرزندان آدم! شیطان، شما را نفریبد چنان که پدر و مادرتان را (بافریب) از بهشت بیرون کرد. شیطان لباس آدم و حوا را از اندامشان کشید تا شرمگاهشان را به آنان نشان دهد. شیطان و همکارانش شما را از آنجا که شما آنان را نمی بینید، می بینند، ما شیاطین را سرپرست و یاران کسانی قرار دادیم که ایمان نمی آورند.
  18. (بشر) هرگاه کار زشتی مرتکب می شوند، می گویند: پدرانمان را بر آن یافتیم. و خدا ما را به آن فرمان داده است. ای پیامبر به آنها بگو: بدون شک خداوند به کار زشت فرمان نمی دهد. آیا چیزی را که نمی دانید به خدا نسبت می دهید؟!

دستورات خداوند

  1. بگو:پروردگارم به میانه روی فرمان داده است. در هر مسجدی (به هنگام عبادت) روی خود را متوجه خدا کنید. و او را بخوانید؛ و دین و آئین خود را صرفا برای او قرار دهید. خداوند همان گونه که شما را آفرید، (در قیامت به سوی او) بازمی گردید.
  2. (مردم نسبت به دعوت پیامبر دو گروه شدند) گروهی هدایت شد، و گروهی دیگر گمراهی بر آنان ثابت و قطعی شد. بدون شک اینها شیاطین را به جای خدا سرپرست و دوست خود گرفتند. آنها گمان می کنند که هدایت یافته گانند.
  3. (این آیه درباره قوم بنى‌عامر نازل شده زیرا عادت داشتند با وضع برهنه گرد خانه خدا طواف نمایند و چون به مسجدى از مساجد می‌رسیدند جامه را مى انداختند و برهنه می‌شدند و اگر كسى با جامه می‌آمد، او را می‌زدند تا جامه اش را بیرون آورد سپس خداى تعالى این آیه را فرستاد و نیز درباره این قسمت آیه «كُلُوا وَاشْرَبُوا وَلاتُسْرِفُوا».بنى‌عامر در ایام حج طعام و غذا نمی‌خوردند مگر به اندازه اى كه ایجاد رمق بنماید و نیزه براى تعظیم شعائر حج چربى هم نمى خوردند. مسلمین به پیامبر گفتند: یا رسول الله ما در انجام این گونه امساك در صورتى كه روا باشد، نسبت به آن‌ها اولى بوده و برتر مى باشیم. لذا این آیه نازل گردید و به آن‌ها فهمانید كه این گونه عادات در حج لزومى ندارد فقط باید از اسراف و زیاده‌روى دورى نمایند) ای فرزندان آدم! زینت خود را به هنگام رفتن به مسجد همراه خود بردارید. بخورید و بیاشامید اما اسراف نکنید؛ زیرا خداوند اسراف کنندگان را دوست ندارد.
  4. (زنان در دوران جاهلیت با حالت برهنه دور خانه كعبه طواف می‌كردند و فقط پارچه كهنه اى جلو عورت خویش مى گذاشتند سپس آیه 31 و این آیة نازل گردید) بگو: زینت های خدا و روزی های پاکیزه ای را که خداوند برای بندگانش آفریده است، چه کسی آنها را بر شما حرام کرده است؟! بگو: این زینتها و روزی های پاکیزه در زندگی دنیا برای مومنان است(هرچند غیر مومنان هم از آن استفاده می کنند) اما در قیامت فقط مخصوص مؤمنان است؛ ما این گونه آیات خود را برای گروهی که می دانند بیان می کنیم.
  5. بگو:پروردگارم کارهای زشت را چه آشکار و چه پنهان، گناه و ستم ناحق، چیزی را که خدا بر حقّانیّت آن دلیلی نازل نکرده شما آن را شریک او قرار دهید و اینکه اموری را از روی نادانی و جهالت به خدا نسبت دهید، حرام کرده است.
  6. برای هر امتی اجل یعنی زمانی معین و محدود است. هنگامی که اجلشان فرا برسد، لحظه ی هم پس و پیش نمی شود.

بهشتیان و دوزخیان

  1. ای فرزندان آدم! چون پیامبرانی از جنس خودتان به سوی شما بیایند که آیاتم را بر شما بخوانند (به آن عمل کنید) پس کسی که تقوا پیشه کند و خود را اصلاح کند، نه ترسی بر آنان است و نه اندوهگین شوند.
  2. اما کسانی که آیات ما را تکذیب کنند، و تکبّر ورزند، آنها اهلِ آتش جهنم و در آن جاودانه اند.
  3. پس ظالم تر از کسانی که بر خدا دروغ می بندند، یا آیات او را تکذیب می کنند، کیست؟! آنها کسانی هستند که سهمشان از کتاب به آنان می رسد. تا هنگامی که فرستادگان ما برای گرفتن جانشان به سویشان می آیند، می گویند: بت ها و معبودهایی که به جای خدا می پرستیدید، کجایند؟ می گویند: آنها گم شدند؛ و بر ضد خود شهادت می دهند که آنها کافر بوده اند.
  4. خدا می فرماید: شما هم در میان گروه هایی از جن و انس که پیش از شما بودند، در آتش جهنم داخل گردید. هرگاه گروهی وارد آتش جهنم شوند، هم مسلکان خود را لعنت کنند، تا زمانی که همه آنها در آتش جهنم جمع شوند، آن گاه پیروان درباره پیشوایانشان گویند: پروردگارا! اینها ما را گمراه کردند، پس عذاب آنها را از آتش جهنم، دو برابر گردان. خدا می فرماید: برای هر کدام شما دو برابر است، ولی شما نمی دانید.
  5. پیشوایان به پیروانشان گویند: شما هیچ برتری نسبت به ما ندارید، پس به کیفر آن اعمالی که مرتکب می شدید، عذاب را بچشید.
  6. بدون شک کسانی که آیات ما را تکذیب کردند، و از پذیرفتن آنها تکبّر ورزیدند، درهای آسمان بر آها باز نخواهد شد، و وارد بهشت هم نمی شوند مگر زمانی که شتر از سوراخ سوزن بگذرد. این گونه ما گنهکاران را مجازات می کنیم.
  7. برای آنها بستری از جهنم و بر روی شان، پوشش هایی از آتش است، و ما این گونه ظالمان را مجازات می کنیم.
  8. کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند، اهل بهشت اند و در آن جاودانه می مانند. ما هیچ کس را جز به اندازه توانش تکلیف نمی کنیم.
  9. کینه و دشمنی که در سینه های آنان است، می کنیم. از زیر آنها، نهرها جاری است. بهشتیان می گویند: همه ستایش ها مخصوص خداست که ما را هدایت کرد، و اگر خدا ما را هدایت نمی کرد، هدایت نمی یافتیم. بدون شک پیامبران پروردگارما، حق را به سوی ما آوردند و راست می گفتند. در این زمان ندائی بلند می شود که شما به خاطر اعمال شایسته ای که انجام می دادید، این بهشت را به ارث بردید.
  10. بهشتیان با صدای بلند به دوزخیان می گویند که ما وعده پروردگار خویش را حق یافتیم. آیا شما هم آنچه را که پروردگارتان وعده داده بود، حق یافتید؟ گویند: بلی؛ پس آواز دهنده ای در میان آنها صدا کند که لعنت خدا بر ظالمان باد.
  11. آنهای که مردم را همواره از راه خدا بازمی دارند و می خواهند آن را کج نشان دهند، و همانها به روز قیامت کافرند.
  12. میان آن دو گروه ( اهل بهشت و دوزخ) پرده ی قرار دارد.  بر اعراف، مردانی هستند که هر کدام از آن دو را از چهره شان می شناسند، و بهشتیان را که وارد بهشت نشده اند، ولی ورود به آن را امید دارند، صدا می کنند که “سلام علیکم”.
  13. هر زمانی که بهشتیان و اهل اعراف، چشم شان به سوی دوزخیان می افتند، می گویند: پروردگارا! ما را با گروه ظالمان قرار مده.
  14. اهل اعراف، مردانی را که از چهره های شان می شناسند، صدا می کنند و  می گویند: جمعیت شما و تکبّری که می ورزیدید، برای شما سودی نکرد.
  15. (سپس اهل اعراف خطاب به اهل دوزخ می گویند:) آیا اینها کسانی نبودند که در دنیا قسم می خوردید که خداوند آنها را به رحمتی نمی رساند؟ (اما رحمت شامل حال آنها شد پس ای مومنان) به بهشت داخل شوید که نه ترسی بر شماست و نه اندوهگین می شوید.
  16. اهل دوزخ از اهل بهشت تقاضای آب و نعمت های بهشتی می نمایند. اما اهل بهشت می گویند: خداوند آب و نعمت های بهشتی را بر کافران حرام کرده است.
  17. آنها (کافران) کسانی هستند که دینشان را به سرگرمی و بازی گرفتند و زندگی دنیا آنها را فریب داد. پس ما امروز آنها را از یاد می بریم، همان گونه که آنها دیدار امروزشان را از یاد بردند وهمواره آیات ما را انکار می کردند.
  18. ما برای آنها کتابی آوردیم که آن را بر اساس علم، تفصیل دادیم تا هدایت و رحمتی برای مومنان باشد.
  19. آیا (کافران) جز تأویل کتاب، انتظار دیگری دارند؟ روزی که تأویل کتاب فرارسد(در قیامت)، کسانی که آن روز را از پیش (در دنیا) فراموش کرده بودند، خواهند گفت: همانا رسولان پروردگارما برای ما حق را آوردند، (ولی ما نپذیرفتیم). پس آیا (امروز) برای ما شفیعانی هست تا ما را شفاعت کنند یا (ممکن است) ما به دنیا بازگردانده شویم تا کاری جز آنچه می کردیم انجام دهیم؟ بدون شک آنها ضرر کرده است و آنچه به دروغ می ساختند از دست دادند.
  20. در حقيقت پروردگار شما آن خدايى است كه آسمانها و زمين را در شش روز خلق کرد. آنگاه خداوند بر عرش قرار گرفت. روز را به شب كه با سرعت آن را مى طلبد مى ‏پوشاند. و همچنین خداوند خورشيد، ماه و ستارگان را كه به فرمان او رام شده‏ اند(خلق کرد). آگاه باشید كه خلق و امر از آن اوست. هميشه سودمند و با بركت است، پروردگار جهانیان.
  21. پروردگار خود را در حال تضرع و پنهانى بخوانيد زيرا او يقينا افراد تجاوزگر را دوست ندارد.
  22. و در زمين پس از اصلاح آن فساد نكنيد. خداوند را از روى بيم و اميد بخوانيد، كه رحمت خداوند به نيكوكاران نزديك است.
  23. و اوست كه بادها را پيشاپيشِ (بارانِ) رحمتش به عنوان مژده دهنده مى فرستد تا هنگامى كه ابرهاى سنگين بار را بردارند، آن را به سوى سرزمينى مرده مى رانيم، پس به وسيلۀ آن باران نازل مى كنيم و به وسيلۀ باران از (خاک) هر نوع ميوه بيرون مى آوريم. به همین صورت (در روز قیامت) مردگان را بيرون مى آوريم، (این مثل را آوردیم) تا شما آگاه شوید.
  24. زمين مرغوب، گياهش به اذن پروردگارش مى رويد، ولى زمين نامرغوب (گياهش) جز به سختى و اندک نمى رويد اين گونه، آيات را براى مردمى كه سپاسگزارى مى كنند، گوناگون بيان مى كنيم.

داستان قوم نوح

  1. بدون شک، ما نوح را به سوی قومش فرستادیم. او به قومش گفت: ای قوم من! خداوند را عبادت کنید، که برای شما معبودی جز او نیست. بدون شک من از عذاب روز بزرگ بر شما بیمناکم.
  2. سران قوم به او گفتند: بدون شک ما تو را در گمراهی آشکاری می بینیم.
  3. گفت: اى قوم من، هيچ گونه گمراهى در من نيست، بلكه من پیامبری از جانب پروردگار جهانيانم.
  4. پيام هاى پروردگارم را به شما مى رسانم و شما را نصیحت می کنم، و از خدا چيزهايى مى دانم كه شما نمى دانيد.
  5. آيا تعجب می کنید از اينكه توسّط مردى از شما، پيامى بيداركننده از جانب پروردگارتان براى شما آمده است تا شما را انذار و بیم دهد، تا تقوا پيشه كنيد، و شايد مورد رحمت [خدا] قرار گيريد؟
  6. پس او را تكذيب كردند. ما او و كسانى را كه با او در كشتى بودند نجات داديم. و كسانى را كه آيات ما را دروغ شمردند غرق كرديم. به راستى آنان قومى كوردل بودند.

داستان قوم عاد

  1. و به سوى قوم عاد، برادرشان هود را فرستاديم. گفت: اى قوم من، خدا را بپرستيد كه براى شما معبودى جز او نيست. پس آيا تقوا پيشه نمى كنيد؟
  2. كسانى از سران قومش كه كافر بودند، گفتند: به راستى ما تو را در سفاهتى مى بينيم، و قطعا تو را از دروغ گويان مى دانيم.
  3. گفت: اى قوم من، هيچ گونه سفاهتى در من نيست، بلكه من پیامبری از جانب پروردگار جهانيانم.
  4. پيام هاى پروردگارم را به شما مى رسانم، و براى شما خيرخواهى امينم.
  5. آيا تعجب می کنید از اينكه توسّط مردى از شما، پيامى بيداركننده از جانب پروردگارتان براى شما آمده است تا شما را بيم دهد؟ و بیاد بیاورید زمانى را كه خداوند شما را پس از قوم نوح جانشين آنها كرد و در خلقت بر تنومندى شما افزود. پس نعمت هاى خدا را ياد كنيد، تا رستگار شويد.
  6. گفتند: آيا به سوى ما آمده اى كه تنها خدا را عبادت کنیم و آنچه را پدرانمان عبادت می کردند، رها کنیم؟ اگر راست مى گويى، آنچه را كه ما را بدان تهديد مى كنى براى ما بياور.
  7. گفت: قطعا پليدى و خشمى از پروردگارتان بر شما واقع شده است آيا دربارۀ اسم هايى كه شما و پدرانتان(براى بت ها) نهاده ايد، و خدا هيچ دليلى (بر حقانيّت) آنها نازل نكرده است با من مجادله مى كنيد؟ پس منتظر(عذاب) باشيد كه من هم با شما از منتظرانم.
  8. پس او و كسانى را كه همراه او بودند، به رحمتى از جانب خود نجات داديم، و نسل كسانى را كه آيات ما را تكذيب كردند و مؤمن نبودند قطع كرديم.

داستان قوم ثمود

  1. و به سوى قوم ثمود، برادرشان صالح را فرستاديم. گفت: اى قوم من، خدا را بپرستيد كه براى شما معبودى جز او نيست. بى ترديد، براى شما از جانب پروردگارتان دليلى روشن آمده است. اين ناقۀ خداست كه معجزه اى براى شماست. آن را بگذاريد در زمين خدا بچرد، و هيچ گونه آزارى به آن نرسانيد كه عذابى دردناك شما را فرا می گيرد.
  2. و به ياد بیاوريد كه خدا شما را جانشينانى پس از قوم عاد قرار داد، و در اين سرزمين به شما جاى داد، كه از مكان هاى هموارش براى خود قصرها بنا مى كنيد، و از كوه ها خانه هايى مى تراشيد، پس نعمت هاى خدا را ياد كنيد و در زمين فساد برپا نكنيد.
  3. سران مستكبر قوم او، به آن گروه از مستضعفان كه ايمان آورده بودند، گفتند: آيا شما يقين داريد كه صالح از سوى پروردگارش فرستاده شده است؟ گفتند: بدون شک ما به آنچه او بدان فرستاده شده است ايمان داريم.
  4. مستكبران گفتند، ما آنچه را كه شما به آن ايمان آورده ايد منكريم.
  5. پس ناقه را كشتند، و از فرمان پروردگار خود سرپيچى كردند و گفتند: اى صالح، اگر تو از پيامبرانى، آنچه را كه ما را بدان تهديد مى كنى براى ما بياور.
  6. پس زلزله آنان را فراگرفت ؛ و در خانه هاي خود مردند.
  7. پس صالح از آنان روى برگرداند و گفت: اى قوم من، به راستى، من پيام پروردگارم را به شما رساندم و شما را نصيحت كردم، ولى شما نصيحت كنندگان را دوست نمى داريد.

داستان قوم لوط

  1. و لوط را [نيز فرستاديم]؛ آن گاه كه به قوم خود گفت: آيا شما اين عمل بسيار زشت را انجام مى دهيد، كه هيچ يك از جهانيان آن را پيش از شما انجام نداده است ؟!
  2. شما از روى شهوت، به جاى زنان به سراغ مردان مى رويد؛ بلكه شما مردمى (منحرف و) اسراف كاريد.
  3. و پاسخ قومش جز اين نبود كه گفتند: آنها را از شهر خود بيرون كنيد؛ زيرا آنها مردمى هستند كه خود را پاك نشان می دهند.
  4. پس لوط را همراه با خانواده اش نجات داديم، جز زنش را كه از باقى ماندگان (هلاك شدگان) بود.
  5. و بارانى(از سنگ های آتشین) بر آنها بارانديم؛ پس نگاه کن كه عاقبت مجرمان چگونه بود.

داستان قوم شعیب

  1. و به سوى مدين برادرشان شعيب را (فرستاديم). گفت: اى قوم من، خدا را عبادت کنید كه براى شما معبودى جز او نيست. بى ترديد، دليلى روشن از جانب پروردگارتان براى شما آمده است؛ پس پيمانه و وزن را کامل بدهيد. و چيزهاى مردم را كم نكنيد. و در زمين پس از اصلاح آن به فساد نكوشيد. اين براى شما بهتر است اگر شما مؤمنيد.
  2. بر سر هر راهى ننشينيد تا كسانى را كه به خدا ايمان آورده اند، تهديد كنيد و از راه خدا بازداريد و راه وى را كج خواهيد. و به ياد بیاوريد زمانی را كه کم بوديد، پس خداوند شما را زياد كرد. و نگاه کنید كه عاقبت مفسدان چگونه بود.
  3. اگر گروهى از شما به آنچه من بدان فرستاده شده ام ايمان آورده و گروهى ايمان نياورده اند، صبر كنيد تا خدا ميان ما داوری كند، كه او بهترين داور است.

جزء نهم

  1. سران مستكبر قومش گفتند: اى شعيب، ما بدون شک تو و كسانى را كه با تو ايمان آورده اند از شهر خود بيرون مى كنيم، يا اینکه شما حتما به آيين ما باز مى گرديد. گفت: آيا اگرچه دوست نداشته باشيم ؟
  2. اگر پس از آن كه خدا ما را از آيين شما نجات داده است، به آن بازگرديم، قطعا بر خدا دروغ بسته ايم؛ بنابراين امكان ندارد به آيين شما بازگرديم، مگر آنكه خدا، که پروردگار ماست، بخواهد. پروردگار ما علمش همه چيز را فراگرفته است. ما فقط بر خدا توكّل كرده ايم. پروردگارا، ميان ما و قوم ما به حق داورى كن و گشایشی در مشکل ما قرار بده كه تو بهترين گره کشاه و داور هستی.
  3. سران كافر قومش گفتند: اگر از شعيب پيروى كنيد، در آن صورت قطعا زيانكار خواهيد بود.
  4. پس زلزله ی آنها را فراگرفت و در خانه هاي خود مردند.
  5. کسانی كه شعيب را تكذيب كردند، (چنان نابود شدند) انگار اصلا در آن شهر نبوده اند آنهایی كه شعيب را تكذيب كردند، خود زيانكار شدند.
  6. پس شعيب از آنها روى گردانيد و گفت: اى قوم من! يقيناً من پيام هاى پروردگارم را به شما رساندم، و شما را نصیحت كردم، با اين حال چگونه بر حال شما مردم كافر تأسف بخورم ؟
  7. ما در هيچ شهرى پيامبرى نفرستاديم مگر اينكه اهل آن را به تنگدستى و سختى مبتلا كرديم، تا شاید آنها تضرّع و زاری كنند.
  8. سپس (چون تضرع نکردند) راحتی را جايگزين سختى كرديم تا آنكه فزونى گرفتند، و گفتند: در واقع به پدران ما(نيز)سختى و راحتى رسيده است پس ناگهان آنان را گرفتار(مجازات)ساختيم، و حال آنكه آنان متوجّه نبودند.
  9. اگر اهل آن شهرها و قریه ها ايمان آورده و تقوا پيشه كرده بودند، بركاتى از آسمان و زمين بر آنها مى گشوديم، ولى آنها (پیامبران را) تكذيب كردند، و ما آنها را به كيفر آنچه مرتكب مى شدند، گرفتيم.
  10. پس آيا اهل اين شهرها، در امان اند از اينكه عذاب ما شبانه، درحالى كه آنها به خواب فرورفته اند، به سراغشان بيايد؟
  11. و آيا اهل اين شهرها در امان اند از اينكه عذاب ما در روشنى روز، درحالى كه آنها به بازى مشغولند، به سراغشان بيايد؟
  12. آيا پس آنها خود را از مكر خدا در امان مى دانند؟ پس (بدانند كه) جز مردم زيانكار كسى خود را از مكر خدا در امان نمى داند.
  13. آيا (سرگذشت پيشينيان) براى كسانى كه زمين را پس از (هلاك) مردمش به ارث مى برند روشن نساخت كه اگر بخواهيم آنها را به گناهانشان گرفتار مى سازيم و بر دلهایشان مُهر مى زنیم پس(حق را) نمى شنوند؟
  14. اين ها شهرهايى است كه از اخبار آنها براى تو نقل مى كنيم؛ و در حقيقت پیامبران شان دلايل روشن براى آنها آوردند؛ ولی آنها برآن نبودند كه به چيزى كه قبلا آن را تكذيب كرده بودند ايمان بياورند اين گونه، خداوند بر قلب كافران مهر مى زند.
  15. و ما براى بيشتر آنها هيچ تعهّدى نيافتيم، و بدون شک بيشتر آنها را نافرمان و فاسق يافتيم.

داستان قوم موسی

  1. سپس، بعد از پیامبران گذشته، موسى را با معجزات خود به سوى فرعون و سران قومش فرستاديم. ولى آنها به معجزات و آیات ستم كردند. پس نگاه کن كه عاقبت مفسدان چگونه بود.
  2. و موسى گفت: اى فرعون! من فرستاده اى از طرف پروردگار جهانيانم.
  3. سزاوار آنم كه دربارۀ خدا جز حق سخنی دیگری نگويم. من معجزه اى از جانب پروردگارتان براى شما آورده ام. پس بنى اسرائيل را (آزاد كن و) همراه من بفرست.
  4. (فرعون) گفت: اگر معجزه اى آورده اى، چنانچه راست مى گويى آن را بیار.
  5. پس (موسى) عصايش را انداخت و آن عصا ناگهان اژدهاى آشكار شد.
  6. و دستش را بيرون آورد، در نظر آنها كه مى ديدند سفيد و درخشان بود.
  7. سران قوم فرعون گفتند: بى شك، اين جادوگرى داناست.
  8. موسی مى خواهد شما را از سرزمينتان بيرون كند؛ پس چه دستور مى دهيد؟
  9. (سران قوم به فرعون) گفتند: كار او و برادرش را به تأخير انداز، و گردآورندگانى به شهرها بفرست،
  10. تا هر جادوگر دانایی را نزد تو بیاورند.
  11. و جادوگران نزد فرعون آمدند و گفتند: آيا اگر ما پيروز شويم، حتماً براى ما پاداش قابل توجهى خواهد بود؟
  12. گفت: بلی، و شما حتما از مقرّبان خواهيد بود.
  13. جادوگران گفتند: اى موسى! يا تو بينداز، يا اينكه ما مى اندازيم.
  14. موسى گفت: شما بيندازيد. هنگامى كه آنها انداختند، چشم هاى مردم را جادو كردند و آنها را سخت ترساندند. و جادويى بزرگ به ميان آوردند.
  15. و ما به موسى وحى كرديم كه عصايت را بينداز. ناگهان آنچه را جادوگران به دروغ بافته بودند، بلعيد.
  16. پس حق به اثبات رسيد و آنچه آنها مى كردند باطل گشت.
  17. پس فرعونیان در آنجا مغلوب شدند و به خوارى و ذلت بازگشتند.
  18. جادوگران، بى اختيار به سجده افتادند.
  19. گفتند: ما به پروردگار جهانيان ايمان آورديم،
  20. به پروردگار موسی و هارون.
  21. فرعون گفت: آیا پیش از اینکه من اجازه دهم شما به او، ایمان آوردید؟ بى شك، اين فریبی است كه در شهر به كار برده ايد تا مردمش را از آن بيرون كنيد؛ پس به زودى خواهيد دانست.
  22. حتما دست و پاى شما را برخلاف يكديگر قطع خواهم كرد، سپس همۀ شما را دار خواهم زد.
  23. گفتند: ما به سوى پروردگار خود بازمى گرديم.
  24. و تو از ما انتقام نمى گيرى، جز به خاطر اينكه وقتى نشانه هاى پروردگارمان براى ما آمد، ما ايمان آورديم. پروردگارا! صبر را بر ما فروريز ، و ما را مسلمان بميران.
  25. و سران قوم فرعون گفتند: آيا موسى و قومش را رها می کنی تا در اين سرزمين فساد كنند و موسى تو و معبودانت را رها كند؟ فرعون گفت: به زودى كشتار پسرانشان را آغاز مى كنيم و دخترانشان را زنده مى گذاريم، و قطعا ما بر آنها چيره ايم.
  26. موسى به قومش گفت: از خدا كمك بخواهيد و صبر پيشه كنيد. زمين ملك خداست، آن را به هركس از بندگانش كه بخواهد واگذار مى كند. و عاقبت خوب براى تقواپيشگان است.
  27. قوم موسی به او گفتند: هم پيش از آن كه به سوى ما بيايى و هم پس ازآن كه به سوى ما آمدى، ما آزار ديديم. گفت: اميد است پروردگارتان دشمن شما را هلاك كند و شما را در اين سرزمين جانشين آنها قرار دهد، و نگاه کند كه چگونه شما عمل می کنید.
  28. و ما فرعونيان را به خشك سالی ها و كاهش محصولات گرفتار كرديم، تا شايد پند گيرند.
  29. پس هر زمانى كه رفاه و نعمت به سوی آنها روى مى كرد، مى گفتند: اين به سبب (شايستگى و زحمت) خود ماست، و هر زمانی بدی و آسيبى به آنها مى رسيد، به موسى و همراهانش فال بد مى زدند. آگاه باشيد كه همانا سرنوشت نيك و بدشان نزد خداست ولى بيشترشان نمى دانند.
  30. فرعونیان گفتند: (اى موسى،) هر معجزه اى كه برای ما بياورى تا ما را به آن جادو كنى، ما به تو ایمان نمی آوریم.
  31. پس ما بر آنها طوفان، ملخ، شپش، بقه/ قورباغه و خون را كه عذاب های جداجدا بودند فرستاديم، ولى آنها تكبر ورزيدند و مردمى مجرم بودند.
  32. و هنگامى كه عذاب بر آنها واقع شد، گفتند: اى موسى! به خاطر ما، پروردگارت را به آن عهدى كه نزد تو دارد بخوان، اگر اين عذاب را از ما بردارى، حتما به تو ایمان می آوریم و بنى اسرائيل را همراه تو مى فرستيم.
  33. پس هنگامى كه آن عذاب را تا مدتی كه بايد بدان مى رسيدند از آنها برداشتيم، ناگهان پيمان شكنى كردند.
  34. پس، از آنها انتقام گرفتيم و آنها را در دريا غرق كرديم، به دلیل اینكه آيات ما را تكذيب كردند و از آنها غافل بودند.
  35. و آن قومى را كه همواره تضعیف مى شدند، وارث شرق و غرب آن سرزمينى ساختيم كه در آن بركت نهاده بوديم؛ و آن سخن نيكوى پروردگارت دربارۀ بنى اسرائيل، به سبب صبرى كه كردند تحقّق يافت، و آنچه را كه فرعون و قوم او مى ساختند و سايه بان هاى خوش نشين مى افراشتند، ويران ساختيم.
  36. بنى اسرائيل را از دريا عبور داديم. آنها بر قومى گذشتند که بت هايى خود را عبادت مى كردند. بنی اسرائیل گفتند: اى موسى! همان گونه كه اينها معبودانى دارند، براى ما نيز معبودى قرار بده. موسی گفت: به راستى شما قومى نادانى هستید.
  37. بدون شک آنچه اينها در آنند تباه و آنچه انجام مى دهند باطل است.
  38. (موسی به قومش) گفت: «آيا غير از خدا معبودى براى شما بجويم، با اينكه او شما را بر جهانيان برترى داده است ؟»
  39. و (به یادآور) زمانی را كه شما را از فرعونيان نجات داديم. آنها شما را سخت شكنجه مى كردند: پسرانتان را مى كشتند و زنانتان را زنده مى گذاشتند. و در اين امر، براى شما آزمايش بزرگى از جانب پروردگارتان بود.
  40. و با موسى، سى شب وعده گذاشتيم و آن را با ده شب ديگر كامل كرديم. تا آنكه وقت معينِ پروردگارش در چهل شب به سر آمد. و موسى (هنگام رفتن به کوه طور) به برادرش هارون گفت: در ميان قوم من جانشينم باش، و به اصلاح بپرداز، و از راه مفسدان پيروى مكن.
  41. و چون موسى به محل وعده و ملاقات ما آمد و پروردگارش با او سخن گفت، عرض كرد: «پروردگارا، خود را به من نشان بده تا تو را نگاه کنم» خداوند فرمود: «هرگز مرا نخواهى ديد، ليكن به كوه نگاه کن؛ پس اگر بر جاى خود پابرجا باقی ماند، به زودى مرا خواهى ديد». پس چون پروردگارش به كوه جلوه نمود، آن را ريز ريز و متلاشی ساخت. و موسى بيهوش بر زمين افتاد. و چون موسی به هوش آمد، گفت: «تو منزهى! به درگاهت توبه كردم و من نخستين مؤمنانم».
  42. خداوند فرمود: «اى موسى، تو را با رسالتها و با سخن گفتنم با تو، بر مردم برگزیدم؛ پس آنچه را به تو دادم بگير و از سپاسگزاران باش».
  43. و در الواح تورات براى او در هر موردى پندى، و براى هر چيزى تفصيلى نوشتيم. پس گفتیم: «آن را محکم بگير و قوم خود را وادار كن كه بهترين آن را یادبگيرند. به زودى سراى نافرمانان را به شما نشان می دهیم».
  44. به زودى كسانى را كه در زمين، به ناحق تكبّر مى ورزند، از آياتم روى گردان می سازم به طورى كه اگر هر نشانه اى را از قدرت من ببینند، به آن ايمان نياورند. و اگر راه حق را ببينند آن را انتخاب نکنند، و اگر راه گمراهى را ببينند آن را راه خود قرار دهند. دلیلش این است كه آنها آيات ما را تکذیب کردند و از آن غفلت ورزيدند.
  45. كسانى كه آيات ما و ديدار آخرت را تکذیب می کردند، اعمالشان تباه شده است. آيا جز در برابر آنچه مى كردند جزا داده مى شوند؟
  46. قوم موسى پس از (رفتن) او، از زيورهاى خود مجسّمۀ گوساله اى براى خود ساختند كه صداى گاو داشت. آيا نديدند كه آن گوساله با آنها سخن نمى گويد و آنها را به راهی هدایت نمی کند؟ آن را (برای عبادت) گرفتند و ستمكار بودند.
  47. و چون پشيمان شدند و ديدند كه واقعا گمراه شده اند، گفتند: اگر پروردگار ما به ما رحم نكند و ما را نيامرزد، قطعا از زيانكاران خواهيم بود.
  48. و زمانی که موسى، خشمناك و اندوهگين به سوى قوم خود بازگشت، گفت: «پس از من چه بد جانشينى براى من بوديد! آيا بر فرمان پروردگارتان پيشى گرفتيد؟ موسی الواح را انداخت و ( از موى) سر برادرش گرفت و او را به طرف خود كشيد. هارون گفت: «اى فرزند مادرم، اين قوم، مرا ناتوان يافتند و چيزى نمانده بود كه مرا بكشند؛ پس مرا دشمن شاد مكن و مرا در شمار گروه ستمكاران قرار مده».
  49. موسى گفت: «پروردگارا، من و برادرم را بيامرز و ما را مشمول رحمت خود قرار بده. و تو مهربان ترين مهربانانى».
  50. بدون شک كسانى كه گوساله را (برای عبادت) گرفتند، به زودى خشمى از پروردگارشان و ذلّتى در زندگى دنيا به آنها خواهد رسيد. ما اين گونه، دروغ پردازان را كيفر مى دهيم.
  51. كسانى كه كارهاى بد كردند و پس از آن توبه کرده و ايمان آوردند، بدون شک پروردگار تو بعد از آن بسيار آمرزنده و مهربان است.
  52. و چون خشم موسى فرو نشست، الواح را برداشت؛ و در نسخه آن، براى كسانى كه از پروردگارشان بيمناك بودند، هدايت و رحمتى بود.
  53. و موسى از ميان قوم خود هفتاد نفر را براى وعده ما انتخاب کرد. زمانی که زلزله، آنها را فرا گرفت، گفت: «پروردگارا، اگر مى خواستى، آنها را و مرا پيش از اين هلاك مى کردی آيا ما را به خاطر آنچه كم خردانِ ما كرده اند هلاك مى كنى؟ اين جز آزمايش تو نيست؛ هر كه را بخواهى به وسيلۀ آن گمراه و هر كه را بخواهى هدايت مى كنى. تو سرپرست و ياور مايى. پس ما را بيامرز و به ما رحم كن، و تو بهترين آمرزنده و بخشنده ای»
  54. براى ما در اين دنيا و در آخرت خوبى مقرّر فرما، كه ما به سوى تو بازگشته ايم. خدا گفت: من عذابم را به هركسی بخواهم مى رسانم، و رحمتم همه چيز را فراگرفته است. پس به زودى رحمتم را براى كسانى كه تقوا پيشه مى كنند، زكات مى دهند و كسانى كه به آيات ما ايمان مى آورند، مقرّر خواهم داشت.
  55. کسانی كه از اين فرستاده و پيامبر درس نخوانده، -كه اوصاف او را نزد خود در تورات و انجيل نوشته مى يابند،- پيروى مى كنند؛ پیامبری که آنها را به كارهاى پسنديده امر و از كارهاى ناپسند نهی می کند، و چيزهاى مطبوع و پاک را برايشان حلال و چيزهاى نامطبوع و ناپاک را بر آنها حرام مى سازد، و تكليف هاى سنگين و قيد و بندهايى را كه بر آنها بوده است از ايشان بر مى دارد. پس كسانى كه به او ايمان آوردند و از وى دفاع كردند و ياريش نمودند و از نورى كه با او نازل شده است پيروى كردند، اينها رستگار خواهند بود.
  56. بگو ای پیامبر!: اى مردم، من پيامبر خدا به سوى همۀ شما هستم. همان خداوندی كه فرمانروايى آسمانها و زمين از آنِ اوست. هيچ معبودى جز او نيست؛ كه او زنده مى كند و مى ميراند. پس به خدا و فرستادۀ او كه پيامبر درس نخوانده اى است كه به خدا و كلمات او ايمان دارد، ایمان بیاورید و او را پيروى كنيد، اميد كه هدايت شويد.
  57. و از قوم موسى گروهى بودند كه بحق هدايت و بر اساس حق داوری و رفتار می کردند.
  58. و ما بنى اسرائيل را به دوازده قبيله كه هر يك امتى بودند، تقسيم كرديم. ما به موسى هنگامى كه قومش از او درخواست آب كردند، وحى نموديم كه: عصايت را بر اين سنگ بزن. در نتيجه دوازده چشمه از آن سنگ جوشيد. هر گروهى چشمه خود را شناخت. و ما ابر را بر سر آنها سايبان قرار داديم، و براى آنها منّ و سلوى نازل كرديم. ( به آنها گفتيم) از روزى هاى پاكيزه اى كه به شما داديم، بخوريد. (آنها با سرپيچى از ما) بر ما ستم نكردند، بلکه بر خود ظلم کردند.
  59. و (به یاد بیاور) زمانی را كه به آنها گفته شد: در اين شهر(بیت المقدس) ساكن شويد، و از (نعمت هاى) آن هرجا كه خواستيد بخورید، و بگوييد: «خدايا، گناهان ما را فروريز » و از اين در، سجده كنان (خاضعانه) داخل شوید، تا خطاهاى شما را بر شما ببخشيم. به زودى بر پاداش نيكوكاران خواهيم افزود.
  60. پس كسانى از آنها كه ظلم كردند، آن سخن را به سخنى غير از آنچه به ايشان گفته شده بود تبديل كردند. در نتيجه براثر ظلمى كه مرتكب مى شدند، عذابى از آسمان بر آنها فرستاديم.
  61. و از (یهودیان) درباره اهالى آن شهرى كه كنار دريا بود، بپرس: زمانی كه به حكمِ روز شنبه تجاوز مى كردند. چون روز شنبه ماهيان آنها روى آب ظاهر مى شدند و روزهاى غير شنبه به طرف آنها نمى آمدند به این ترتیب ما آنها را به خاطر آن كه نافرمانى مى كردند آزمايش و گرفتار مى كرديم.
  62. و (به یاد بیاورید) زمانى را كه گروهى از بنی اسرائیل گفتند: چرا قومى را موعظه مى كنيد كه خدا هلاكشان خواهد كرد و يا به عذابى سخت گرفتارشان خواهد ساخت؟ گفتند: تا عذرى باشد به درگاه پروردگارتان، و شايد آنها تقوا پیشه کنند.
  63. و چون تذكراتى را كه به آنها داده شده بود، فراموش كردند، ما هم آن جماعت را كه نهى از منكر مى نمودند، نجاتشان داديم و آنهایی را كه ظلم می کردند، به خاطر نافرمانى شان، به عذابى سخت گرفتار ساختيم.
  64. و چون از آنچه از آن نهى شده بودند سرپيچى كردند، به آنها گفتيم: به شکل میمون های رانده شده در آیید.
  65. (این آیه درباره یهود نازل گردیده است) و آن گاه پروردگار تو اعلام كرد: تا روز قيامت كسانى را بر آنها(بنی اسرائیل) مسلط خواهد ساخت كه آنها را شکنجه کند. در حقيقت مجازات پروردگارت سريع است و او آمرزندۀ مهربانست.
  66. و آنها را در زمين به گروه هايى مختلف تقسيم كرديم. بعضى از آنها شايسته اند و بعضى ديگر (ناشایسته) پايين تر از آنند. و آنها را به وسيلۀ خوبى ها و بدى ها آزموديم، باشد كه(آنها از كج روى) بازگردند.
  67. آن گاه پس از آنها نسلى جانشينشان شدند كه کتاب (تورات) را به ارث بردند. آنها در حالى كه متاع ناپايدار دنيا را مى گرفتند و مى گفتند: به زودى بخشيده خواهيم شد. و اگر دوباره متاع ناپايدارى مانند آن به آنها مى رسيد آن را مى گرفتند. آيا پيمان اين كتاب از آنان گرفته نشده بود كه دربارۀ خدا جز حق نگويند با اينكه آنچه را كه در آن کتاب بود آموخته بودند؟ و سراى آخرت براى كسانى كه تقوا پيشه مى كنند بهتر است. پس آيا آنها عقل خود را به كار نمى گيرد.
  68. و كسانى كه به كتاب (آسمانى) تمسك مى جويند و نماز را برپامى دارند، ما اجر مصلحان را ضایع نمى كنيم.
  69. و (به یاد بیاورید) زمانی را كه كوه طور را از جاى شان كنديم و آن را بالاى سرشان مانند سايبان قراردادیم. آنها گمان کردند كه آن کوه بر سرشان فروخواهد افتاد. (ما به آنها گفتيم:) كتابى را كه به شما داده ايم محکم بگيريد، و آنچه را كه در آن است به ياد داشته باشيد، تا شاید با تقوا گردید.

آیه عهد الست در عالم ذر

  1. و (به یاد بياور) زمانى را كه پروردگارت از پشت فرزندان آدم، ذريۀ آنها را گرفت؛ و آنها را شاهد بر خود شان ساخت؛ (و فرمود:) «آيا من پروردگار شما نيستم ؟» گفتند: «آرى، شهادت مى دهيم!» (چنين كرد تا در) روز قیامت نگویند: «ما از اين، غافل بوديم.
  2. يا نگوييد: كه پدران ما پيش از اين شرك ورزيدند، و ما نسلى بعد از آنها بوديم، پس آيا ما را به سبب آنچه اهل باطل انجام داده اند هلاك مى كنى ؟
  3. ما آیات را اینگونه با تفصیل بیان می کنیم، تا شاید آنها به سوی حق بازگردند.

داستان بلعم باعور

  1. ( این آیه درباره مردى از بنى‌اسرائیل به نام بلعم بن باعور نازل گردیده است.) و خبر آن كسى را برای آنها بخوان كه آيات خود را به وى(بلعم باعور) داديم و او از آنها جدا شد، پس شيطان او را دنبال كرد و سرانجام از گمراهان گرديد.
  2. و اگر مى خواستيم، مقام او را به وسيلۀ آن آيات بالا مى برديم. ولى او به زمين(دنیا و مادیات) گرايش يافت و از هوس هاى خود پيروى كرد. پس مثال او مانند سگ است كه اگر به آن حمله كنى زبان خود را از دهان بیرون مى کند، و اگر رهايش كنى باز زبان خود را بیرون می کند. اين است نمونه قومى كه آيات ما را تكذيب كردند. پس اين قصّه را بیان كن، تا شاید آنها فکر کنند.
  3. چه زشت است داستان گروهى كه آيات ما را تكذيب و به خود ظلم مى نمودند.
  4. هركسی را خداوند هدايت كند، هدایت شده اوست؛ و هركه را خدا گمراه کند، چنين كسانى خود زيانكارند.
  5. ما، بدون شك بسيارى از جنّ و انس را براى جهنّم آفريده ايم. آنها دل هايى دارند كه با آن نمى فهمند، و چشم هايى دارند كه با آنها نمى بينند، و گوش هايى دارند كه با آنها نمى شنوند. اينها همچون چهارپایان هستند، بلكه گمراه ترند. اينها خود غافلند.
  6. (مردى مشغول خواندن نماز بود و در میان نماز اسم خدا را به (اللَّه) و به (الرّحمن) مى آورد. یكى از مشركین مكه كه ناظر خواندن نماز او بود وقتى كه نام خدا را به دو نام اللَّه و رحمن از زبان وى شنید، گفت: مگر نه این است كه محمد مردم را به خداى یگانه دعوت می‌نماید پس چگونه است كه این مرد مسلمان نام دو خدا را در نماز خود مى برد. سپس جبرئیل این آیه را بر پیامبر وحى فرستاد) نيكوترين نام ها به خداوند اختصاص دارد. پس خداوند را با آن نام ها بخوانيد. و كسانى را كه دربارۀ نام هاى خداوند كج روى مى كنند به حال خود شان وابگذاريد. به زودى آنها در برابر آنچه مى كردند جزا داده مى شوند.
  7. و از ميان كسانى كه آفريده ايم، گروهى هستند كه مردم را به وسيلۀ حق هدايت مى كنند، و به وسيلۀ آن به عدالت رفتار مى نمايند.
  8. كسانى كه آيات ما را تكذيب كرده اند، به تدريج آنها را از جايى كه نمى دانند گرفتار خواهيم کرد.
  9. به آنها مهلت می دهم که تدبیر من محکم و استوار است.
  10. (رسول خدا بر كوه صفا رفت و قریش را بخواند و گفت: اى بنوفلان و بنوفلان، منظور وى از این ندا و خواندن، ترسانیدن آن‌ها از عذاب و عقاب خداوند بوده است یكى از آن میان گفت: این، هم‌سخن شما دیوانه است كه صبح مردم را ندا می‌كند و می‌خواند، سپس این آیه نازل گردید.) آیا آنها فکر نکرده اند كه در همنشين آنها (پيامبر) هيچ گونه جنونى نیست؟ او جز بیم دهنده و اخطار كننده اى آشكار نيست.
  11. آيا آنها در ملكوت آسمانها و زمين و هر چيزى كه خدا آفريده است نگاه نکرده اند؛ و اينكه شايد آنها هنگام مرگشان نزديك شده باشد؟ پس به كدام سخن، بعد از قرآن ايمان مى آورند؟
  12. هركسی را خدا گمراه كند، رهبر و هدايت كننده اى نخواهد داشت. خداوند چنين كسانى را در طغیان شان، در حال كوردلى، رها مى سازد.
  13. (عده‌اى از یهودیان نزد رسول خدا آمدند و گفتند: یا محمد ما را از ساعت یعنى از روز قیامت خبر بده كه چه وقتى برپا خواهد شد. سپس این آیه نازل گردید.) ای پیامبر! از تو دربارۀ قيامت مى پرسند كه چه وقت تحقّق مى يابد؟ بگو: علم آن، تنها نزد پروردگار من است؛ جز او هيچ كس آن را در وقتش پديدار نمى سازد. (حادثه روز قیامت) در آسمان ها و زمين سنگين خواهد بود. این حادثه به صورت ناگهانی بر شما می آید. آنها از تو چنان مى پرسند كه گويا از آن خبر دارى. بگو: علم آن، تنها نزد خداست، ولى بيشتر مردم نمى دانند.
  14. (اهل مكه به رسول خدا گفتند: آیا مى‌توانى قیمت و بهاء اشیا ارزان را قبل از آن كه گران بشود به ما بگوئى تا بتوانیم سود و بهره خوبى بدست آوریم سپس این آیه نازل گردید) بگو: من اختيار هيچ سود و زيانى را براى خود ندارم، مگر آنچه را كه خدا بخواهد و اگر غيب مى دانستم، خير بيشترى به دست مى آوردم و به من آسیبی نمى رسيد. من جز بیم دهنده و بشارت دهنده اى براى مؤمنان نيستم.

نعمت همسر و فرزند

  1. او کسی است كه شما را از يك تن آفريد، و همسرش را از جنس او قرار داد تا در كنارش آرامش بيابد. پس هنگامى كه با او آميزش كرد، بارى سبك پیدا کرد. وی (مدتی) آن را با خود داشت پس چون بارش سنگین شد، پدر و مادر، پروردگار خود را خواندند كه اگر فرزندى صالح به ما عطا كنى، قطعا از سپاسگزاران خواهيم بود.
  2. امّا هنگامى كه خداوند فرزندى صالح برای آنها عطا کرد، براى او در آنچه به ايشان داده بود شريكانى قرار دادند. خداوند بالاتر از آن است که برای او شریك قرار دهند.
  3. آيا موجوداتى را شريك خداوند قرار مى دهند كه چيزى را خلق نمى كنند و خود مخلوقند؟
  4. و نه مى توانند آنها را يارى كنند و نه خود را يارى مى دهند؟
  5. و اگر آنها را به سوى هدايت بخوانيد، از شما پيروى نمى كنند برای شما يكسان است، چه آنها را بخوانيد يا ساكت باشيد.
  6. بدون شک آنهايى را كه شما به جای خدا مى خوانيد، بندگانی مانند شما هستند؛ پس اگر راست مى گوييد، آنها را بخوانيد، (و آنها) بايد به شما پاسخ دهند.
  7. آيا آنها(شریکان) پاهايى دارند كه با آنها راه بروند، يا دست هايى دارند كه با آنها بگيرند، يا چشم هايى دارند كه با آنها ببينند، يا گوش هايى دارند كه با آنها بشنوند؟ بگو: شريكان خود را بخوانيد، سپس با من هر نیرنگی که می توانید بکار برید و مرا مهلت ندهيد.
  8. بدون شک، ياور من آن خدايى است كه اين كتاب را نازل كرده است، و او شايستگان را کمک مى كند.
  9. كسانى را كه به جاى خدا مى خوانيد، نه مى توانند شما را يارى دهند و نه خود را يارى رسانند.
  10. و اگر آنها را به سوى هدايت بخوانيد، نمى شنوند. آنها را مى بينى كه گويا به سوی تو نگاه مى كنند درحالى كه نمى بينند.

تشویق به آسان گیری و اجتناب از انتقام جویی

  1. (ای پیامبر!) گذشت را پيشه كن، و به كارهاى پسنديده فرمان بده، و از جاهلان روى بگردان.
  2. و اگر از شيطان وسوسه اى به تو رسيد، به خداوند پناه ببر؛ همانا او شنوا و داناست.
  3. همانا كسانى كه تقوا دارند، هرگاه وسوسه اى از شيطان به آنها برسد، متذكّر مى شوند و يكباره بينا مى گردند.
  4. و برادران مشركان (شياطين) آنها را در گمراهى می کشانند و کوتاه نمی آیند.
  5. و هرگاه آيه ی را (كه مى خواهند) براى آنها نياورى، مى گويند: چرا آن را خود انتخاب نكردى؟ بگو: من فقط آنچه را كه از جانب پروردگارم به من وحى مى شود پيروى مى كنم. اين (قرآن) رهنمودی از جانب پروردگارتان است، و هدايت و رحمتى است براى مردمى كه ايمان مى آورند.
  6. هنگامى كه قرآن خوانده مى شود، به آن گوش دهيد و سكوت كنيد. باشد كه مورد رحمت قرار گيريد.
  7. و پروردگارت را صبح و شام در دل خود، از روى تضرّع و ترس به صدايى آرام و آهسته ياد كن و از غافلان مباش.
  8. بدون شک، آنهایی كه نزد پروردگار تو هستند، از پرستش او تكبّر نمى ورزند، او را منزّه مى شمارند و براى او سجده مى كنند.
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها