سایت مؤسسه فرهنگی-خدماتی فانوس

ترجمه سوره بقره قسمت دوم مترجم محمد جواد برهانی

داستان سحر هاروت و ماروت

یهودیان از آنچه شیاطین در زمان پادشاهی سلیمان (از علم سحر) میخواندند، پیروی می‌کردند. سلیمان (اقدام به سحر نکرد) و کافر نشد، اما شیاطین که به مردم سحر یاد می‌دادند، کافر شدند. یهودیان همچنین از دو فرشته که در شهر بابل نازل شد، پیروی کردند. فرشتگان به هیچ کس چیزی نمی‌آموختند، مگر اینکه می‌گفتند: ما وسیله برای آزمایش شما هستیم( و علم سحر را برای مبارزه با ساحران و ابطال سحر آنها به شما آموزش می‌دهیم)، پس (با به کار بردن آن در موارد حرام) کافر نشوید. اما مردم از آن دو فرشته مطالبی یاد می‌گرفتند که با آن میان مرد و همسرش جدایی و اختلاف می‌انداختند؛ در حالکیه آنها جز با اذن الهی قدرت آسیب رساندن به کسی را نداشتند. مردم همواره چیزی را یاد می‌گرفتند که به آنان آسیب می‌رسانید و سودی نمی‌بخشید. یقینا یهود می‌دانستند که هر کسی خریدار سحر باشد در آخرت هیچ بهره ی ندارد، راستی آنها اگر می‌فهمیدند، خود را به بد چیزی فروختند.

  1. اگر آنان ایمان می‌آوردند و (از سحر) پرهیز می‌کردند، پاداش بهتری از نزد خداوند دریافت می‌کردند، اگر می‌دانستند.
  2. ای کسانی که ایمان آورده اید(به پیامبر) نگویید: “راعنا”؛ یعنی مراعات مان کن، بلکه “انظرنا” یعنی ما را در نظر بگیر، بگویید، (این توصیه را) بشنوید و برای کافران عذاب دردناکی است.(کلمه “راعنا” دو معنا دارد از ماده “رعی” به معنای رعایت حال و مهلت دادن و از ماده “الرعونه” به معنای حماقت است. عده از مردم از پیامبر تقاضا می‌کردند که با تانی و رعایت حال آنها سخن بگوید، لذا کلمه “راعنا” را به کار می‌بردند که یهودیان از آن سوء استفاده می‌کردند، لذا این آیه نازل شد که به جای “راعنا” از کلمه “انظرنا” استفاده شود.)
  3. کافران از اهل کتاب و مشرکان دوست ندارند که هیچ خیری از جانب پروردگارتان بر شما نازل شود. در حالی که خداوند، رحمت خود را به هر که بخواهد اختصاص می‌دهد، و خداوند صاحب فضل بزرگ است.

آیه نسخ

  1. هر آیه ای را نسخ کنیم و یا آن را به تاخیر اندازیم، بهتر از آن، یا همانند آن را می‌آوریم، آیا نمی‌دانی که خدا بر هر چیزی توانا است؟(وقتی قبله از بیت المقدس به کعبه تغییر یافت، یهودیان شروع به شماتت و تبلیغات کردند که چرا احکام شما نسخ می‌شود، آنگاه این آیه نازل شد)
  2. آیا نمی‌دانی که حکومت زمین و آسمان از آن خداست؟ و جز خدا برای شما هیچ یاور و سرپرستی نیست.(پس خداوند حق دارد احکام و قوانین را تغییر دهد).
  3. آیا بنادارید از پیامبرتان سوالات (نابجا) بکنید، همانگونه که پیش از این، موسی مورد سوال قرار گرفت، هر کس کفر را با ایمان مبادله کند پس قطعا از راه مستقیم گمراه شده است. (عده ی از روی لجاجت از پیامبر سوالات و خواسته های نامربوط داشتند، مثلا می‌گفتند: از سوی خداوند تان برای ما نامه بیاور، یا نهری را برای ما جاری ساز و مانند آن، و در واقع این گروه تصمیم نداشتند به پیامبر ایمان بیاورد، آن گاه این آیه از جانب خداوند نازل شد.)

109.بسیاری از اهل کتاب بعد از اینکه حق برای آنها روشن شد، از روی حسدی که در درونشان هست، دوست دارند، شما را بعد از ایمان تان به کفر بازگردانند. پس گذشت کنید و از آنان روی برگردانید، تا خداوند فرمان بدهد، (که آن فرمان دریافت جزیه و یا جنگ با آنها است). یقینا خداوند بر هر کاری تواناست.

  1. نماز را بر پادارید و زکات را پرداخت کنید و هر کار خیری که برای خود از پیش می‌فرستید، آن را نزد خدا می‌یابید، یقینا خداوند به آنچه انجام می‌دهید بیناست.
  2. گفتند: غیر از یهود و نصاری کسی دیگری هرگز وارد بهشت نمی‌شود، این آرزو و تصورات باطل آنهاست. بگو: اگر راست می‌گویید، دلیل خود را بیاورید.
  3. بلی، هر کسی خود را با تمام وجود تسلیم خدا کند و نیکو کار باشد، پس پاداش او نزد پروردگارش محفوظ است، نه ترسی بر آنهاست و نه غمگین می‌شود.
  4. یهود گفتند نصارا بر حق نیستند، و نصارا گفتند: یهود بر حق نیستند، در حالیکه هر دو کتابهای آسمانی خود را می­خوانند. همچنین انسانهای نادان مثل یهود و نصارا گفتند: اسلام بر حق نیستد. پس خداوند در روز قیامت درباره ی اختلاف شان داوری خواهد کرد.

ممانعت از مسجد

چه کسی ستمکارتر از کسی است که نگذارد نام خدا در مسجد برده شود و برای نابودی مسجد تلاش می­کند. اینها فقط با ترس وارد مساجد می شوند. برای اینگونه افراد در دنیا ننگ و خفت و در آخرت عذاب بزرگی آماده است.

  1. مشرق و مغرب مال خدا است، پس به هر سو روی خود را بچرخانید، همانجا رو به خدا است. بدون شک خداوند واسع و دانا است.
  2. مشرکان گفتند خداوند فرزند دارد، اما خداوند منزه است و همه آنچه که در زمین و آسمان است از آن خداوند است. همه موجودات فرمانبر خدا است.
  3. خداوند آفریدگار آسمانها و زمین است. هرگاه خداوند اراده کند چیزی را بیافریند و همین که بگوید: باش، آن چیز موجود می شود.
  4. جاهلان گفتند: چرا خداوند با ما سخن نمی گوید و چرا برای ما معجزه نمی فرستد؟ گذشتگان آنها نیز چنین می گفتند. دل های اینها مثل هم اند. ما معجزه و آیات خود را برای اهل یقین بیان کرده ایم.
  5. ای پیامبر! ما تو را به حق فرستادیم تا مردم را هم بشارت دهی و هم انذار نمایی. تو مسول اهل دوزخ نیستی (که چرا آنها گمراه شدند)
  6. ای پیامبر! یهود و نصارا از تو هرگز راضی نمی گردد، مگر اینکه تو از دین آنها پیروی کنی. ای پیامبر! به آنها بگو که هدایت واقعی همان هدایت خدا است. اگر از امیال یهود و نصارا پیروی کنی بعد از اینکه با علم حق را پیدا کردی، دیگر برای تو از جانب خدا سرپرست و یاوری نیست.
  7. کسانی که برای شان کتاب داده ایم و آنها کتاب را به درستی می­خوانند، آنها به قرآن ایمان می آورند. کسی که به قرآن کافر شوند، بدون شک آنها زیانکارند.
  8. ای مردم بنی اسرائیل! نعمتم را که برای شما فرستادم و شما را بر همه مردم جهان برتری دادم، یاد کنید.
  9. ای بنی اسرائیل! بترسید از روزی که هیچ کسی نمی تواند چیزی را از دیگری دفع کند و چیزی هم به عنوان عوض قبول نمی شود و هیچ شفاعتی هم مفید واقع نمی گردد، و نه ایشان یاری شوند.

داستان حضرت ابراهیم

  1. هنگامی­که خداوند ابراهیم را با کلماتی (مانند ذبح فرزند، افکندن در آتش) امتحان کرد، و او همه را تمام کرد و موفق شد، گفت: ای ابراهیم! من تو را امام قرار دادم، ابراهیم گفت: از فرزندانم (هم کسی امام می شود)؟، فرمود: عهد من به ستمکاران نمی رسد.
  2. وقتی کعبه را محل اجتماع و جایگاه امن مردم قرار دادیم، گفتیم مقام ابراهیم را محل نماز قرار دهید. و از ابراهیم و اسماعیل تعهد گرفتیم که خانه ی مرا برای طواف کنندگان، اعتکاف کنندگان و نماز گزاران پاکیزه کنید.
  3. آنگاه ابراهیم عرض کرد: پروردگارا اینجا را شهر امن بگردان و اهل این شهر را از نعمت های فراوان بهره مند نما، هر کس از اهالی این شهر به خدا و قیامت ایمان آورند و فرمود: اما کسی که کافر شود، اندکی از نعمت ها بهره مند می­کنم، آنگاه وی را به سوی عذاب آتش می­کشانم و چه بد سرنوشتی است.
  4. زمانی که ابراهیم و اسماعیل پایه های خانه ی خدا را بالا می بردند، گفتند: پروردگارا از ما قبول کن، که تو شنوا و دانایی.
  5. پروردگارا! ما را تسلیم خود گردان و از نسل ما امتی مسلمان برای خودت قرار بده، و آداب عبادی ما را به ما نشان بده و ما را ببخش، بی شک تو بسیار بخشنده و مهربانی.
  6. پروردگارا! در میان آنها پیامبری از خود شان بفرست که آیات تو را برای آنها بخواند و به آنها کتاب و حکمت یاد دهد و آنها را تزکیه کند. بدون شک تو عزیز و حکیمی.
  7. کسی از دین ابراهیم روی بر نمی گرداند مگر اینکه سفیه و سبک مغز باشد. ما ابراهیم را در دنیا انتخاب کردیم و او در آخرت از صالحان است.
  8. وقتی پروردگار به ابراهیم گفت: مسلمان شو، ابراهیم گفت: تسلیم پروردگار جهانیان شدم.
  9. ابراهیم و یعقوب فرزندان خود را به دین توحید سفارش کردند که ای فرزندانم! خداوند این دین را برای شما انتخاب کرده است، پس نمیرید مگر اینکه شما مسلمان شده باشید.
  10. آیا زمانی که مرگ یعقوب فرا رسید، شما حاضر بودید؟ یعقوب به فرزندان خود گفت: بعد از من چه را عبادت می­کنید؟ آنها گفتند: خدای تو و خدای پدرانت ابراهیم، اسماعیل و اسحاق را که خداوی یک تا است عبادت می­کنیم و ما تسلیم آن خدای واحد می باشیم.
  11. آنها امتی بودند که گذشتند، برای آنها است آنچه کسب کردند و برای شماست آنچه کسب می­کنید، آنچه را که آنها انجام می­دادند از شما سوال نمی­کنند.
  12. اهل کتاب گفتند: یهودی یا نصرانی شوید تا هدایت گردید. به آنها بگو: ما پیروی دین حق ابراهیم هستیم که او از مشرکان نبود.
  13. به آنها بگویید: ما به خداوند و آنچه بر ما نازل شده و آنچه بر ابراهیم، اسماعیل، اسحاق، یعقوب و نوادگان او نازل شده است و آنچه به موسی و عیسی و پیامبران دیگر داده شدند، ایمان آوردیم. ما میان هیچ یک از پیامبران فرق نمی گذاریم و تسلیم امر خداوندیم.
  14. اگر اهل کتاب به همان چیزی که شما به آن ایمان آوردید، ایمان بیاورند، بدون شک آنها نیز هدایت یافته اند. اگر آنها روی بر گردانند، پس قطعا آنها مخالف هستند، و خداوند تو را از شر آنها حفظ می­کند. خداوند شنوا و دانا است.
  15. رنگ الهی بگیرید. چه رنگی زیباتر از رنگ الهی است؟ ما خداوند را عبادت می­کنیم.
  16. ای پیامبر! با اهل کتاب بگو: آیا با ما در باره ی خداوند مجادله می­کنید؟ خداوند پروردگار ما و شما است. اعمال ما مربوط به ما است و اعمال شما مربوط شما است. ما مخلص خداوند هستیم.(یعنی خداوند را خالصانه عبادت می­کنیم.)
  17. آیا شما می گویید ابراهیم، اسماعیل، اسحاق، یعقوب و نوادگان او یهودی یا نصرانی بودند؟ بگو: آیا شما بهتر می­دانید یا خداوند؟ چه کسی ظالم تر از آن کسی است که شهادتی را که نزد او است پنهان کند؟ خدا از آنچه که شما می­کنید غافل نیست. (مقصود کتمان شهادت نبوت پیامبر از سوی اهل کتاب است).
  18. آنها امتی بودند که گذشتند، برای آنها است آنچه کسب کردند و برای شماست آنچه کسب می­کنید، آنچه را که آنها انجام می­دادند از شما سوال نمی­کنند.

جزء دو

تغییر قبله از بیت المقدس به کعبه

  1. انسان های سفیه می گویند: چه چیز باعث شد که آنها از قبله اول خود رو گردانند.؟ بگو: مشرق و مغرب مال خدا است. خداوند هر کسی را بخواهد به راه مستقیم هدایت می­کند.
  2. این گونه ما شما را امت وسط قرار دادیم تا بر مردم شاهد باشید و پیامبر بر شما شاهد باشد. قبله ای را که به سمت آن نماز می­خواندید (بیت المقدس)، قرار ندادیم مگر برای اینکه بدانیم چه کسانی از پیامبر پیروی می­کنند و چه کسانی از ی پیروی نمی­کنند. البته این کار به جز برای کسانی که خداوند هدایتشان کرده، بسیار سخت بود. خداوند ایمان شما را ضایع نمی­کند. خداوند بر مردم رئوف و مهربان است.
  3. ما گردش رویت را در آسمان (برای تبدیل قبله) می بینیم. بدون شک تو را به سمت قبله ی که به آن خوشحال باشی بر می گردانیم. پس روی خود را به سمت مسجد الحرام بر گردان. شما مسلمانان هم هر جا هستید روی خود را به سمت مسجد الحرام نمایید. اهل کتاب می­دانند که این حکم از جانب پروردگار شان حق است. خدا از آنچه انجام می­دهند غافل نیست.
  4. اگر هر گونه دلیل برای اهل کتاب بیاوری قبله ی تو را پیرو و قبول نمی­کنند. تو نیز تابع قبله ی آنها نیستی. هیچ یک از آنها تابع قبله ی دیگری نیستند. اگر تو بعد از علمی­که به تو رسیده از هواهای آنها پیروی کنی، بدون شک از ظالمان خواهی بود.
  5. اهل کتاب، پیامبر را مانند فرزندان خود می شناسند، ولی گروهی از آنها حق را کتمان می­کنند در حالیکه حق را می­دانند.
  6. حق از جانب پروردگا توست، پس تردید نکن.
  7. برای هر کسی، جهتی (قبله ی) است که آن کس روی خود را به آن جهت می­کند. پس در کار خیر باهم مسابقه بگذارید. هر جا باشید خداوند همه شما را جمع می­کند.( در روز قیامت و محشر). خداوند بر هر چیزی قادر است.
  8. از هر جا بیرون شدی و هر جا بودید، برای نماز روی خود را به سمت مسجد الحرام بگردانید، تا مردم بر ضد شما حجتی نداشته باشد مگر ستمگران آنها که (دست از توطئه بر نمی­دارند). پس از آنها نترسید و از من بترسید، تا نعمت خود را بر شما کامل کنم و شما هدایت یابید.
  9. در میان شما پیامبری از میان خود شما فرستادیم، تا آیات ما را بر شما بخواند و از بدی ها شما را پاک کند و کتاب و حکمت به شما یاد دهد و آنچه را نمی­دانستید به شما آموزش دهد.
  10. پس مرا یاد کنید تا من شما را یاد کنم و از من سپاسگزاری کنید و ناسپاسی ام نکنید.
  11. ای کسانی که ایمان آورده اید از صبر و نماز کمک بگیرید که خداوند همراه صابران است.
  12. کسانی که در راه خدا کشته می شوند، مرده نگویید، آنها زنده اند و شما نمی­دانید.
  13. ما شما را به اموری چون ترس، گرسنگی، ضرر مالی و جانی امتحان می­کنیم و به صابران بشارت ده.
  14. صاحبان مصیبت صبر پیشه کرده بگویند: ما از خداییم و به سوی او باز می گردیم.
  15. صلوات و رحمت پروردگار بر آنها باد و همین ها هدایت یافته گانند.
  16. صفا و مروه از نمادهای خداوند است. پس هر کسی حج خانه ی خدا یا عمره به جا بیاورد، گناه ندارد که میان آن دو صواف کند. کسی که از روی میل و رغبت خود کار خیر نماید، خداوند شاکر و دانا است.[1]

پنهان کردن حق

  1. کسانی که دلایل روشن و هدایتگری را که ما نازل کرده ایم پنهان می­کنند، بعد از آنکه آن دلایل را در کتاب آسمانی برای مردم روشن ساخته ایم، خداوند آنها را لعنت می­کنند و لعنت کنندگان نیز آنها را لعنت می­کنند.
  2. مگر آنها که توبه کردند و اصلاح نمودند و حقیقت را آشکار کردند، توبه آنها را می پذیریم و من توبه پذیر مهربانم.
  3. آنهایکه کافر شدند و کافر از دنیا رفتند، لعنت خداوند، فرشتگان، و همه ی مردم بر آنها است.
  4. در آن لعنت جاودانه اند؛ نه در عذاب شان تخفیف داده می شود و نه فرصت می یابند.
  5. خدای شما خدای یگانه است و جز او خداوندی نیست و او خداوند رحمان و رحیم است.
  6. بدون شک در خلقت آسمان ها و زمین و پدید آمدن شب و روز و کشتی که برای منفعت مردم در دریار حرکت می­کند و آبی که خداوند از آسمان نازل می­کند، آنگاه با آن آب زمین مرده را زنده می­کند و از هر نوع جنبنده در آن منتشر می سازد و گردش بادها و ابرهای تسخیر شده ی بین آسمان و زمین نشانه های است برای قومی­که بیندیشند.
  7. برخی از مردم همتایانی غیر از خدا می گیرند و آنها را مانند خداوند دوست می­دارند. مومنان خداوند را بیش از هر چیزی دوست دارند. اگر ظالمان عذابی را میدیدند که در قیامت می بینند، (می فهمیدند) که همه قدرت بدست خداوند است و خداوند سخت عذاب می­کند.

جدایی بین رهبران و پیروان

  1. وقتی رهبران از پیروان خود بیزاری جویند و عذاب را ببینند و ارتباط و اسباب بین آنها قطع گردد.
  2. پیروان می گویند: اگر دوباره به دنیا بازگردیم از رهبران خود بیزاری می جوییم همانگونه که آنها از ما بیزاری جسته اند. خداوند اعمال آنها را بصورت حسرت برای آنها نشان می­دهد. آنها از آتش جهنم بیرون نمی شوند.

اجتناب از دام شیطان

  1. ای مردم! از نعمت های حلال و پاکیزه زمین بخورید و از گام ها و دام های شیطان پیروی نکنید که شیطان دشمن آشکار شما است.
  2. شیطان شما را به بدی و فحشا دستور می­دهد و شما را تشویق می­کند که در باره خدا چیزی را که نمی­دانید، بگویید.

مذمت تقلید کورکورانه

  1. وقتی به آنها گفته شود: از چیزی که خداوند نازل کرده است، پیروی کنید، آنها می گویند: ما از چیزی پیروی می­کنیم که پدران ما از آن پیروی می­کردند. آیا هر چند پدران آنها چیزی نمی فهمیدند و هدایت نیافته بودند( باز هم آنها از پدران خود پیروی می­کنند) ؟
  2. مثل کافران مانند حیوانی است که انسان با آن حیوان حرف بزند، اما حیوان جز صدا و ندای نشنود. کافران لجوج کر، گنگ و کوراند و آنها تعقل نمی­کنند.

نعمت های حلال و حرام

  1. ای مومنان! از نعمت های پاکیزه که روزیتان کرده ایم بخورید خدا را شکر کنید، اگر او را عبادت می­کنید.
  2. خداوند مردار، خون، گوشت خوک و حیوانی که نام غیر خدا در حال ذبح بر آن برده شده است را بر شما حرام کرده است. پس کسی که ناچار به خوردن آنها می گردد، بدون زیاده خواهی و به اندازه ضرورت از انها می­خورد گناه ندارد، خداوند بخشنده و مهربان است.
  3. کسانی که آنچه را خداوند در کتاب های آسمانی نازل کرده است، پنهان می­کنند، و آن را به قیمت ناچیز می فروشند، آنها در واقع آتش جهنم می­خورند و خداوند در روز قیامت با آنها سخن نمی گویند و آنها را پاک نمی سازد و این گونه افراد به عذاب دردناکی مبتلا می گردد.
  4. اینگونه افراد کسانی هستند که گمراهی را به قیمت هدایت و عذاب را در مقابل مغفرت خریداری کردند، پس اینها چقدر بر آتش جهنم صبورند.
  5. این کتمان ها دلیل روشنی است که خداوند این کتاب را به حق فرستاده است و کسانی که درباره این کتاب اختلاف کرده اند، بدون شک در دشمنی دوری هستند.

خوبی‌های واقعی

  1. نیکی و خوبی در این نیست که صورت خود را به سوی مشرق و مغرب بچرخانید، بلکه خوبی در این است که انسان به خداوند، روز قیامت، ملایکه، کتاب های آسمانی و پیامبران ایمان بیاورد و مال خود را در عین حالیکه آن را دوست دارد به خویشاوندان، یتیمان، فقرا، ابن سبیلان، درخواست کنندگان و کسانی که در بند هستند بپردازد، نماز را بپادارد، زکات را پرداخت کند و وقتی تعهد بدهند، به تعهد خود عمل کنند و در هنگام سختی و ضرر صبور باشند، اینها راست گو هستند و اینها متقی هستند.

حکم قصاص

  1. ای مومنان! قصاص در باره کشتگان بر شما مقرر شده است که انسان آزاد در مقابل انسان آزاد، عبد در مقابل عبد، زن در مقابل زن قصاص می شود. هر کسی از سوی برادرش چیزی از قصاص برایش بخشوده شد از این گذشت به شایستگی پیروی کند و خونبها را با نیکی ادا کند. این تخفیف و لطفی از جانب پروردگار شما است و پس از آن هر کسی تعدی کند برای او عذابی دردناکی است.[2]
  2. ای خردمندان! در قصاص زندگی شما است، شاید تقوای الهی در پیش گیرید.(در مورد قصاص سه حکم آمده است: یک) قصاص؛ دو) دیه؛ سه) عفو و بخشش.)

وصیت

  1. بر شما واجب شده است که وقتی مرگ یکی از شما نزدیک گردد، اگر مالی داشته باشد، برای والدین و نزدیکان وصیت کند که این حقی برای متقین است.
  2. پس هر کسی وصیت را بعد از اینکه شنید، تغییر دهد، گناهش بر گردن کسی است که آن را تغییر می­دهند. خداوند شنوا و دانا است.
  3. پس هر کسی از انحراف و خطای عمدی و غیر عمدی وصیت کننده ترس داشته باشد و میانشان اصلاح کند، گناهی ندارد. خداوند آمرزنده و مهربان است.(اصلاح و تغییر در وصیت در صورتی که وصیت در بیش از ثلث مال، یا وصیت به گناه و یا وصیتی که موجب فساد، نزاع و خونریزی گردد، جایز است)

روزه و ماه رمضان

  1. ای مومنان! روزه بر شما واجب شده است همانگونه که برای امت های پیش از شما واجب بود، تا شاید متقی گردید.
  2. روزه، ایام معدود (یک ماه) بر شما واجب شده است. هر کسی از شما مریض یا مسافر باشد (روزه بر آنها واجب نیست)، پس روزهای دیگر، قضای روزه اش را بگیرد. کسانی که توان گرفتن روزه را ندارد، در عوض آن برای هر روز مسکینی را طعام دهند. هر کسی با رضا و رغبت کار خیر انجام دهد، برایش خیلی خوب است. روزه گرفتن برای شما خیلی خوب است اگر بدانید.
  3. ماه رمضان، ماهی است که در آن قران برای هدایت مردم نازل شده است. قرآن دارای حجتی از هدایت و جداکننده میان حق و باطل است. کسی که ماه را ببیند، واجب است روزه بگیرد. هر کسی که مریض یا مسافر باشد، روزه اش را در روزهای دیگر قضا کند. خداوند برای شما آسانی می­خواهد و سختی نمی­خواهد، تا روزه ماه رمضان را کامل کنید و خداوند را به خاطر اینکه شما را هدایت کرده است، بزرگ شمارید، تا شاید از خداوند تشکری کنید.
  4. ای پیامبر! هر وقتی بندگانم از تو در باره ی من سوال کند، به آنها بگو: من به آنها نزدیکم و هر کسی مرا بخواند و دعا کند، پاسخ می­دهم و دعای او را اجابت می­کنم. پس آنها باید دعوت مرا اجابت کند و به من ایمان بیاورد تا شاید رشد کند.
  5. در شب های روزه نزدیکی با همسرانتان برای شما حلال شد.[3] زنان لباس شما و شما لباس آنهایید.(یعنی عیب همدیگر را پنهان و مایه زینت همدیگر هستید). خداوند می­دانست که شما به خود خیانت می­کنید ( و توان اجتناب از آمیزش با همسرتان را در شب ماه رمضان ندارید) لذا خداوند از شما در گذشت و شما را بخشید. پس حالا با زنان تان نزدیکی کنید و آنچه را که خداوند بر شما واجب گردانیده است دنبال کنید. تا زمانیکه خط سفید صبح از خط سیاه شب نمایان نشده می توانید بخورید و بیاشامید. اما زمانیکه خط سفید صبح روشن شد روزه را تا شب به پایان رسانید. در زمانیکه در مسجد در حال اعتکاف هستید با زنان تان نزدیکی نکنید. اینها حریم و حدود الهی است پس به آنها نزدیک نشوید. خداوند آیات خود را برای مردم اینگونه روشن می سازد تا شاید مردم تقوا پیشه کند.

نهی از خوردن مال دیگران

  1. اموال یک دیگر را به باطل نخورید. برای خوردن بخشی از اموال مردم به گناه و باطل دعوای آن را نزد قاضی و حاکم نکشانید، در حالیکه شما حقیقت را می­دانید. (پس اگر با دلایل جعلی شما برنده دعوا هم شوید، در حالیکه شما می­دانید در آن مال حق ندارید، خوردن آن مال حرام است).
  2. ای پیامبر! مردم از شما درباره هلال ماه سوال میکند. بگو: هلالِ ماه، تقویمی طبیعی برای مردم و موسم حج است.[4] خوبی در این نیست که انسان از پشت خانه وارد شود. بلکه خوبی آن است که انسان تقوا پیشه کند و از در خانه ها وارد شود. از خدا بترسید تا شاید رستگار شوید.[5]

مبارزه با دشمن

  1. در راه خداوند با کسانی که با شما می جنگند، جنگ کنید ولی تعدی و تجاوز نکنید که خداوند متجاوزان را دوست ندارد.
  2. آنها(کفار مکه) را هر جا یافتید بکشید، از همانجا(مکه) که شما را بیرون کردند، شما هم آنها را از آنجا (مکه) بیرون کنید. فتنه از قتل بد تر است. با آنها(کفار مکه) در کنار مسجد الحرام جنگ نکنید، مگر اینکه آنها در آنجا اقدام به جنگ کند، که اگر با شما جنگیدند، آنها را بکشید که جزای کافران همین است.
  3. اگر کفار از جنگ دست برداشتند، خداوند بخشنده و مهربان است.(شما هم با آنها نجنگید).
  4. با آنها بجنگید تا فتنه بصورت کامل از بین برود و دین خداوند حاکم گردد. اگر دشمنان دست از جنگ برداشتند، دشمنی جز علیه ظالمان جایز نیست.
  5. ماه حرام در مقابل ماه حرام است و حرمت شکنی ها قصاص دارد. پس هر کسی به شما تجاوز کرد با او مقابله به مثل کنید. از خداوند بترسید و بدانید که خداوند با متقیان است.[6]
  6. در راه خداوند انفاق کنید(هزینه جنگ را تامین کنید) و خود را به دست خود به هلاکت نیندازید. خوبی و نیکی کنید که خداوند نیکوکاران را دوست دارد.

احکام حج و عمره

  1. حج و عمره را برای خداوند کامل کنید. اگر محاصره شدید پس هر قربانی که ممکن است انجام دهید، سرهای خود را نتراشید تا زمانیکه قربانی به قربانگاه برسد. هر کسی از شما مریض باشد یا ناراحتی بر سرش داشته باشد پس در عوض آن روزه، یا صدقه و یا عبادت دیگری انجام دهد. هرگاه مانع بر طرف شد و ایمین شدید هر کسی که بعد از عمره، حج انجام دهد هر چه برایش ممکن و میسر است قربانی کند. کسی که قربانی نیافت و نتوانست، سه روز در اثنای حج روزه بگیرد، وقتی از حج برگشت هفت روز دیگر روزه بگیرد که روی هم رفته ده روز کامل می گردد. این حکم برای کسی است که خانواده اش در مسجدا الحرام نباشد. تقوای الهی پیشه کنید و بدانید که خداوند سخت عقاب می­کند.
  2. حج در ماه های معینی انجام می شود. پس هر کسی که در آن ماه های معین واجب است حج بجا بیاورد، نزدیکی با همسر، انجام گناه و مجادله در اثنای حج ممنوع است. هر کار خیری که انجام دهید خداوند آن را می­داند. خرچی آخرت را تهیه کنید که بهترین خرچی تقوای الهی و خدا ترسی است. ای خردمندان از من بترسید.
  3. در ایام حج اگر از فضل پروردگار تان در پی منافع مادی بروید گناه ندارد.[7] وقتی از عرفات کوچ کردید، در مشعر الحرام بروید و آنجا خدا را یاد کنید، و به عبادت بپردازید همان گونه که خداوند شما را راهنمایی کرده است، هرچند شما قبل از آن از گمراهان بودید.
  4. آنگاه از همانجا که بقیه مردم (به سمت منا) حرکت می­کنند، شما نیز (به سمت منا) کوچ کنید[8] و از خداوند طلب بخشش کنید که بدون شک خداوند بخشنده و مهربان است.
  5. وقتی اعمال حج را به پایان رساندید، خداوند را همانگونه که پدران تان را یاد می­کنید، یاد کنید، بلکه خداوند را بالاتر از آن یاد کنید. برخی از مردم کسانی هستند که می گویند: پروردگارا! برای ما در همین دنیا عطا کن، اما برای آنها در آخرت بهره ی نیست.
  6. برخی دیگر از مردم می گویند: پروردگارا! برای ما سعادت دنیا و آخرت عطا کن و ما را از عذاب آتش جهنم نگهدار.
  7. آنها کسانی هستند که نصیب و بهره ی از دستاوردشان خواهند داشت و خداوند در حسابرسی سریع است.
  8. در مراسم حج خداوند را در روزهای معین(ایام تشریق) یادکنید. کسی که عجله کند و اعمال حج را دو روزه انجام دهد و یا (تا روز سوم تشریق) به تاخیر اندازد گناهی بر او نیست. این اختیار برای کسی است که تقوا به خرج داده و تقوای الهی را پیشه کند. بدانید که بدون شک شما به سوی خداوند محشور می شوید.

خوش بیانی منافق

  1. گفتار (زیبایی) برخی از آدم ها درباره ی زندگی دنیا باعث اعجاب شما می گردد. این گونه از آدم ها بر آنچه که در دل دارد خداوند را شاهد می گیرد، در حالیکه او لجوج ترین دشمنان است.[9]
  2. وقتی این گونه افراد بازگردد تلاش می­کند تا در زمین فساد بر پا کند و کشت و نسل را از بین ببرد. خداوند فساد را دوست ندارد.
  3. وقتی به او گفته شود که تقوای الهی را پیشه کند، غرور او را به سمت گناه می­کشاند. پس جهنم او را کفایت می­کند و چه بد جایگاهی است.

ایثار مومن

  1. برخی از آدم ها کسانی است که برای بدست آوردن رضایت خداوند حاضر است جان خود را بدهد. خداوند بر بندگان خود مهربان است.[10]
  2. اگر پس از اینکه دلایل روشن به سوی شما آمد، دوباره کجروی کنید، بدانید که خداوند عزیز و حکیم است. ( و شما مجازات خواهی شد و از زیر سیطره الهی نمی توانید فرار کنید).
  3. آنها انتظار دارند که عذاب خداوند در قالب سایه های از ابر و ملایکه به سوی آنها بیاید و کار آنها را تمام کند. همه ی کارها به سوی خدا باز می گردد.
  4. ای پیامبر! از بنی اسرائیل بپرس، برای آنها دلایل روشنی زیادی فرستادیم و هر کسی که نعمت خداوند را تغییر دهد، (و از آن نابجا استفاده کند) بدون شک خداوند سخت مجازات می­کند.

شیفتگی کافر به دنیا

  1. زندگی دنیا برای کافران زینت یافته و آنها مومنان را مسخره می­کنند. کسانی که تقوا پیشه کردند، در روز قیامت زندگی شان بالاتر از آنها است. خداوند هر کسی را که بخواهد بی حساب روزی می­دهد.[11]
  2. مردم در ابتدا یک امت بودند ( زندگی ابتدایی و یکسانی داشتند) پس خداوند پیامبران را به عنوان مژده دهنده و بیم دهنده فرستاد و همراه آنان کتابی به حق نازل کرد تا در میان مردم در آنچه که درباره آن اختلاف داشتند داوری کند. در آن اختلاف نکردند مگر کسانی که به آنها، آن کتاب با دلایل روشن داده شده بود، و علت اختلاف آنها حسادت و زیاده طلبی در میان آنها بود. پس خداوند مومنان را به حقیقت چیزی که مورد اختلاف آنها بود، هدایت کرد و خداوند هر کسی را بخواهد به راه راست هدایت می­کند.
  3. آیا گمان کردید که وارد بهشت می شوید، در حالیکه هنوز سرگذشت کسانی که پیش از شما بودند به سراغ شما نیامده است. افراد پیش از شما سختی و ضرر دیدند و به تزلزل افتادند تا آنجا که پیامبر و کسانی که با او ایمان آوردند گفتند: کمک خداوند کی می رسد؟ آگاه باشید که کمک خداوند نزدیک است.[12]
  4. ای پیامبر! از شما می پرسند که چه را انفاق کنند؟ بگو: هر چیزی را که انفاق کنید خوب است (انفاق شما) به والدین، خویشان، یتیمان، مساکین و در راه ماندگان باشد. هر کاری خیری که انجام می­دهید بدون شک خداوند از آن آگاه است.

جهاد

  1. جنگ و جهاد بر شما واجب شده است در حالیکه برای شما خوشایند نیست. چه بسا چیزی را شما دوست ندارید اما آن چیز به خیر شما است و چه بسا چیزی را شما دوست دارید اما آن چیز به ضرر شما است. خداوند می­داند و شما نمی­دانید.
  2. ای پیامبر! از تو درباره‌ی جنگ در ماه حرام می پرسند. بگو: جنگ در ماه حرام گناه بزرگی است، اما بازداشتن از راه خداوند، کافرشدن به او، ممانعت از مسجد الحرام و اخراج ساکنان آن نزد خدواند گناهش بزرگتر است. گناه فتنه از کشتار هم بزرگتر است. آنها پیوسته با شما می جنگند تا اگر بتوانند، شما را از دین تان برگردانند. هر کسی از شما از دین خود بر گردد و کافر بمیرد، اعمال آنها در دنیا و آخرت تباه است و آنها اهل دوزخند و همیشه در آن خواهند بود.[13]
  3. کسانی که ایمان آورده اند و کسانی که مهاجر شده اند و در راه خداوند جهاد کرده اند، به رحمت خداوند امیدوارند و خداوند آمرزنده ی مهربان است.

حکم شراب و قمار و مقدار انفاق

  1. ای پیامبر! از تو درباره ی شراب و قمار می پرسند، بگو: در آن دو گناهی بزرگ است و برای مردم منفعت مادی هم دارد، اما گناه و زیان آن از منفعت شان بیشتر است. از تو می پرسند چه چیزی انفاق کنند؟ بگو: از مازاد اموال خود انفاق کنید. خداوند اینگونه آیات خود را بر شما روشن می سازد تا شما درباره دنیا و آخرت فکر کنید.[14]

زندگی با یتیمان

  1. ای پیامبر! از تو درباره ی یتیمان سوال می­کنند، بگو: اصلاح کارشان بهتر است. اگر با آنها زندگی کنید، آنها برادران شما هستند. خدا مفسد و مصلح را می شناسد. اگر خداوند می­خواست بر شما سخت می گرفت؛ خداوند عزیز و حکیم است.

احکام ازدواج

  1. با زنان مشرک تا زمانیکه ایمان نیاورده، ازدواج نکنید. کنیز با ایمان از زن مشرک بهتر است، هرچند زن مشرک مورد پسند شما باشد. با مردان مشرک هم تا زمانیکه ایمان نیاورده زن ندهید. عبد با ایمان از مرد مشرک بهتر است هر چند مورد پسند شما باشد. آنها شما را به سمت آتش دعوت می­کنند و خداوند به اذن خود شما را به سمت بهشت و مغفرت دعوت می­کند. خداوند آیات خود را برای مردم بیان می­کند، تا آنها پند بگیرند.(شخصی به نام مرثد که مسلمان شده بود با دختری به نام عناق از قدیم آشنا بود و عناق مشرک به مرثد مسلمان پیشنهاد ازدواج داد، اما مرثد خواست از پیامبر کسب تکلیف کند که این آیه نازل شد.)
  2. ای پیامبر! از تو درباره ی حیض می پرسند، بگو: آن باعث اذیت زنان است و از زنان در ایام حیض کناره بگیرید و با آنها تا پاک نشده آمیزیش نکنید. هرگاه زنان از حیض پاک شدند از همانجا که خداوند دستور داده است نزدیک شوید. خداوند توبه کنندگان و پاکان را دوست دارد.
  3. زنان شما مزرعه شمایند، پس هر زمان خواستید به مزرعه خود وارد شوید. برای خودتان (خرچی) از پیش بفرستید. از خداوند بترسید و بدانید که او را ملاقات می­کنید و مومنان را بشارت بدهید.

احکام قسم و طلاق

  1. خداوند را دستاویز قسم های خود قرار ندهید که خوبی، تقوای الهی و اصلاح میان مردم نمی­کنید. خداوند شنوا و دانا است.(میان دختر و داماد عبدالله بن رواحه اختلافی روی داد. عبدالله به خداوند قسم خورد که برای اصلاح کار آنها دخالتی نکند، آنگاه این آیه نازل شد که کار را برای رضای خداوند انجام دهید و این گونه قسم خوردن بهانه برای ترک کار خیر نگردد.)
  2. خداوند شما را به خاطر قسم های بیهوده و لغو تان مواخذه نمی­کند و اما به خاطر( قسم های عمدی) که قلب های تان کسب می­کند، مواخذه می­کند. خداوند آمرزنده ی حلیم و بردبار است.
  3. برای کسانی که قسم می­خورند که با زنان خود آمیزش نکند (مانند دوران جاهلیت که این گونه قسم می­خوردند)، چهار ماه به آنها فرصت داده می شود، اگر از قسم خود بازگشتند، خداوند آمرزنده و مهربان است.( شکستن این نوع قسم گناه ندارد).
  4. اگر تصمیم بر طلاق گرفتند، خداوند شنوا و آگاه است.
  5. زنان طلاق داده شده تا سه پاکی صبر کنند(عده نگهدارد). برای زنان طلاق داده شده جایز نیست، حامله بودن خود را پنهان کند، اگر به خداوند و روز آخرت ایمان دارند. شوهرانشان اگر تصمیم بر آشتی دارند، به برگرداندن زنان خود در این مدت سزاوار تر است. این زنان به طور شایسته دارای حقوق است همانگونه که وظایف و تکالیفی بر عهده دارند. مردان بر زنان مزیت دارد. خداوند عزیز و حکیم است.
  6. طلاق رجعی دوبار است. پس از آن (برای بار سوم) باید شوهر یا به خوبی زن را در کنار خود نگهدارد و یا به خوبی او را رها سازد. برای شوهر حلال نیست که آنچه را (از نفقه و مهریه) به زن خود داده است پس بگیرد، مگر اینکه ترس از این باشد که آن دو حدود الهی را مراعات نکنند، پس در این صورت اگر شما اولیا هم ترس داشته باشید که آن دو حدود الهی را رعایت نمی­کنند، پس آنچه زن برای آزادی خود به شوهرش می­دهد برای هر دو گناه ندارد. (یعنی نه از سوی زن که مبلغی را به شوهرش در قبال آزادی وی می پردازد و نه از سوی شوهر که آن مبلغ را می گیرد، گناهی نیست. این نوع طلاق، را خلع می گوید که زن از شوهرش راضی نیست.) اینها قوانین و حدود الهی است پس از این قوانین تعدی نکنید و کسی که از قوانین و حدود الهی تعدی کند، آنها ظالم است.
  7. اگر شوهر بار سوم زنش را طلاق داد، دیگر آن زن برای او حلال نمی شود، مگر زمانی که زن با مردی دیگری ازدواج کند، و اگر شوهر دوم آن زن را طلاق داد، آن گاه آن دو در صورتی که مقررات الهی را رعایت کنند می توانند به همدیگر مراجعه کنند و دوباره ازدواج کنند. این ها قوانین الهی است که خداوند برای قومی­که می­دانند بیان می­کند.(طلاق سوم، طلاق باین نام دارد که جدایی آن همیشگی می شود و در صورتی آن دو می توانند مجدد ازدواج کنند که زن به عقد شخص دیگری در بیاید و آن شخص آن زن را طلاق دهد، در این صورت شوهر اول می تواند با آن زن ازدواج کند.)
  8. وقتی زنان را طلاق دادید و عده ی آنها به پایان رسید، یا به خوبی و شایستگی آنها را نگهدارید و یا به خوبی آنها را رها سازید. آنها را به قصد آسیب رساندن و اذیت کردن نگه ندارید، تا به آنها تعدی و ظلم کنید. کسی که چنین کند، در واقع به خود ظلم کرده است. آیات و قوانین الهی را به مسخره نگیرید. نعمت خداوند، قرآن و حکمت را که بر شما نازل شده و توسط آن شما موعظه می شوید به یاد آورید و از خداوند بترسید و بدانید که خداوند به همه چیز آگاه است.
  9. هر زمانی زنان را طلاق دادید و عده آنها کامل شد، آنان را از ازدواج با شوهران سابق شان در صورتی که به خوبی از همدیگر رضایت داشته باشند، ممانعت نکنید. هر کسی از شما به خداوند و روز آخرت ایمان دارد، به وی اینگونه توصیه می شود. این امر باری شما بهتر و پاکیزه تر است. خداوند می­داند و شما نمی­دانید.(یکی از اصحاب پیامبر به نام معقل بن سیار با ازدواج مجدد خواهرش با شوهر اول شان مخالفت می­کرد و این آیه نازل شد.)
  10. مادران لازم است فرزندان خود را دو سال کامل شیر دهند. این دستور برای کسی است که بخواهد دوره ی شیردهی را کامل کند. در مدت شیردهی خوراک و پوشاک مادران بر عهده ی صاحب فرزند است. هیچ کسی به جز به اندازه توانش تکلیف نمی شود. مادر نباید به خاطر طفلش آسیب ببیند و همچنین صاحب فرزند نباید به خاطر فرزندش آسیب ببیند. وارث نیز همین حکم را دارد. پس اگر پدر و مادر با رضایت و مشورت یکدیگر بخواهند طفل را قبل از موعد(دو سال) از شیر بگیرد، گناهی بر آنها نیست و اشکالی ندارد. اگر خواستید برای فرزند خود دایه بگیرید، اشکالی ندارد و بر شما گناهی نیست البته به شرط اینکه مزد آن را به خوبی پرداخت کنید و از خدا بترسید و بدانید که خداوند به آنچه شما انجام می­دهید بیناست.
  11. زنانی که شوهر شان فوت می­کند، باید چهار ماه و ده روز عده نگه دارند. وقتی عده آنها کامل شد، دیگر اشکال و گناهی ندارد که به شایستگی درباره زندگی خود تصمیم بگیرند و ازدواج کند. خداوند به آنچه انجام می­دهید آگاه است.
  12. خواستگاری کنایی از زنانِ در عده وفات و یا تصمیم بر ازدواج با آنها، گناه و اشکال ندارد. خداوند می­داند که شما آنها را یاد می­کنید و لکن با آنها قرار پنهانی نگذارید مگر اینکه سخن شایسته با آنها بگویید. تا زمانیکه عده آنها تمام نشده اقدام به عقد ازدواج نکنید. بدانید که خداوند از دل شما آگاه است پس از او بر حذر باشید و بدانید که خداوند آمرزنده و حلیم و بردبار است.
  13. اگر زنان را قبل از همبستر شدن و قبل از تعیین مهر طلاق دادید، گناهی بر شما نیست، اما لازم است هدیه ی خوبی به آنها بدهید، سرمایه دار به اندازه توان خود و فقیر هم به اندازه توان خود هدیه بدهد، این وظیفه ی بر نیکوکاران است.
  14. اگر زنان را پیش از همبستر شدن، طلاق دادید مهری برای آنان تعیین کرده بودید، نصف آنچه معین کرده بودید بر عهده ی شما ست، مگر اینکه آنان مهر خود را ببخشند و یا کسی که امر ازدواج به دست اوست آن مهر را ببخشد. گذشت شما به تقوا نزدیکتر است. فضل و بخشش را در میان خود فراموش نکنید که خداوند به آنچه می­کنید بیناست.
  15. بر نمازها به خصوص نماز ظهر پای بند باشید و برای فرمانبرداری خداوند به پا خیزید.(پیامبر در گرمای هوای تابستان نماز را به جماعت می­خواند اما عده ی کمی­در آن شرکت می­کرد و این آیه نازل شد).
  16. پس اگر ترسی از دشمن داشتید، پیاده یا سواره نماز کنید و چون ترس برطرف و امنیت برقرار شد خدا را یاد کنید، همانگونه که خداوند به شما چیزهای یاد داد که شما نمی­دانستید.
  17. کسانی که از دنیا میروند و همسرانی به جا می گذارند، لازم است برای همسران شان وصیت کنند که تا یک سال هزینه زندگی آنها پرداخت گردد و آنها را از خانه اخراج نکنند. اما اگر خود آنها تصمیم شایسته گرفتند و از خانه خارج شدند، اشکال ندارد و بر شما گناهی نیست. خداوند عزیز و حکیم است.(این آیه توسط آیه 234 همین سوره نسخ شده است).
  18. لازم است برای زنان مطلقه هدیه ی مناسبی از سوی پرهیزکاران تقدیم گردد.
  19. خداوند به این صورت آیات خود را برای شما بیان می­کند تا بیندیشید.

جهاد و داستان طالوت

  1. آیا کسانی را که هزاران نفر بودند، ندیدی که از خانه های خود خارج شدند و از ترس مرگ ( از جهاد فرار کردند)، پس خدا به آنها گفت: بمیرید و آنها مردند، آنگاه آنها را زنده کرد، بدون شک خداوند نسبت به مردم، صاحب فضل و کرم است، اما بیشتر مردم ناسپاس اند.(تعداد از مردم در عصر حزقیل پیامبر از جهاد فرار کردند و آنگاه به طاعون مبتلا شدند و همه مردند و آنگاه به دعای حزقیل زنده شدند.)
  2. در راه خداوند جهاد کنید و بدانید که خداوند شنوا و آگاه است.
  3. کیست که به خداوند قرض نیکو دهد، تا خداوند آن را چند برابر افزایش دهد؟ قبض و بسط نعمت ها بدست خداوند است و به سوی او بازگردانده می شود.(این آیه درباره تامین هزینه های جهاد است که از آن به قرض الحسنه تعبیر شده است، البته می توان از آن قرض به نیازمندان را نیز استفاده کرد).
  4. آیا ندیدی بزرگان بنی اسرائیل را پس از موسی وقتی به پیامبر خویش(حضرت ساموئیل) گفتند: برای ما یک رهبر و فرمانده ی بفرست، تا در راه خداوند جهاد کنیم. آن پیامبر گفت: آیا احتمال نمی­دهید که اگر جهاد بر شما واجب شد، جهاد نکنید؟ آنها گفتند: چرا در راه خداوند جنگ نکنیم در حالی که از خانه های خود اخراج و از فرزندان خود دور شدیم، اما هنگامی­که جهاد بر آنها واجب شد و دستور جهاد صادر گردید، به جز تعداد اندکی بقیه عقب نشینی کردند و خداوند به حال ظالمان آگاه است.(بعد از حضرت موسی و هارون بنی اسرائیل به ذلت افتادند و دشمنان بر آنها غالب گشتند و آنها را از خانه و سرزمین شان طرد کردند. آنگاه مردم پیش ساموئیل رفت و درخواست تعیین فرمانده کرد، تا با دشمنان مبارزه و جهاد کند، اما وقتی روز نبرد و جهاد فرا رسید عقب نشینی کردند.)
  5. پیامبرشان به آنها گفت: خداوند طالوت را به فرماندهی شما مبعوث کرده است. آنها گفتند: چگونه او بر ما فرمانروایی می­کند در حالیکه ما در مقایسه به او برای این فرماندهی شایسته تریم، طالوت کسی است که گشایش مالی به او داده نشده (و فقیر است). ساموئیل گفت: خداوند او را برای شما انتخاب کرده است و به او قدرت جسمی و علمی بخشیده است، خداوند فرمانروایی اش را به هر کسی بخواهد می­دهد. خداوند واسع و آگاه است.(طالوت از فرزندان بنیامین برادر حضرت یوسف و از معاصرین حضرت داود بود. دنبال گوسفندان گمشده اش می گشت و خدمت ساموئیل رسید، با همدیگر صحبت کردند و وقتی ساموئیل دانایی و توانایی او را دید، برای قوم خود به عنوان فرمانده معرفی کرد و طالوت هم آن را پذیرفت.)
  6. پیامبرشان به آنها گفت: نشانه فرماندهی او این است که آن صندوق عهد به سوی شما می آید که در آن آرامش خاطری از جانب پروردگارتان، و یادگاری از میراث خاندان موسی و هارون در آن است که ملایکه ها آنرا حمل می­کنند. بدون شک این رویداد برای شما نشانه ی است اگر مومن باشید.(صندوق، همان صندوق عهد بود که مادر موسی، او را داخل آن نهاد و به رود نیل افکند و سالها در اختیار فرعون بود، حضرت موسی آن را تصاحب کرد و الواح، عصا، لباس و زره خود را در میان آن نهاد و به جانشین خود یوشع سپرد، بدین ترتیب آن صندوق در میان بنی اسرائیل از جایگاه ویژه برخوردار بود، تا اینکه صندوق به دست دشمن افتاد و در جای خاص نگهداری می شد، اما با فرمانده شدن طالوت آن صندوق توسط فرشتگان دوباره به بنی اسرائیل برگشت).
  7. وقتی طالوت همراه سربازان خود حرکت کرد گفت: خداوند شما را به نهر آبی امتحان می­کند، هر کسی از آن بنوشد از من نیست و هر کسی از آن ننوشد، او از من است، مگر کسی که به اندازه ی کف دستی از آن بنوشد. همه سربازان به جز تعداد اندکی از آن آب نوشیدند. وقتی طالوت و سربازان مومن همراهش از نهر عبور کردند، نافرمانان گفتند: امروز ما توان مبارزه با جالوت و سربازان او را نداریم. اما آنها که می­دانستند خداوند را ملاقات خواهند کرد گفتند: چه بسا یک گروه کوچک به خواست خداوند بر یک گروه بزرگ پیروز می گردد و خداوند همراه صابران است.
  8. وقتی سربازان طالوت با سربازان جالوت روبرو شدند گفتند: پروردگارا! بر ما صبر و بردباری عنایت کن، قدمهای ما را استوار و ثابت و ما را بر گروه کافران پیروز گردان.
  9. سربازان طالوت به اذن خداوند دشمنان را شکست دادند و داود، جالوت را کشت و خداوند داود را پادشاهی و حکمت داد و از آنچه می­خواست به وی یاد داد. اگر خداوند برخی از مردم را به وسیله برخی دیگر دفع نمی­کرد، بدون شک زمین تباه می شد و لکن خداوند به جهانیان نظر لطف و فضل دارد.(وقتی جنگ در گرفت، داود نوجوان که بعدا پیامبر و صاحب کتاب شد، از فرمانده خود طالوت اجازه طلبید و به مبارزه جالوت فرمانده دشمن شتافت. داود با پلخو/ فلاخن پیشانه جالوت را نشانه گرفت و با کشته شدن جالوت سپاه دشمن شکست خورد.)
  10. اینها آیات خداوند است که به درستی آنها را برای تو می­خوانیم و بدون شک تو از جمله پیامبرانی.

جزء سه

  1. برخی از پیامبران را بر برخی دیگر آن برتری دادیم. خداوند با برخی از پیامبران سخن گفت و درجات برخی از آنها را بالا برد و به عیسی بن مریم دلایل روشن دادیم و او را با روح القدس(جبرئیل) تایید کردیم. اگر خداوند می­خواست کسانی که بعد از این پیامبران بودند با وجود دلایل روشن که برایشان آمده بود، جنگ نمی­کردند ولی آنها اختلاف کردند، برخی از آنها ایمان آوردند و برخی کافر شدند. اگر خدا می­خواست جنگ نمی شد و لیکن خدا آنچه اراده کند انجام می­دهد.
  2. ای کسانی که ایمان آورده اید! پیش از اینکه روزی فرا رسد که در آن نه خرید و فروشی هست و نه دوستی و شفاعتی از نعمت های که برای شما داده ایم، انفاق کنید و بدانید که کافران ستمکاراند.

آیت الکرسی

  1. خداوند یگانه است و به جز او معبودی نیست. خداوند زنده و پاینده است. خداوند را خواب سبک و خواب سنگین نمی گیرد. هر چه در آسمان ها و زمین است از آن خداوند است. در پیشگاه خداوند کسی بدون اذن او نمی تواند شفاعت کند. خداوند از گذشته و آینده آگاه است. کسی به ذره ی از علم خدا دسترسی پیدا نمی­کند، مگر اینکه خدا بخواهد. قلمرو فرمانروایی خداوند آسمان ها و زمین را فرا گرفته است. حفظ آسمان و زمین بر خداوند سخت نیست. خداوند بلند مرتبه و بزرگ است.
  2. در دین اجباری نیست. خداوند راه درست را از راه نادرست روشن کرده است. پس هر کسی به طاغوت کفر ورزد و به خداوند ایمان آورد، در واقع به محکمترین دستگیره چنگ زده است که هرگز نمی شکند. خداوند شنوا و دانا است.
  3. خداوند سرپرست مومنان است و آنان را از تاریکی ها به سمت نور بیرون می آورد. طاغوت سرپرست کافران است و آنان را از نور به سمت تاریکی ها می برند. آنها جهنمی اند و در آن همیشه می مانند.

مجادله نمرود با حضرت ابراهیم

  1. آیا ندیدی آن کس (نمرود بن کنعان) را که چون خداوند به او ملک و ثروت بخشیده بود، با ابراهیم مجادله می­کرد؟ ابراهیم گفت: پروردگار من کسی است که زنده می­کند و میمیراند. نمرود گفت: من نیز زنده می­کنم و می میرانم. (آنگاه نمرود دو نفر زندانی را بیرون کشید، یکی را کشت و دیگری را آزاد کرد). ابراهیم گفت: خداوند خورشید را از سمت مشرق بیرون می­کند و تو آن را از سمت مغرب بیرون بیاور. پس آن شخص کافر مات و مبهوت ماند. خداوند ستمکاران را هدایت نمی­کند.

داستان حضرت عزیر

  1. یا مانند سرگذشت و داستان کسی(عزیر) که بر قریه ی گذشت که سقف هایش خراب شده بود. گفت: خداوند چگونه اهل این قریه را پس از مرگشان زنده می­کند؟ خداوند او را صد سال میراند. سپس زنده کرد و گفت: چند وقت است که اینگونه بوده ای؟ پاسخ داد: یک روز و یا کمتر از آن. فرمود: شما صد سال است که این گونه بوده ای، به غذا و نوشیدنی خود نگاه کن که هیچ تغییر نیافته است و به الاغت نگاه کن (که چگونه متلاشی شده است)، تو را به عنوان معجزه برای مردم قرار می­دهیم. به استخوان های الاغت نگاه کن که چگونه آنها را پیوند می­دهیم و آنگاه بر آنها گوشت می پوشانیم. وقتی حقیقت بر او روشن شد، گفت: می­دانم که خداوند بر هر چیزی تواناست.

داستان حضرت ابراهیم و پرندگان

  1. حضرت ابراهیم گفت: پروردگارا! به من نشان بده چگونه مرده را زنده می­کنی؟ فرمود: مگر باور نداری؟ گفت: باور دارم اما می­خواهم قلبم مطمئن شود. فرمود: چهار پرنده را بگیر و بکُش و آن ها را قطعه قطعه کن، آنگاه بر سر هر کوهی قطعه ی از آنها را بگذار، بعد صدا بزن که به طرف تو دوان دوان می آیند، بدان که خداوند شکست ناپذیر حکیم است.

آداب و فواید انفاق

  1. مثال کسانی که مالشان را در راه خداوند انفاق می­کنند، چون دانه ای است که هفت خوشه از آن بروید که در هر خوشه ای صد دانه باشد و خداوند برای هر کسی بخواهد پاداشی چند برابر می­دهد و خداوند وسعت بخش داناست.
  2. کسانی که اموال خود را در راه خداوند انفاق می­کنند و بعد از انفاق نه منت می­دهند و نه اذیت می­کنند، اجرشان نزد پروردگار شان است و نه ترسی بر آنها است و نه غمگین می شوند.
  3. زبان خوش (با نیازمندان) و گذشت، از صدقه ای که همراه با آزار و اذیت (و تحقیر) باشد بهتر است و خداوند بی نیاز و بردبار است.
  4. ای مومنان! صدقات خود را با منت و آزار (و تحقیر) باطل نکنید، مانند کسی که مال خود را به خاطر خودنمایی به مردم انفاق می­کند و به خداوند و روز قیامت ایمان ندارد. پس مثال آن مانند تخته سنگی است که بر آن خاکی باشد و آنگاه باران شدیدی بر آن ببارد و آن را صاف نماید که فقط سنگ سخت بماند که از آن چیزی حاصل نمی شود، خداوند گروه کافران را هدایت نمی­کند. (بنابراین انفاق همراه با ریا و تحقیر مانند بارانی روی تخته سنگ است که خاکی بر آن همراه با بذر پاشیده است و چون باران ببارد، آن خاک و بذر از بین می رود و ظاهر فریبنده نابود می شود.)
  5. مثال کسانی که اموال شان را به خاطر کسب رضایت خداوند و برای تثبیت ایمان خویش انفاق می­کنند، مانند بوستانی است که بر تپه‌ی قرار گرفته و آنگاه باران شدیدی بر آن ببارد، میوه هایش دو برابر بار می­کند و اگر باران شدیدی هم به آن نرسد باران سبک آن را بس است. خداوند به آنچه می­کنید بیناست.
  6. آیا کسی از شما دوست دارد که باغی از خرما و انگور داشته باشد، که نهرها از زیر درختانش جاری و در آن هر گونه میوه موجود باشد و صاحب باغ پیر گردد و فرزندان ضعیف و ناتوان داشته باشد، یک باره چرخک بادی (گردباد) همراه با آتش به باغ اصابت کند و باغ بسوزد؟ خداوند اینگونه آیاتش را برای شما بیان می­کند تا فکر کنید و بیندیشید.
  7. ای مومنان از بهترین محصولات تان که از زمین برای شما بیرون آورده ایم انفاق کنید و از پسمانده های اموال تان که خودتان جز با چشم پوشی حاضر به پذیرش آن نیستید انفاق نکنید. بدانید که خداوند بی نیاز و ستوده است.(عده ای از اموال ربا و اموال پسمانده و کهنه انفاق می­کردند آنگاه این آیه نازل شد).
  8. شیطان شما را از فقر می ترساند و به زشتی و گناه دستور می­دهد. خداوند وعده مغفرت و بخشش به شما می­دهد. خداوند وسعت دهنده و داناست.(شیطان این وسوسه را برای انفاق کنندگان دارد که انفاق باعث فقر می شود، اما خداوند وعده مغفرت را به انفاق کننده می­دهد.)
  9. خداوند به هرکسی بخواهد حکمت می بخشد و به کسی که حکمت داده شود، در واقع خیر کثیر داده شده است. این امر را فقط صاحبان فکر و خرد درک می­کند و از آن پند می گیرد.
  10. هرچه انفاق کردید و یا هر نذری را که انجام دادید، خداوند آن را می­داند، ستمکاران (کسانی که به نیازمندان ستم می­کنند) یاوری ندارد.
  11. اگر صدقه را علنی انجام دهید، خوب است و اگر سری و مخفیانه به فقرا کمک کنید این کار برای شما بهتر است و گناهان شما را از بین می برد. خداوند از کار شما آگاه است. (صدقات واجب به خاطر فرهنگ سازی علنی و صدقات مستحب به خاطر حفظ آبروی فقرا، مخفیانه انجام شود.)
  12. ای پیامبر! هدایت آنها بر عهده ی شما نیست، اما خداوند هر کسی را بخواهد هدایت می­کند و هر چیزی را که انفاق کنید به نفع خود شماست، و شما به جز برای جلب رضای خداوند انفاق نکنید. هر چیزی را که انفاق کنید خیر و پاداش آن به صورت کامل به شما داده خواهد شد و بر شما ظلم نمی شود. (هدایت ارشادی و تبلیغی وظیفه پیامبر است و اما هدایت تکوینی وظیفه الهی است).
  13. صدقه مال فقرای است که در راه خداوند محاصره شده و به تنگناه افتاده اند و نمی توانند مسافرت کنند، انسانهای بی خبر و ناآشنا وقتی حیاء و عفاف آنها را می بینند، گمان می­کنند که آنها ثروتمندند، اما آنها را می توان از چهره های شان شناخت(فقر در چهره شان نمایان است). اینها از مردم به اصرار چیزی نمی­خواهند و آنچه که به اینها انفاق کنید خداوند به آن آگاه است. (آیه درباره اصحاب صفه نازل شدند که در حدود چهار صد نفر بودند که در صفه مسجد پیامبر جا داده شده بود و تمام سرمایه و زندگی آنها در تصرف مشرکان مکه بود و برای آنها امکان مسافرت و تجارت نیز وجود نداشت، لذا این آیه نازل شد و مردم را به انفاق برای آنها تشویق کرد.)
  14. کسانی که اموال خود را شب و روز، سری و علنی انفاق می­کنند، اجر آنها در نزد پروردگار شان است، نه ترسی بر آنها است و نه محزون و ناراحت می شوند.
  15. رباخواران وقتی از جا بر می­خیزند مانند کسی است که شیطان او را دیوانه کرده و به شدت کتک خورده باشد. دلیل این امر این است که آنها گفتند: خرید و فروش مثل ربا است، خداوند ربا را حرام و خرید و فروش و تجارت را حلال کرده است. پس کسی که به او از جانب پروردگارش موعظه برسد و او آن را بپذیرد و ربا را ترک کند، ربای را که در گذشته گرفته است از آن او است و کارش با خداوند است. هر کسی به ربا خواری باز گردد، پس آنها اهل دوزخند و همیشه در آن باقی می مانند.
  16. خداوند ربا را از بین می برد و صدقات را افزایش می­دهد. خداوند هیچ کافر گنهکاری را دوست نمی­دارد.
  17. کسانی که ایمان آورده، کارهای خوب انجام داده، نماز برپا داشته و زکات پرداخت کرده اند، اجر و ثواب آنها نزد پروردگار شان است نه ترسی بر آنها است و نه غمگین و ناراحت گردند.(اینها در برابر رباخواران است).
  18. ای کسانی که ایمان آورده اید از خداوند بترسید و باقی مانده ربا را رها کنید و دنبال آن نگردید. (خالد بن ولید درباره مطالبات ربوی پدرش از پیامبر پرسید و گفت: پدرم به من وصیت کرده که مبالغی از ربا را از طایفه ثقیف که هنوز وصول نشده، تحویل بگیرم، بعد این آیه نازل شد.)
  19. اگر این کار را نکنید و (به خوردن ربا ادامه دهید)، پس به جنگی با خدا و رسولش بر خاسته اید. اگر توبه کردید، ( و دست از ربا خوردن کشیدید) اصل سرمایه مال شماست که نه به کسی ظلم می­کنید و نه به شما ظلم می شود.
  20. اگر (قرضدار شما) به خاطر تنگدستی توان پرداخت اصل سرمایه شما را نداشت، پس به وی مهلت بدهید، تا توان پرداخت قرض شما را پیدا کند. اگر قرض تان را (ببخشید) صدقه دهید، برای شما بهتر است اگر می­دانستید.
  21. از آن روز بترسید که در آن به سوی خدا بازگردانده می شوید، آنگاه به هر شخص آنچه کرده است داده می شود و به آنها ظلم نمی شود.

مقررات معامله و تنظیم سند(بزرگترین آیه)

  1. ای مومنان! هرگاه خواستید به قرض و نسیه معامله کنید، آن را تا موعد پرداخت آن بنویسید. نویسنده، باید قرار داد شما را عادلانه و دقیق بنویسد. نویسنده نباید از نوشتن قرارداد امتناع ورزد، زیرا خداوند به وی یاد داده است. نویسنده باید بنویسد و قرضدار لازم است املا کند و از خداوند که پروردگارش است بترسد و چیزی را نباید کم کرده و جا بگذارد. اگر قرضدار سفیه یا ضعیف باشد و یا املا نتواند، در این صورت سرپرست او عادلانه املا کند و دو مرد را شاهد بگیرد و اگر دو مرد نبود، یک مرد و دو زن را که طرفین به آن راضی است شاهد بگیرد، تا درصورتی که اگر یکی از آن دو شاهد فراموش کرد و از یادش رفت، دیگری به او یادآوری کند. وقتی شاهدها، برای ادای شهادت دعوت می شوند، امتناع نورزند. نویسنده قرارداد از نوشتن امور کوچک و بزرگ قرض تا موعد پرداخت آن، خسته نشود (و همه امور لازم را اعم از خورد و بزرگ بنویسد). این کار در پیش خداوند عادلانه و برای شهادت دادن پایدارتر و برای شک و تردید نکردن مناسب تر است، مگر اینکه معامله و تجارت در میان شما بصورت نقدی باشد، که در این صورت لازم نیست قرار داد بنویسید. هرگاه معامله می­کنید لازم است برای آن شاهد بگیرید. به نویسنده قرارداد و شاهد آن نباید ضرر برسد و اگر به آنها ضرر برسانید، در واقع از فرمان خداوند خارج شده اید و گناه انجام داده اید. از خداوند بترسید و خداوند این گونه به شما یاد می­دهد. خداوند بر هر چیزی داناست.
  2. اگر در سفر بودید و نویسنده ی برای تنظیم قرار داد نیافتید، چیزی را به عنوان گرو (رهن) بگیرید. اگر به همدیگر اطمینان دارید و همدیگر را امین می­دانید، کسی که امین دانسته شده، امانتش را پس بدهید و لازم است از خداوند که پروردگارش است بترسد. نباید شهادت را کتمان کنید. کسی که شهادت را کتمان کند قلبش را به گناه آلوده کرده است. خداوند به آنچه که انجام می­دهید آگاه است.
  3. آنچه در آسمان و زمین است از آن خداوند است. اگر آنچه را که در دل دارید آشکار کنید و یا پنهان نمایید، خداوند شما را به آن محاسبه می­کند. خداوند هر کسی را بخواهد می بخشد و هر کسی را بخواهد عذاب می­کند. خداوند بر هر چیزی تواناست.

ارکان ایمان

  1. پیامبر به چیزی که از سوی پروردگارش برای او نازل شده، ایمان دارد. همه مومنان به خداوند، فرشتگان، کتاب ها و پیامبران او ایمان دارند و میان هیچ یک از پیامبران فرق نمی گذارند. مومنان می گویند: شنیدیم و اطاعت کردیم. پروردگارا! آمرزش تو را خواهانیم و بازگشت به سوی توست.

دعای پایانی

  1. خداوند هیچ کس را بیش از توانایی اش تکلیف نمی­کند. انسان هر چه خوبی انجام دهد، به سود اوست و هر چه بدی انجام دهد به ضرر اوست. پروردگارا! اگر فراموش کردیم و یا به خطا رفتیم ما را مواخذه نکن. پروردگارا! ما را سخت تکلیف نکن آن گونه که به کسانی قبل از ما سخت تکلیف کردی. پروردگارا! چیزی را که طاقتش نداریم بر دوش ما مگذار. پروردگارا ما را ببخش و بیامرز و بر ما رحم کن که تو مولای ما هستی پس ما را بر گروه کافران پیروز گردان.

 

[1] . مشرکان سعی بین صفا و مروه را انجام می­دادند و در بالای یکی از کوه ها بت گذاشته بودند، میرفتند آن را تبرک می­کردند و مسلمانان از این کار کراهت داشتند، آنگاه این آیه نازل شد که سعی بین صفا و مروه را انجام دهید.

[2] . شان نزول: در زمانی جاهلیت اگر کسی از یک قبیله کشته می شد، دو قبیله باهم در گیر می شدند و قبیله مقتول تصمیم می گرفتند که در برابر یک نفر که از آنها کشته شده تعداد زیادی از قبیله طرف را بکشند. این آیه نازل شد که قصاص را قانون مند کرد.

[3]. در آغاز آمیزش با همسر در شب روزه جایز نبود اما جوانان مسلمان نمی توانستند تحمل کنند و با همسران خود همبستر می شدند، لذا این آیه نازل شد و حکم قبلی نسخ گردید.

[4]. معاذ بن جبل به رسول خدا عرض کرد: مردم بصورت مکرر از ما درباره هلال ماه می پرسند، آنگاه این آیه نازل شد.

[5]. یکی از رسوم خرافی دوران جاهلیت این بود که وقتی لباس احرام به تن می­کردند دیگر از دروازه وارد خانه نمی شدند، بلکه از پشت خانه بصورت غیر معمول وارد خانه می شدند. آنها عقیده داشتند که لباس احرام غیر معمول است، لذا وارد شدن به خانه هم باید بصورت غیر معمول صورت گیرد. آن وقت این آیه نازل شد.

[6]. در چهار ماه ذی قعده، ذی حجه، محرم و رجب جنگ در میان عرب حرام بود و اسلام هم آن را پذیرفته بود، اما دشمنان می­خواستند مسلمانان را غافلگیر کند و به آنها حمله کنند، این آیه نازل شد و مقابله به مثل را جایز اعلام کرد.

[7]. در ایام جاهلیت در ایام حج فعالیت اقتصادی گناه شمره می شد، اما با آمدن این آیه انجام فعالیت اقتصادی مجاز شمرده شد.

[8]. مردم قریش چون خود را از فرزندان ابراهیم و پرده داران کعبه می شمردند و به خاطر تکبر و جاه طلبی وقوف در عرفات را ترک و خود را از مردم جدا می­کردند، لذا این آیه نازل شد و به آنها دستور داده شد که با سایر مردم هماهنگ باشند.

[9]. شخصی به نام اخنس بن شریق منافقی خوش بیان بود که با پیامبر اظهار مسلمانی و دوستی می­کرد و قسم می­خورد که مسلمان است، اما وقتی بین او و طایفه ثقیف درگیری پیش آمد شب هنگام حیوانات و زراعت آنها را آتش زد و محصول یکی از مسلمانان را هم آتش زد.

[10]. اشاره به لیله المبیت دارد که در آن شب حضرت علی در بستر پیامبر خوابید، تا پیامبر از دست دشمنان که به قصد کشتن پیامبر آمده بودند نجات پیدا کند.

[11]. سران یهود مهاجرین مسلمان را به خاطر فقر شان مسخره می­کردند و معیار برتری را در بهره مندی از امکانات مادی می­دانستند.

[12]. این آیه زمانی نازل شد که مسلمانان در جنگ خندق محاصره شدند و یا در جنگ احد که مسلمانان شکست خوردند و کسانی مانند عبدالله بن ابی می گفت اگر او پیامبر بود، شکست نمی­خوردند و یارانش کشته و اسیر نمی شد.

[13]. پیامبر پیش از جنگ بدر، در اواخر ماه رجب عبد الله بن جحش، پسر عمه خود را همراه با هشت نفر از مهاجران و همراه با یک نامه به مکه فرستاد و با آنها گفت: پس از دو روز نامه را باز کند و مطابق آن عمل کند. هدف جمع آوری اطلاعات درباره قریش بود. فرستاده شدگان پیامبر در منطقه نخله سرزمینی میان مکه و طائف به قافله قریش برخورد که عمرو بن حضرمی­در آن بود و به آنها حمله کردند و ابن حضرمی را کشتند و اموال آنها را به عنوان غنیمت خدمت پیامبر آورد. نمایندگان قریش خدمت پیامبر آمد و از پیامبر درباره جنگ در ماه حرام پرسید و آنگاه این آیه نازل شد.

[14]. خداوند دستور داد تا برای پیشرفت اسلام انفاق کنید، عده ی سوال کردند چه مقدار از اموال خود را انفاق کنیم. این آیه نازل شد که مازاد بر نیاز خود را انفاق کنید.

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها