سایت مؤسسه فرهنگی-خدماتی فانوس

زن و فعالیت سیاسی در اندیشه حضرت آیت الله العظمی فیاض

مولف: دکتر عبدالله احمد الیوسف

مترجم: محمد جواد برهانی

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

وَمَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتِ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَلا يُظْلَمُونَ نَقِيرًا

                                                         سوره نساء/ 124

کسانی که از مردان یا زنان که بخشی از کارهای شایسته را انجام دهند، در حالی که مومن باشند، پس اینان وارد بهشت می شوند، و به اندازه گودی پشت هسته خرما مورد ستم قرار نمی گیرند.

مقدمه مترجم

آشنایی با زندگی علمی آیت الله فیاض

آیة الله شیخ محمد اسحاق فیاض از مراجع بزرگ حوزه علمیه نجف است که بعد از رحلت استادش آیة الله العظمی خوئی کرسی تدریس دروس خارج حوزه علمیه نجف را به عهده گرفت و در طول سال‌های سخت و دشواری که بر عراق و حوزه نجف گذشت، هرگز کرسی تدریس را رها نکرد و تا امروز شاگردان زیادی را تربیت نمود.

در زندگی نامه آیة الله فیاض آمده است: از دیگر نوابع روزگار که شاگرد امام خوئی می‌باشد علامه بزرگ محقق بی مانند، حضرت آیة الله شیخ محمد اسحاق فیاض ـ دام ظله ـ است و ما اکنون در بیان سطری از زندگی، آثار علمی و خدمات ایشان هستیم.

آیة الله فیاض در سال 1930م (1309ش) در روستای «صوبه جاغوری» از توابع غزنی (در جنوب پایتخت افغانستان)، دیده به جهان گشود و محمد اسحاق دومین فرزند خانواده بود. پدرش محمدرضا، کشاورز ساده‌ای بود که پیش بعضی از مالکین ده، کار می‌کرد و با کد یمین و عرق جبین قوت لایموت خانواده‌اش را تهیه می‌کرد.

در کشوری که آیةالله فیاض دیده به جهان گشود، بی عدالتی ها، تبعیض‌ها و ستم‌های فراوانی به چشم می‌خورد که گروه و مذهبی ـ که محمد اسحاق فیاض به آن تعلق داشت ـ بیش از دیگران قربانی تبعیض‌ها و ستم‌های زمانه خود بود. تشویق‌های پدر و تدین وی در سرنوشت آیةالله فیاض تأثیر زیادی داشت که همواره پدر آیةالله فیاض آرزو داشت فرزندش در حوزه درس بخواند و عالم گردد. استعداد فوق العاده محمد اسحاق فیاض و تشویق‌های اساتید وی در مدرسه «او تقول جاغوری» و به ویژه ارتباط نزدیک وی با پدرزنش، علامه مدرّس افغانی در نجف و فضای دینی و تحصیلی نجف و بیش از همه شخصیت علمی استادش آیةالله العظمی خوئی در تکوین شخصیت آیةالله فیاض نقش برجسته‌ای ایفا نمودند.

حیات علمی

آیة الله فیاض در دامان پر مهر مادر و در سایه سار لطفا و عنایت پدر رشد ونمو کرد و در سن پنج سالگی، به مکتب خانه قریه پا نهاد و پس از فراگیری قرآن کریم و برخی از کتاب‌های ادبی، فارسی و عربی، رهسپار مدرسه علمیه او تقول شد و چندین سال محضر مؤسس پارسا و فاضل آن، حجة الاسلام والمسلمین شیخ قربان علی وحیدی و ادیب و مدرس شهیر، حجةالاسلام شهید رمضان علی شریفی کسب علم و تحصیل معرفت کرد.

وفات مادر و هجرت به مشهد مقدس

پس از وفات مادر، فیاض برای ادامه تحصیل، از مدرسه «اوتقول» به شهر مشهد مقدس هجرت کرد. اگر چه او وارد مشهد مقدس شد و به بخشی از آرزویش دست یافت، اما عشق به نجف همچنان در قلبش شراره می‌زد و زبانه می‌کشید. شیخ محمد اسحاق مدت یک سال در مدرسه «حاج حسن» ـ که در منطقه بالا خیابان (در حال حاضر بعد از توسعه حرم امام رضا(ع) این مدرسه خراب شده و محل این مدرسه جزء صحن‌های توسعه یافته و تازه تأسیس قرار گرفته ـ مستقر شد و در این مدت، کتاب‌های حاشیهٔ ملاعبدالله، (م ۹۸۱) و بخشی از کتاب مطول را نزد استاد کل و ادیب بی مانند و شهیر آن زمان، شیخ محمد حسین نیشابوری، معروف به ادیب نیشابوری فراگرفت.

اندیشه رسیدن به نجف

گرفتاری و مصایب (که خواسته و ناخواسته هرکسی با آن مواجه می‌شود) نتوانست طالب کوشا و پرتلاش را از هدفش (که بلوغ در دانش و رسیدن به حوزه علمیه نجف بود) باز دارد، بلکه گرفتاری و مصایب او را برای ادامه راه مصمم تر می‌کرد و به همین خاطر بود که همیشه در فکر نجف بود و همواره از راه رسیدن به نجف سؤال نموده، راه‌های مختلف را جست وجو می‌کرد. آیةالله فیاض در سال ۱۳۶۹ ه.ق وارد نجف شد. محیط اجتماعی و مذهبی نجف، مانند سایر کسانی که برای اولین بار وارد نجف می‌شوند، بر او تأثیر مثبت بسیار زیادی گذاشت؛ زیرا زهد علما، عادات اجتماعی و فرهنگ عمومی آن به گونه‌ای است که انسان را می‌سازد و بر معنویات انسان تأثیر زیادی دارد. پیش‌کسوتان در این محیط دینی به گونه‌ای زندگی کرده‌اند که اقوال و افعال آن‌ها فقط برای خدا بوده و اگر سخن می‌گفتند، فقط از راستی و هدایت می‌گفتند و هر گاه سکوت می‌کردند، سکوتشان تفکر، یاد خدا و اصلاح امت بوده و اگر کاری انجام می‌دهند، خیر و برادری و دشمنی ایشان نیز فقط برای خداست.

حضرت آیةالله شیخ محمد اسحاق فیاض، یکی از آن کسانی است که به نجف اشرف هجرت کرد و از سرچشمهٔ علم نوشید و در مدارس آن‌جا تربیت یافت و متخلق به آداب و اخلاق آن گردید.

او ابتدا یک طلبه کوشا بود و بعد استادی بارز شد، تا این که یکی از کبار و زعمای حوزه گردید و مهم‌ترین مسئولیت اداره درس و پیشوایی مردم و مرجعیت به عهده ایشان قرار گرفت.

آیةالله فیاض وقتی وارد نجف شد، جوانی هجده ساله بود و در راه رسیدن به نجف، تجارب گوناگون را در زندگی کسب کرده بود و درحالی که کوله باری از تجارب و اخلاق و عادات شهرها و مردمان مختلف را به همراه داشت، وارد نجف شد.

شیخ محمد اسحاق فیاض درباره آغاز ورود خود به حوزه نجف می‌گوید:

ابتدای ورود ما به نجف، بعد از سال فوت آیةالله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی، اواخر دوران ملکی و اوایل مرجعیت سید محسن حکیم بود و طلاب دینی در نهایت فقر و مشکلات اقتصادی زندگی می‌کردند.

در محضر استادان

شیخ فیاض از همان روز اول که وارد نجف شد و در مدرسه سکنا گزید، بدون هیچ معطلی و سستی و تنبلی، با عشق و ذوق، علاقه و پشتکار مشغول به درس و بحث شد، تا آنچه را در مدرسهٔ روستای منطقه‌اش و یا در حوزهٔ علمیهٔ مشهد مقدس خوانده و ناقص مانده بود تمام کند؛ از این رو کتاب قوانین الاصول، حاشیه ملا عبدالله و بخشی از کتاب لمعه را نزد مرحوم شیخ میرزا کاظم تبریزی خواند و بخش دیگر لمعه را نزد مرحوم سید اسدالله مدنی و شیخ میرزا علی فلسفی تمام کرد و باقی ماندۀ کتاب مطول را نیز نزد علامه مدرّس افغانی پایان بخشید.

بعد از آنکه طالب پرتلاش ما به مرحله سطح عالی ارتقا یافت تا شایستگی آن یابد که در درس خارج؛ یعنی مرحلهٔ فوق تخصص حوزه راه یابد، کتاب‌های کفآیةالاصول آخوند خراسانی و رسائل و مکاسب شیخ انصاری را نزد مرحوم شیخ مجتبی لنکرانی فرا گرفت و در خلال همین سال‌ها، آنچه را که از دوره مقدمات و سطح خوانده بود، برای طلاب تدریس می‌کرد و این نوع درس خواندن و تدریس در نظام آموزشی حوزه و به ویژه حوزه علمیهٔ نجف، مرسوم و متعارف است و طلبه از همان دورهٔ ابتدایی با تدریس، شیوه‌های آموزشی و… آشنا می‌شود تا به مرحله سطح عالی می‌رسد. طلاب درس خوان و کوشا دوره سطح عالی را ظرف پنج سال تمام می‌کنند، اما علامه فیاض این مرحله را همراه با درس‌هایی که قبلاً فرا گرفته بود، در کمتر از پنج سال تمام کرد و خیلی زود به مرحله درس خارج راه یافت و در درس خارج علمای بزرگ و مراجع حاضر شد.

دوره خارج

پس از اتمام سطح عالی حوزه، آیةالله فیاض در آغاز ۲۲ سالگی وارد بحث و درس خارج شد، ابتدا از چندین درس خارج که بزرگان حوزه نجف برپا کرده بودند، بهره برد و تجربه کرد و سرانجام حلقه درس بزرگ‌ترین و مشهورترین استاد خارج، حضرت آقای خوئی را برگزید و پس از سال‌ها تلاش شبانه‌روزی، بدون تعطیلی و تعلل، در درس خارج فقه و اصول ایشان حاضر شده، و با دقت و وسواس علمی، مباحث استاد را تقریر کرد.

نوشتن تقریرات

علما و فضلای حوزه، معمولاً محاضرات استاد را حین تدریس و یا بعد از پایان جلسه درس، به طور خلاصه یا کلمه به کلمه می‌نویسند و بعد از پایان جلسه درس، آن را با دیگر همکلاسی‌های خود مباحثه و تقریر می‌کنند و آن درس‌ها را بعد از تحقیق و مراجعه به مصادر ارائه شده از طرف استاد، استخراج مواد و منابع درس، مقایسه بین آرای بزرگان، مناقشه در آرا و نظرات ایشان و استدلال بر نظریه مختار خود، به طور دقیق و منظم می‌نویسند و به استاد عرضه می‌کنند تا استاد، صحت و اتقان نظرات خود و قوت علمی و اجتهادی نویسنده را گواهی کند تا آن را به عنوان شاهد گویای اجتهاد خود، نشر کند و این نوشته‌ها و کتاب‌ها در حوزه به «تقریرات» معروف است.

از ابتدائی حضور علامه فیاض در درس خارج آیةالله العظمی خوئی، روش ایشان چنین بود که ابتدا درس را برای هم کلاسی‌های خود تبیین و تقریر می‌کرد و آن تقریرات را، روز بعد می‌نوشت تا این‌که تقریرات دور پنجم درس خارج اصول فقه استاد خود خوئی را تکمیل کرد و آن را المحاضرات نام نهاد.

آغاز شهرت علمی

در نظام آموزشی حوزه رسم بر آن نیست که طلبه در یک دوره معین درس بخواند و امتحان دهد تا دارای شهرت و عنوان شود، بلکه شهرت علمی و فضل و فرزانگی یک طلبه در گرو آن است که چند سالی به طور مستمر در درس استاد حاضر شود، تدریس و مباحثه کند، در مجالس علمی نظرات نوین طرح کند و نظرات دیگران را به نقد و مناقشه گیرد. در راس همه این‌ها، تقریرات درس و ارائه آن به استاد و تأیید کتبی استاد که در اصطلاح حوزه، معروف به «تقریظ استاد» می‌باشد و ارزش تقریظ و شهرت علمی نویسنده تقریرات، تابع شهرت علمی استاد است. در تقریظ امام خوئی بر تقریرات علامه فیاض ـ که در مقدمه جزء اول کتاب المحاضرات چاپ شده ـ آمده است:

بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین والصلاة و السلام على أشرف الأنبیاء والمرسلین محمد و عترته الطیبین الطاهرین، واللعنة الدائمة علی أعدائهم أجمعین إلى یوم الدین، وبعد:

فإنی أحمد الله تعالى على ما أولانی به من تربیة نفر من ذوى الکفاءة واللیاقة حتى بلغ الواحد منهم تلو الآخر درجة راقیة من العلم والفضل، وممن وفقت لرعایته وحضر أبحاثی العالیة فى الفقه والأصول هو قرة عینی العلامة المدقق الفاضل الشیخ محمد إسحاق الفیاض ـ دامت تأییداته ـ وقد عرض على الجزء الأول من کتابه (المحاضرات فی أصول الفقه) الذی کتبه تقریرا لأبحاثی بأسلوب بلیغ وإلمام جدیر بالإشادة والإعجاب، وإنی أبارک له هذا الجهد المیمون وأسأله تعالى أن یوفقه لإتمام مرامه، إنه ولی التوفیق. (فی ۶/جمادی الثانیة /سنة ۱۳۸۲ه).

در این تقریظ، مرحوم خوئی برای شاگردش توصیفاتی نوشته که برای کمتر کسی نوشته است. همان گونه که مشاهده می‌کنید، در این تقریظ، فیاض به «نور چشم، علامه، مدقق و فاضل” توصیف شده است.

با توجه به تاریخ تقریظ ـ که مطابق با 4/11/1962م؛ تاریخ چاپ کتاب می‌باشد ـ در این هنگام، علامه فیاض در سنین جوانی بوده است و از آنچه که استادش در حق او گفته، جایگاه، مقام علمی و فضل وی بر ما آشکار می‌گردد. از همان زمان استادش او را دوست می‌داشت، تقدیر می‌کرد و از بزرگان می‌شمرد.

تدریس

در زمان حیات و بعد از رحلت امام خوئی، شیخ فیاض یکی از استادان بارز و مشهور حوزه نجف بود؛ به گونه‌ای که در درس و بحث ایشان کتاب‌های مشهور سطح عالی مثل رسائل، کفایه و مکاسب را روزی چند بار در مسجد معروف «هندی» تدریس می‌کرد، چنان‌که این مرحله را ده سال در دانشگاه دینی نجف ـ که مرحوم محمد کلانتر آن را تأسیس کرده ہود ـ تدریس می‌کرد تا این که سال ۱۹۷۸م در مدرسه سیدمحمدکاظم یزدی کوچکا، واقع در محله «العماره»، درس و تدریس دورہ خارج را آغاز کرد و هنگامی که مدرسه دارالعلم معروف تأسیس و افتتاح شد، درس خارج خود را به آن‌جا انتقال داد و تا هنگام تخریب آن مدرسه ادامه داشت. پس از آن، جلسه درس را در یک دوره کمی به مسجد بزرگ هندی منتقل کرد، سپس به مدرسه یزدی ـ که مرحوم سید کاظم یزدی مرجع بزرگش آن را تأسیس کرده بود ـ انتقال داد که بسیاری از طلاب در آن شرکت می‌کردند و بسیاری از آن فضلا بحوث ایشان را به امیدی که یک روز چاپ شود، تقریر و مکتوب می‌کردند. بعد از سقوط صدام نیز آیةالله فیاض دروس خارج اصول و فقه خود را در دفتر خود برای شاگردان مکتب اهل بیت(ع) ارائه می‌کند که تعداد زیادی از فضلا در آن شرکت می‌کنند و همزمان دروس ایشان از طریق سایت و به روز در دسترس علاقه‌مندان قرار می‌گیرد.

شورای استفتا

معروف است که مراجع عظام شورایی از خاصان، مقربان و علمای بارز از شاگردانشان تشکیل می‌دهند و این شورا موسوم به شورای استفتا است که برای جواب دادن به نامه‌ها و پرسش هایی که از سوی هزاران تن از مقلدان ایشان از سراسر جهان به ایشان می‌رسد، تشکیل می‌گردد و این گروه آن سؤال‌ها را مورد بحث، تحقیق و مناقشه قرار می‌دهند تا به رأی صحیح شرعی از نظر آن مرجع تقلید دست یابند و آن را در جواب سؤال‌های رسیده بنویسند. گاهی یک سؤال روزها وقت این گروه را به خود اختصاص می‌دهد تا به امضای مرجع تقلید برسد.

مرجعیت امام خوئی بیش از ۲۵ سال طول کشید که استادان حوزه و بزرگان از شاگردان ایشان از جمله دانشمند شهید و دانای بی مانند شهید سید محمدباقر صدر برای اعلمیت ایشان اجتماع کردند و مقلدان ایشان در سراسر جهان زیاد شد و هر روز ده‌ها استفتا به زبآن‌ها و لغات مختلف از گوشه گوشه عالم به دفتر می‌رسید، لذا امام دستور داد که چنین شورایی از میان علما و مجتهدان بزرگ از شاگردانشان برای جواب دادن به استفتائات تشکیل شود و حضرت علامه فیاض به علت دارا بودن مقامات عالی علم و فضل و قرب مقام علمی در نزد امام خوئی، یکی از افراد این شورای استفتا بود و بیش از ۲۵ سال تا روزهای آخر عمر امام خوئی ادامه داشت، چنان‌که معروف است در آن شورا، علمای بزرگی حضور داشتند که همگان به مقام مرجعیت رسیدند؛ از جمله آن‌ها می‌توان به آیات عظام: سید علی بهشتی، سید مرتضی خلخالی، سید محمد روحانی، میرزا علی غروی، شهید باقر صدر، میرزا جواد تبریزی، وحید خراسانی، سید تقی قمی، میرزا علی فلسفی، سید علی سیستانی و بسیاری دیگر از علمای کبار و مجتهدان و اساتید حوزه‌های علمیه اشاره کرد.

تألیفات

با وجود مسئولیت‌های مهمی که شیخ معظم دارد، از مرجعیت دینی گرفته تا رسیدگی به وضع مؤمنین، القای درس، جواب استفتا و حضور در شورای استفتا تا زمان رحلت امام خوئی، ایشان ده‌ها جلد کتاب را تألیف نموده است.

ایشان تألیفات زیادی به زبان عربی دارد که برخی از آن‌ها به زبآن‌های دیگر نیز ترجمه شده است. از آن‌جا که آثار او در عربی نگارش یافته است، فارسی زبانان کمتر با آثار ایشان آشنا هستند. تاکنون بیش از ده‌ها جلد کتاب از آثار ایشان چاپ شده و آثار زیادی نیز وجود دارد که به چاپ نرسیده و یا آماده چاپ می‌باشد.

آثار چاپ شده

ـ محاضرات فی اصول الفقه؛ دوره خارج اصول آیةالله خوئی که پنج جلد آن چاپ شده است. (مجموعاً ده جلد می‌باشد).

ـ المباحث الاصولیه؛ (چهارده جلد).

ـ تعالیق مبسوطه على العروة الوثقی؛ (ده جلد).

ـ الاراضی؛ (این کتاب در مورد زمین‌های موات، معادن، جنگل ها، مراتع، آب و… بحث کرده است که به زبان فارسی نیز ترجمه شده است).

ـ منهاج الصالحین؛ در سه جلد؛ (شامل یک دوره فقه نیمه استدلالی).

ـ الانموذج فی منهج الحکومة الاسلامیه؛ (در مورد حکومت اسلامی و ولایت فقیه می‌باشد این کتاب به زبان فارسی نیز ترجمه شده است).

ـ موقع المرئة فی النظام السیاسی الاسلامی؛ (این کتاب به زبان انگلیسی و فارسی نیز ترجمه شده است و درباره جایگاه زن در نظام سیاسی اسلام بحث کرده است).

ـ مناسک حج؛ (به زبان عربی و زبان فارسی).

ـ بیانات و توجیهات؛ مجموعه‌ای از سخنان سیاسی و دینی آیةالله فیاض است که در یک جلد گردآوری شده و بارها از سوی دفتر ایشان چاپ گردیده است.

ـ توضیح المسائل؛

ـ منتخب توضیح المسائل؛

ـ المسائل المستحدثه:

ـ المختصر فی الحیاة العلمیه للسید الخونی؛ (زندگی نامه مرحوم خوئی).

ـ مسائل طبیه؛

ـ النظرة الخاطفة فی الاجتهاد؛ (این کتاب در مورد اجتهاد می‌باشد).

ـ مأة سؤال حول الکتاب، والکتابة والمکتبات؛ (این کتاب در مورد حق تألیف و مؤلف می‌باشد).

ـ احکام البنوک؛ (این کتاب در مورد احکام بانک و مسائل مرتبط با آن و همچنین درباره جایگزین‌های سیستم بانک ربوی مطالبی را ارائه می‌کند).

اطروحات فکریه که آخرین اثر آیت الله فیاض می باشد و در آن نظام فکری اسلام در عرصه های چون اقتصاد، سیاست، حقوق، اراضی و… بیان شده است.

همان‌گونه که خوانندگان محترم توجه دارند، از آثار یاد شده چنین برمی‌آید که تخصصں آیة الله فیاض در رشته اصول و فقه می‌باشد، اما ایشان در کنار اصول و فقه، در مورد مسائل سیاسی و اقتصادی نیز مطالبی را نگاشته است که در این‌جا مولف دانشمند این کتاب حجت الاسلام والمسلمین دکتر عبدالله احمد یوسف امام جمعه محترم حله قطیف در مورد اندیشه سیاسی آیت الله فیاض و مشخصا در مورد دیدگاه آیت الله فیاض در باره جایگاه زن در نظام سیاسی اسلام کتاب پیش رو را تالیف کرده است. قابل یادآوری است که آیت الله فیاض در مورد جایگاه زن در نظام سیاسی اسلام کتاب مستقلی نوشته است که تاکنون بارها به زبان­های مختلف ترجمه و چاپ شده است.  کتاب جایگاه زن در نظام سیاسی اسلام در واقع پاسخ به سوالات یکی از دانشجویان مقطع دکترا است که آیت الله فیاض با حوصله مندی بصورت مفصل بدان پاسخ داده است ترجمه متن نامه دانشجو که در ابتدای کتاب جایگاه زن در نظام سیاسی اسلام به زبان عربی آورده شده است در ذیل خدمت شما تقدیم می گردد.

“حضرت علامه آيت الله شيخ محمد اسحاق فياض دامت بركاته السلام عليكم و رحمت الله و بركاته

مجموعه سؤالات در مورد جايگاه زن مسلمان در نظام سياسي اسلام كه بخش از پايان نامه مقطع دكترا را تشكيل مي‌دهد خدمت شما تقديم مي‌گردد. پايان نامه در صدد است كه از منظر انديشه مذاهب مختلف اسلامي و از منظر چهارچوب نظام سياسي مختلف اسلام جايگاه زن را در اسلام مورد بررسي قرار دهد. از خداوند سبحان مسئلت دارم كه در ساحت فكر اسلامي بر حقائق اسلام كه مشتمل بر عناصر اصالت، ثبات و تجدد است نور افشاني نماييد. از محضر مبارك شما استدعا دارم تا در صورت امكان به سؤالات در طي دو هفته پاسخ بگوييد و همچنين در صورت امكان آدرس خود را مرحمت نماييد تا در امور علمي با شما در ارتباط باشم. خداوند به شما اجر عنايت فرمايد.”

مولف کتاب پیش رو «حجت‌الاسلام والمسلمین الحاج شیخ عبدالله احمد الیوسف»، خطیب جمعة حلة عربستان و یکی از محققان و نویسندگان برجسته جهان اسلام است که از وی تا کنون بیش از ده ها جلد کتاب چاپ شده است، دکتر عبدالله الیوسف مدرک دکتری خود را در رشتة فقه و معارف اسلامی از جامعه‌المصطفی دریافت کرده است.

 

عنوان رساله دکتر الیوسف “سیره‌الامام علی‌الرضا: دراسه تحلیلیه للسیره‌الاخلاقیه والعلمیه والسیاسیه للامام الرضا(ع) (سیرة امام رضا-ع-؛ پژوهشی تحلیلی در سیرة اخلاقی، علمی و سیاسی امام رضا-ع-) می باشد.

تز دکتری خطیب جمعة حله عربستان، که 528 صفحه دارد، دارای چهار باب است که در هر کدام از این ابواب، به بررسی تحلیلی سیرة هشتمین امام آسمان هدایت و ولایت اختصاص یافته است. مولف محترم نظریات آیت الله فیاض را در مورد جایگاه زن در نظام سیاسی اسلام دسته بندی کرده و  نه باب و موضوع مهم را مورد بررسی قرار داده است که به ترتیب عبارتند از: زن در متون دینی، زن و شغل، زن و واجب امر به معروف و نهی از منکر، زن و حقوق عمومی، زن و حق انتخاب کردن و انتخاب شدن، زن و ریاست دولت، زن و قضاوت و زن و مشارکت در جامعه مدنی. در پایان مولف گرامی کتاب را با بررسی و نتیجه گیری در مورد مباحثی که کتاب آن را در بردارد از اندیشه ها و نظریات در مورد حقوق زن سیاسی و اجتماعی به پایان برده است.

و من  الله  التوفیق

محمد جواد برهانی بابه

قم, تابستان 1398

 

 

 

 

 


 

 

 

 

 

مقدمه

در روز یک شنبه، هفتم ذی­الحجه 1431 هجری، برابر با چهاردهم نوامبر 2010 میلادی، برای اولین بار به زیارت مرجع بزرگ جهان اسلام، حضرت آیت الله العظمی شیخ محمد اسحاق فیاض (دام ظله) مشرف شدم. بعد از سپری شدن یک هفته از زیارت اول، بار دیگر توفیق زیارت آن مرجع بزرگ نصیبم شد و  از نصایح ارزشمند ایشان که متمرکز بر خلوص در نیت، ثبات در عقیده، اجتناب از اختلاف و کینه، تهذیب نفس، رفتار درست، حفظ وطن و وابستگی و دلدادگی به وطن بود بهره مند گردیدم.

روشن است که یک بار یا چند بار ملاقات با یک اندیشمند و فقیه، به شما این امکان را نمی دهد که تصویر روشن از اندیشه آن فقیه و دانشمند بزرگ را پیدا کنید. برای فهم دقیق از اندیشه یک اندیشمند، لازم است انسان به آثار و تالیفات آن اندیشمند و فقیه مراجعه کند و خداوند این توفیق را به نگارنده عنایت کرد که توانستم برخی از آثار این مرجع بزرگ را که از فقهاء بزرگ عصر ما به شمار می رود مطالعه کنم.

نظریات فقهی آیت الله فیاض، در مورد جایگاه زن در نظام سیاسی اسلام توجهم را به خود جلب کرد که نظریات وی در مورد جایگاه زن در نظام سیاسی اسلام- از نظر کاوش فقهی و با جرئت و واضح بیان کردن نظر شرعی مخصوصا در مورد پاره از مسائل دشوار در مورد احکام فقهی زنان از قبیل به عهده گرفتن ریاست دولت چه رسد از سایر مناصب از سوی یک زن -بسیار ممتاز بود.

وارد شدن زن در فعالیت سیاسی از نظر فقهی در گذشته و حال محل نزاع بوده و در آینده نیز از جمله مسائل مورد بحث خواهد بود. دانشمندان رشته فقه در این مورد نظریات مختلف دارند، که شیخ مهدی شمس الدین در این مورد فرموده است:

” عرصه­های فعالیت سیاسی در مورد شایستگی زنان در آن، متعدد و متنوع است؛ در میان فقهاء، کسانی هستند که از نظر شرعی شایستگی زن را در جامعه، به جز در مورد رابطه زناشویی و امور مرتبط با فرزند و خانواده، نفی می کنند.

گروه دیگر از فقهاء کسانی هستند که شایستگی زن را از نظر شرعی، برای انتخاب وکیل و اعضاء مجلس شورای شهر، نفی می کنند، چه رسد از اینکه زن حق داشته باشد خود را به عنوان وکیل در پارلمان و یا وزارت در دولت، نامزد کند.

برخی دیگر از فقهاء کسانی هستند که برای زنان این اجازه را داده اند که رای داده و کسانی را به عنوان نماینده در مجلس و امثال آن انتخاب کنند اما خود، حق ندارند تا خود را برای مجلس نامزد کنند.

گروه دیگر از فقهاء کسانی هستند که برای زنان این حق را می دهند که آنها خود را به عنوان نماینده در پارلمان کاندیدا کند و اما نمی توانند زنان، کرسی وزارت و مدیریت را به عهده بگیرند.

در میان فقهاء کسانی وجود دارند که پذیرفته­اند که زنان از نظر شرعی این شایستگی را دارند تا عهده دار این مناصب گردند.

اما مشهور بین فقهاء هم در قدیم و هم در جدید به جز عده اندک، این است که زنان از نظر شرعی شایستگی این را ندارند که ریاست دولت را به عهده بگیرند.[1]

با توجه به نظریات مختلف فقهی در باره مساله شایستگی زن برای فعالیت سیاسی و گرایش بیشتر فقهاء به عدم شایستگی زنان برای فعالیت سیاسی از نظر شرعی،  در اینجا اشاره می شود به دیدگاه مرجع بزرگ حضرت آیت الله العظمی فیاض که در نظام غیر شرعی زنان را برای به عهده گرفتن ریاست دولت و همه مناصب دیگر شایسته می داند و برای زنان جایز است که در عرصه های مختلف فعالیت سیاسی در زمان ما، بصورت گسترده فعالیت نمایند.

این کتاب بصورت مختصر مباحث زیر را در بردارد:

  1. زن در متون دینی
  2. زن و شغل
  3. زن و واجب امر به معروف و نهی از منکر
  4. زن و حقوق عمومی
  5. زن و حق انتخاب کردن و انتخاب شدن
  6. زن و ریاست دولت
  7. زن و قضاوت
  8. زن و مشارکت در جامعه مدنی

این کتاب را با بررسی و نتیجه گیری در مورد مباحثی که کتاب آن را در بردارد از اندیشه­ها و نظریات در مورد حقوق زن در عرصه  سیاسی و اجتماعی به پایان بردم و آرزومندم که مطالب مفید و جدیدی را در مکتب اسلام تقدیم کرده باشم.

در پایان از خداوند بزرگ آرزومندم که این کتاب را در ترازوی اعمالم قرار داده و آن را ذخیره آخرتم قرار دهد که روزی که ثروت و فرزند در آن روز بدرد نمی خورد، به جز کسی که اعمالش را با قلب سالم بیاورد.[2] خداوند بزرگ محل و نهایت آرزوها و سرچشمه مهربانی و بخشش است.

خداوند کمک کننده است.

عبدالله احمد الیوسف

حله-قطیف

1/3/1432ه

4/2/2011م

زن در متون دینی

فهم نادرست از برخی از متون دینی و یا عمل به احادیث غیر معتبر در مورد زن، دلیل مهم را تشکیل داده است تا زن از نقش و وظایف دینی، اجتماعی و فرهنگی خود چه رسد از سیاست دور گردد.

به خاطر فهم مقصود از آیات قرآن کریم و تفسیر آن و صحت برخی از احادیثی که از آن، گاهی پائین بودن منزلت زنان فهمیده می شود، در اینجا نظریه آیت الله شیخ محمد اسحاق فیاض را درباره برخی این متون دینی مورد بررسی قرار می­دهیم. آیت الله فیاض، در مورد تفسیر این آیات که خداوند فرموده است: هر گاه از زنان رسول متاعی را می‌طلبید از پس پرده طلب کنید.[3] و در خانه‌هایتان بنشینید و آرام گیرید (و بی‌حاجت و ضرورت از منزل بیرون نروید)[4] معتقد است که این آیات مخصوص زنان پیامبر (ص) می باشد.[5] به این خاطر نمی توان به آیات قرآن کریم در مورد ممنوعیت خروج زن از خانه به خاطر کار استدلال کرد، همانگونه که کسانیکه که خروج زن از خانه را به خاطر کار جایز نمی دانند به این آیات استدلال کرده­اند.

در باره قیمومیت و تسلط مردان بر زنان که در آیه قرآن کریم آمده است: مردان بر زنان تسلط دارند.[6] در اینکه آیا قیمومیت و تسلط مردان بر زنان منحصر در زندگی خانوادگی و در داخل خانه است یا اینکه این تسلط و چیرگی در زندگی اجتماعی در همه ابعاد آن (خارج از زندگی خانوادگی و روابط میان زن و شوهر) نیز کشیده می شود؟

مرجع دینی حضرت آیت الله شیخ فیاض در پاسخ فرموده است: ” تسلط مرد بر زن منحصر در زندگی خانواگی  و در داخل خانه است و اما در زندگی اجتماعی در همه بخش­های زندگی و امور اجتماعی از قبیل زندگی سیاسی، اقتصادی و آموزشی و مانند آن  تفاوتی میان زن و مرد نیست.[7] پس قیمومیت و تسلط مردان بر زنان مطابق نظر آیت الله شیخ فیاض منحصر در زندگی خانوادگی است و زندگی اجتماعی که در آن مرد و زن مساوی است و هر دو بصورت یک سان شایستگی این را دارد که عهده دار امور اجتماعی گردد، کشیده نمی شود.

در مورد احادیثی که از پیامبر روایت شده است که از آن فهمیده می شود که زنان نسبت به مردان منزلت پائین تر دارند و رتبه زنان پائین تر از رتبه مردان می باشند، آیت الله فیاض در این مورد فرموده است: که این نوع از روایات اعتبار ندارد و برخی از آنها درست نیست. وقتی از آیت الله فیاض در باره احادیثی که از پیامبر روایت شده است که حضرت در وصف زنان فرموده است: آنان از نظر عقل و دین ناقص اند، آیا این گونه احادیث درست است؟آیت الله فیاض این گونه پاسخ گفته است که عین عبارت شان این است:

” حدیث مذکور اعتبار ندارد و نسبت آن به پیامبر اسلام (ص) درست نیست؛ علاوه بر آن، این حدیث قابل تصدیق نیست؛ زیرا این حدیث خلاف چیزی است که ما آن را در خارج مشاهده می­کنیم، زیرا آنچه در خارج مشاهده می­شود، این است که عقل زن در تمام عرصه­های علمی که در آن حضور دارد کمتر از عقل مرد نیست. از آیات و رویات نیز استفاده می شود که فرقی بین عقل مرد و زن وجود ندارد.

بنابرفرض صحت و اعتبار حدیث مذکور، احتمال دارد که حدیث ناظر به این مطلب باشد که طبیعت زن به حسب نوع خودش حساس و دارای مشاعر محبت و رقت قلب و متمایل به زینت و زیبایی است که این ویژگی­ها در زن بیشتر از مرد است. بر همین اساس، گاهی این احساسات و مشاعر بر عقل و اندیشه زن در زندگی اجتماعی غلبه می­کند. همه زنان این طور نیستند، زیرا چه بسا زنانی باشند که در اراده و قوت قلب خود به مراتب بهتر از مردان باشند که به آن­ها زنان پولادین یا آهنین[8] گفته می­شود.[9]

آیت الله فیاض همچنین از حدیثی که از پیامبر نقل شده است که در آن آمده است: “جامعه ای که سرپرستی آن را زن بر عهده گیرد، هرگز رستگار نمی شود.” این گونه پاسخ داده است: ” این حدیث اعتبار ندارد و به هیچ وجه قابل تصدیق نیست، زیرا معنای این حدیث این می­شود که زن به سبب زن بودن خود، قدرت اداره کشور، به صورت کامل را ندارد و حکومت زن بر کشور منجر به نابودی همه ابعاد زندگی می­شود و دلیل از بین رفتن آن چیزی جز نقصان و اندیشه زن نیست و پیش تر بیان کردیم که این ادعا خلاف آن چیزی است که ما در مراکز علمی و میدان­های اجتماعی می بینیم که زنان در آن جا حضور دارند.[10]

آیت الله فیاض صرفا به این پاسخ بسنده نکرده است که این احادیث که به رسول خدا نسبت داده شده است، اعتبار ندارد، بلکه وی همچنین بر این حقیقت تاکید ورزیده است که عقل زن در همه عرصه­های علمی و اجتماعی کمتر از عقل مرد نیست و به این مطلب برخی از آیات و روایات اشاره دارد و آن را وجدان خارجی تصدیق می­کند. این نتیجه گیری پائین بودن رتبه زن و به حاشیه بودن وی در اندیشه اسلامی را نفی می کند هرچند برخی از شرق شناسان و غرب زدگان تلاش دارند تا این اندیشه را بصورت نادرست و تهمت به اسلام نسبت دهند.

زن و اشتغال

در صورتیکه خروج زن از منزل بدون اجازه شوهر باشد و با حق بهره برداری شوهر منافات داشته باشد، فقهاء بصورت اجماع آن را جایز ندانسته اند و اگر زن بدون اجازه شوهر از منزل خارج گردد و حق شوهر فوت شود، در این صورت زوجه مستحق نفقه نمی باشد.

اما اگر خارج شدن همسر از منزل با حق بهره برداری و استمتاع شوهر منافات نداشته باشد، مثل اینکه شوهر در اثناء کار، یا در سفر و یا در اثناء خروج از مزل باشد و زن در همین هنگام به خاطر یک کار مستحب یا مباح تصمیم بگیرد از منزل خارج گردد، پس آیا واجب است که از همسر خود اجازه بگیرد و آیا شوهر می تواند بدون دلیل عقلی همسرش را از خارج شدن از منزل منع کند؟

اکثر فقهاء معتقدند که بله، در فرض سوال شوهر حق دارند همسرش را از خارج شدن ا ز منزل منع کند و زن حق ندارد بدون اجازه شوهر از خانه خود خارج گردد، هرچند خارج شدن وی با حق شوهر در امر استمتاع منافات نداشته باشد و شوهر می تواند همسرش را از خارج شدن از منزل حتی برای کار مستحب مثل صله رحم و عیادت بیمار و اشتراک در مجلس عزاداری، منع کند چه رسد به کارهای مباح مثل تفریح و قدم زدن، گشت و گذار در بازار جهت خرید و یا به ملاقات همسایه گان رفتن.

اما برخی فقهاء هستند که دارای نظر متفاوت می باشند و برای این مساله گستره مطلق قائل نیستند. خوئی ره در این مورد معتقد است: ” روایات زیادی در این مورد وجود دارد که بدون اجازه شوهر خروج زن را از خانه در صورتیکه با حق شوهر منافات داشته باشد جایز نمی داند. اما اگر خروج زن با حق شوهر منافات نداشته باشد مثل اینکه برای مدت کوتاهی از منزل خارج گردد و مخصوصا اگر زن در روز برای ملاقات پدر و مادر خود برود و یا برای زیارت حرم و امثال آن منزل را ترک کند، در این صورت آنچه که از دلایل به مقتضای فهم عرفی استفاده می شود این است که خارج شدن زن بدون اجازه شوهر از منزل، خروج به معنای مصدری نیست که با یک لحظه بیرون رفتن و با صرف بازکردن در و گذاشتن قدم در بیرون از خانه تحقق پیدا می کند، بلکه خارج شدنی حرام است که زن در بیرون از خانه برای مدتی باقی بماند  و آنچه که نهی شده است عبارت است از توقف کردن زن در خارج از منزل به گونه­ی که با حق شوهر منافات داشته باشد و قدر متیقن از دلایلی که خروج زن از منزل را بدون اجازه شوهر حرام می داند همین مورد است.[11]

ولي در مقام فتوا، آیت الله خوئی عدم جواز خروج زن از منزل را منوط به منافات ‌داشتن آن با حق کام‌جویي شوهر دانسته و بنابراحتیاط وجوبی حتی اگر خروج از منزل با کام جویی شوهر منافات نداشته باشد باز هم جایز نیست زن از منزل خارج گردد، مرحوم خوئی در این باره چنین ‌‌فرموده است: «درصورتي‌که خروج زن از منزل با حق کام‌جویي شوهر منافات داشته باشد، خروج وي از منزل، بدون اذن شوهر جایز نیست بلکه بنابراحتیاط وجوبی بصورت مطلق جایز نیست زن بدون اجازه شوهر از منزل خارج گردد حتی اگر با حق کام جویی شوهر منافات نداشته باشد، و اگر زن بدون اجازه شوهرش از منزل خارج شد در این صورت وی ناشزه و زن نافرمان محسوب می شود و اما سایر افعال بدون اجازه شوهر در صورتیکه با کام جویی شوهر منافات نداشته باشد بر زن حرام نیست.»[12]

در این مورد نظر آیت الله فیاض، مانند نظر استادش آیت الله خوئی (ره) است که فرموده است اگر خروج زن با حق کام جویی و استمتاع شوهر منافات نداشته باشد، احتیاط واجب این است که زن از خانه خارج نگردد.[13] اما به زودی نظر آیت الله فیاض را می خوانیم که وی معتقد است که در حالت لجاجت که مرد از روی لجبازی به زن اجازه ندهد تا از منزل خارج گردد در این صورت زن می تواند بدون اجازه شوهر از خانه برای کار و شغل خارج گردد. اما آیت الله سیستانی حفظه الله معتقد است که بنابر احتیاط وجوبی اگر زن از خانه بدون اجازه شوهر خارج گردد، نفقه وی از گردن شوهر ساقط نمی شود” اگر زن از منزل بدون اجازه شوهر خارج گردد، بنابر قول مشهور زن مستحق نفقه نمی باشد، اما بنابر احتیاط وجوبی نفقه زن در این صورت نیز از گردن شوهر ساقط نمی شود.”[14]

شیخ محمد مهدی شمس الدین معتقد است که “در میان آیات قرآن کریم، نمی توان دلیلی یافت که از آن وجوب اجازه خواستن زن از شوهر و تسلط منع مرد، بر زن بصورت مطلق[15]  را استنباط کرد و  عمده دلیلی که فقهاء در این مساله بر آن تکیه کرده اند روایاتی است که در این باب وارد شده است و اغلب این روایات از نظر سند اعتبار ندارد و روایاتی هم که سندش معتبر است، دلالتش بر مطلب ثابت نیست.

مخصوصا اگر ما آیاتی را که در مورد ارتباط بین زن و شوهر تاکید می کند مورد توجه قرار بدهیم که آن آیات رفتار معروف و شایسته را در معاشرت بین زن و شوهر معیار قرار داده است که خداوند بزرگ در قرآن بیان کرده است. یا زن را به شایستگی نگهدار و یا به نیکویی رها کن.[16] و خداوند همچنین فرموده است: و در زندگانی به آنها به انصاف و معروف رفتار نمایید.[17]

بنابراین حق سکونت زن در خانه مقتضی این امر نیست که خانه به عنوان زندان برای زن تبدیل گردد و خروج از آن زندان و خانه به جز با اراده و اجازه شوهر جایز نباشد. روایاتی که در آن نهی شده است که زن حق ندارد از منزل خارج گردد مگر اینکه شوهر اجازه خروج را بدهد، این روایات مطلق نیست که همه احوال و حالات را شامل گردد، به همین ترتیب این روایات بیشتر از اینکه -اجازه خواستن زن از شوهر در هنگام خارج شدن از منزل واجب است- بر امر دیگری دلالت نمی کند و بر این امر نیز دلالت ندارد که شوهر حق دارد که به همسرش اجازه خروج ندهد، زیرا اجازه خروج ندادن، با رفتار نیک و معروف منافات دارد، بنابراین معاشرت و امساک در حالتی که با منع زن از خارج شدن از منزل همراه باشد و آن هم در مواردی که از نظر عرف جایز است زن از خانه خارج گردد، این معاشرت و امساک به معروف نیست.

در اینجا این اشکال هم بی وجه است که گفته شود اینکه اگر لازم باشد که شوهر برای زن خود اجازه خروج بدهد، دیگر دستور به اجازه خواستن و نهی از خارج شدن بدون اجازه خواستن از شوهر لغو است. دلیل بی وجه بودن این اشکال این است که مقصود از اجازه خواستن از شوهر حفظ احترام و دادن اعتبار عرفی برای شوهر و استفاده از نظر شوهر در تشخیص موارد خروج راجح و مرجوح و حرام از نظر وقت، مکان، هیئت و هدف است و اجازه گرفتن از شوهر در حقیقت  مشورت خواستن از شوهر است.[18]

این مطلب نزدیکتر به روح شرع می باشد و احتمالا مقصود از عدم جواز خروج زن از منزل مگر با اجازه شوهر همانگونه که از روایات استفاده می شود بر آن جایی حمل گردد که خروج زن از منزل باعث شود تا حق کام جویی و استمتاع شوهر از زن فوت گردد و یا باعث سرپیچی زن از شوهر گردد و یا باعث اهانت و عدم احترام به شخصیت مرد گردد، زیرا اسلام بر حفظ ارتباط خانوادگی اهتمام دارد که این ارتباط به جز با تفاهم و احترام متقابل امکان پذیر نیست. اما با کمال تاسف برخی از شوهران از این حق-خروج زن از منزل با اجازه شوهر- بد فهمیده اند و با توجه به حق مذکور همسران خود را مطلقا مانع می گردد و به آنها اجازه نمی دهند حتی برای ملاقات والدین شان از منزل خارج گردند، انگار زنان در منزل زندانی هستند، و این نوع رفتار، بدون شک با آنچه که خداوند به آن دستور داده است که عبارت است از رفتار نیک با همسر، منافات دارد، مخصوصا اگر منع زن از خروج از منزل، از روی لجاجت و رفتار ناشایست همراه با توهین و تحقیر زن باشد و انگار زن بصورت اجباری ملزم است در آن منزل سکونت داشته باشد.

فقهاء اجماع کرده اند که زن می تواند- با رعایت حجاب اسلامی و آراستن به حیاء و پاکدامنی که بر زن در هر جا لازم است چه زن شاغل باشد یا غیر شاغل- کار کند. اما مساله ی که میخواهیم در اینجا بیان کنیم این است که در صورت تعارض کار زن با حقوق واجب زوجیت بر زن مسلمان مانند خارج شدن از منزل با اجازه شوهر و حق همخوابی و مانند آن پس در این صورت کدام یک آن دو مقدم بر دیگری است؟

در اینجا مرجع بزرگ دینی حضرت آیت الله فیاض به این نکته توجه کرده است که کار و اشتغال زن بصورت متعارف با حق زوج در امر کامجویی و استمتاع از همسر منافات ندارد و شیخ فیاض در این مورد چنین بیان داشته است که عین عبارت شان این است: “حق شوهر بر همسرش این است که هر زمان بخواهد می تواند از او بهره (استمتاع) ببرد و زن حق ندارد امتناع بورزد و از خانه خارج گردد که منافات با آن حق داشته باشد. باید توجه داشت که ثبوت این حق برای شوهر به مقدار متعارف و معمولی است که منافات با اشتغال زن و خارج شدن از خانه به مقدار شش یا هشت ساعت را ندارد، زیرا مرد نیز نوعا این مدت را در همان زمان بیرون از خانه سپری می کند”.[19]

اما اگر زوج از باب لجاجت، همسرش را از کار منع کند، در این صورت آیت الله فیاض بعید نمی داند که اطاعت زن از شوهر واجب نباشد، بلکه در صورتی که وظیفه زن از سوی ولی امر شرعی بر وی واجب شده باشد در این صورت شوهر حق ندارد همسر خود را از کار منع کند و حضرت آیت الله فیاض در این باره چنین فرموده است که عین عبارتش چنین است: “اما اگر تقاضای مرد از زن به دلیل لجاجت و ممانعت از اشتغال زن باشد در این صورت، در این که واجب است زن از همسر خود اطاعت کند و این امر نظیر این می شود که مرد از زن خود بخواهد در طول 24 ساعت در خدمت او باشد تا او استمتاع کند، در این صورت، بر زن واجب نیست از شوهر خود اطاعت کند، زیرا دلایلی که حق استمتاع را برای مرد ثابت نموده از مثل این موارد انصرف دارد. بلی، اگر وظیفه ای بر زن واجب باشد، مثل این که ولی امر انجام آن را از زن خواسته باشد تا در دولت اسلامی انجام دهد؛ برای مصلحت عامه، در این صورت شوهر حق ندارد زنش را از ایفای آن وظیفه منع کند، هرچند انجام آن وظیفه منافی حق شوهر باشد؛ اما اگر انجام آن وظیفه بر زن واجب نباشد در این صورت نمی تواند مزاحم واجب گردد و در چنین مواردی واجب است زن به همسر خود رسیدگی کند. البته، اگر زن در دولت مشغول انجام وظیفه است؛ مثلا معلم بوده و مرد به ازدواج با او اقدام کند و زن هم با این شرط با او ازدواج کند که در شغل خود باقی بماند و عقد هم با همین شرط بین آن دو جاری گردد، در این صورت، مرد حق ندارد زن خود را از شغلش منع کند. یا اصولا زن در ضمن عقد اشتغال در حکومت را شرط بداند و مرد نیز آن را بپذیرد و با همان شرط، عقد میان آن دو جاری گردد، دیگر مرد حق ندارد زن را از اشتغال در حکومت منع کند. اما همخوابی (مضاجعه) حق زن است بر عهده مرد، نه به عکس”.[20]

با این تفصیلی که آیت الله فیاض آن را توضیح داده است بسیار مهم است، مخصوصا اگر توجه کنیم که مشهور بین فقهاء این است که آنها برای زن جایز نمی دانند که بدون اجازه همسر خود از خانه خارج شود، حتی اگر خروج زن با حق بهره و کام جویی شوهر منافات نداشته باشد و یا اینکه فقهاء در این مورد احتیاط می کنند. از سوی دیگر مشهور فقهاء معتقدند که مرد می توانند همسرش را از خروج از منزل ممانعت کند حتی برای امور مستحبِ مانند صله رحم و عیادت بیمار نیز به همسرش اجازه ندهد که از منزل خارج گردد چه رسد به امور مباح مانند تفریح، گردش و سیاحت و زیارت و ملاقات همسایه گان.

در حالیکه مرجع عالیقدر حضرت آیت الله شیخ محمد اسحاق فیاض (دام ظله) معتقد است که در صورتیکه شوهر، همسرش را از روی عناد و لجاجتِ غیر منطقی ممانعت کند و وی را نگذارند تا برای کار از منزل خارج گردد در چنین حالت لازم نیست زن از همسر خود اطاعت کند، همانگونه که در برخی از حالات شوهر حق ندارد همسرش را از بیرون رفتن ممانعت کند مثل آن جاییکه شغلی خاص بر زن واجب باشد. در حالتی که زن با شوهرش شرط کرده باشد که وی را از کار کردن منع نکند در این صورت نیز واجب است شوهر به شرط خود وفا کند و این فرض از جمله مواردی است که فقهاء در مورد آن اتفاق نظر دارند.

زن و واجب امر به معروف و نهی از منکر

امر به معروف و نهی از منکر از مهمترین واجبات شرعی و عقلی است. امر به معروف و نهی از منکر از با فضیلت ترین عبادات و نجیبترین طاعات شمرده می شود. امر به معروف و نهی از منکر از مهمترین وسیله برای نشر فضائل و منع رذائل در جامعه به شمار می آید.

در قرآن کریم ده ها آیه­ی از قرآن کریم را می یابیم که مردم را به برپایی فریضه امر به معروف و نهی از منکر بسان یک واجب اجتماعی فراخوانده است که جهت گسترش حق، خیر و نیکی در جامعه کمک می کند، با انواع مختلف منکرات مبارزه می­کند.

امر به معروف و نهی از منکر صرفا منحصر برای مردان نیست، بلکه مرد و زن همه مخاطب این فریضه مهم الهی است و صرف اینکه خطابات قرآنی متوجه مرد می­باشد، دلالت ندارد که امر به معروف و نهی از منکر مخصوص مردان است همانگونه که مرجع عالیقدر حضرت آیت الله شیخ محمد اسحاق فیاض (دام ظله) معتقد است و این گونه بیان داشته است:

اولا: برای این که احکام شرعی که در شریعت مقدس جعل شده، احتمال نمی دهد اختصاص به یک طایفه داشته باشد، زیرا قاعده اشتراک در تکلیف برای همه اهل یک شریعت جاری است؛

ثانیا: خطابات قرآنی به حسب نوع خود متوجه مردم (الناس) یا انسان است و مردم یا انسان، هر دوی مرد و زن را شامل می­شود.

از سوی دیگر، امر به معروف و نهی از منکر مراتبی دارد که یک مرتبه آن با زبان صورت می­گیرد که نیازی نیست آمر و ناهی قدرت اجرایی داشته باشد، پس کسی که قادر به این وظیفه است، هرچند فقط در قبال خانواده خود این توانایی را داشته باشد، واجب است این کار را انجام بدهد.[21]

پس امر به معروف و نهی از منکر یک فریضه الهی است که بر همه واجب است و در این مساله هیچ تفاوتی بین مرد و زن نیست. این فریضه مانند سایر واجبات الهی، اختصاص به مردان ندارد؛ زیرا خطابات قرآن و احادیث، زنان را مانند مردان شامل می شود. اختصاص حکم در شریعت به یک طایفه بدون اینکه طایفه دیگری را شامل شود، منوط به تحقق موضوع آن حکم در آن طایفه است؛ مانند احکام حیض، استحاضه و نفاس و امثال آن که اختصاص به طایفه زنان دارد. اما در غیر آن، زن مانند مرد مورد خطاب آیات قرآنی است.[22] و این امر باعث می شود که زن مانند مرد جهت برپایی فریضه امر به معروف و نهی از منکر احساس مسولیت کند، به خاطر اینکه در فریضه امر به معروف و نهی از منکر دعوت به برپایی واجبات بزرگ و نهی از منکرات بزرگ است مانند منکرات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی که لازم است همه دست به دست هم دهند و تمام تلاش خود را به کار گیرند تا این منکرات بر امت و جامعه تاثیر منفی نگذارد.

زن و حقوق عمومی

مرجع تقلید بزرگ حضرت آیت الله العظمی شیخ محمد اسحاق فیاض (دام ظله) معتقد است که در حقوق مشروع اعم از حقوق سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی تفاوتی بین زن و مرد وجود ندارد. اسلام برای همه، حق بهره مندی از تمام حقوق عمومی و بهره مندی از آزادی همگانی را در چارچوب امورات حلال و مباح تضمین کرده است و اما در انجام حرام، انسان اعم از زن و مرد آزادی ندارد.

برای بیان نظر مرجع بزرگ جهان اسلام حضرت آیت الله فیاض (دام ظله) متن زیرا را باهم می­خوانیم:

” در حقوق اجتماعی، فردی، فکری، آزادی بیان، آزادی اظهار نظر و وارد شدن در همه فعالیت های اقتصادی در بازار و بورس­های جهانی و جمع آوری همه ثروت های طبیعی و احیای زمین­های بایر و امثال آن میان زن و مرد هیچ گونه تفاوتی وجود ندارد و هر دو می­توانند در همان حدود که شرع اجازه داده است فعالیت کنند، اما اموری که شرع اجازه نداده است، مانند بهره برداری و فعالیت اقتصادی ممنوع، که با ارزش های اخلاقی و آموزه­های دینی در تضاد است، مانند ربا، تجارت شراب، مردار حیوانات، گوشت خوک، احتکار، غش در معامله و غیر آن، همان گونه که مرد مجاز نیست، زن نیز اجازه ندارد این نوع فعالیت­ها را در جامعه انجام دهد؛ از سوی دیگر، دولت اسلامی عهده دار برآورده شدن جمیع حقوق انسان مسلمان است که در راس آن آزادی و فعالیت در همه حوزه های آن، در چارچوبی که شرع اجازه آن را داده است، قرار دارد. روشن است که آزادی مطلق در هیچ جا وجود ندارد و در اسلام نیز آزادی مطلق وجود ندارد، بلکه در محدوده­ای که اسلام آن را مجاز شمرده است، به گونه­ای که آزادی، باعث سلب آزادی و حقوق دیگران نگردد و با ارزش­ها و آموزه­های اسلامی در تضاد نباشد، مجاز است؛ بر همین اساس، انسان آزاد نیست به دیگران تهمت بزند، دروغ بگوید و غیبت کند و در این امور تفاوتی بین زن و مرد نیست.[23]

بنابراین زن می­تواند از همه حقوق مشروع بهره مند گردد، و در انجام و بهره مندی از آزادی­های عمومی بین زن و مرد تفاوتی وجود ندارد البته به شرط اینکه از حدود شرع تجاوز نکرده و وارد محرمات نگردد، این نکته نیز قابل یادآوری و توجه است که لیست محرمات و ممنوعات در اسلام بسیار اندک است و اصل در اشیاء اباحه است، اما حرام بودن یک چیز نیازمند دلیل شرعی است.

از آنچه که تاکنون بیان شد، روشن گردید اینکه این ادعا که گفته شده است اسلام در حق زن ستم روا داشته است با حقیقت منافات دارد و مخالف واقعیت است، بلکه اسلام منزلت و جایگاه زن را بالا برده است و به وی قدر و منزلت عطاء کرده است.

زن و حق شرکت در انتخابات

از جمله عرصه­های فعالیت سیاسی مشارکت در انتخابات پارلمان و شورای شهر و سایر شورا ها است که شخص ممکن است خود را برای عضویت در آن کاندیدا کند به امید اینکه در انتخابات پیروز شده و عضو پارلمان و یا سایر شوراها گردد و یا هم ممکن است شخص با شرکت در انتخابات و دادن رای، فردی شایسته را برای عضویت در پارلمان و یا شورای شهر انتخاب کند.

فقیه معاصر حضرت آیت الله شیخ فیاض هیچ گونه مانعی نمی بیند که زن خود را برای پارلمان کشور و یا شوراهای شهر کاندیدا کند تا در صورتی پیروزی در پارلمان نماینده گردد و حضرت آیت الله فیاض در این مورد چنین بیان داشته است: ” برای زن جایز است که خود را برای ورود در پارلمان و شورای شهر و مانند آن نامزد کند البته به شرط اینکه ارزش های اسلامی و کرامت خود را مانند یک زن مسلمان حفظ کند”[24]. و وقتی زن این حق را داشته باشد که خود را برای پارلمان و امثال آن کاندیدا­کند پس به طریق اولی حق دارد که در انتخابات کسانی دیگر را جهت وارد شدن در پارلمان و شورای شهر و غیر آن انتخاب کنند و به آنها رای دهد زیرا به نظر حضرت آیت الله فیاض برای زن جایز است که در انتخابات رئیس جمهور و اعضاء قوه مجریه و اعضاء قوه مقننه و سائر مجالسی که از طریق انتخابات برگزیده می شود شرکت کند.[25]

به همین ترتیب حضرت آیت الله شیخ فیاض مانعی نمی بیند از اینکه یک زن در سایر کشورها به عنوان سفیر انتخاب گردد و به همین صورت جایز است که یک زن در سایر مناصب مهم و غیر مهم دولتی شرکت کند و آن را به عهده بگیرد زیرا این گونه مناصب از جمله ولایت عامه شمرده نمی شود.[26]

زن و ریاست دولت

فقهاء شیعه در مورد مساله حکومت کردن زن مطلب زیادی ننوشته اند، و در بحث های فقهی خود متعرض شرط بودن مرد برای حاکم نگردیده اند. به همین ترتیب متکلمان شیعه در بحث های کلامی در مسائل که مربوط به بحث امامت می باشد متعرض این بحث نشده اند.

محققان معاصر امامیه که مساله حکومت را مورد بحث و تحقیق قرار داده اند و متعرض شروط حاکم گردیده اند، مرد بودن را برای امام و والی شرط دانسته اند و برای زن جایز ندانسته اند که ریاست حکومت و دولت را به عهده گیرند. محققان معاصر امامیه موضع فقهی خود را مبتنی به بحث قضاوت کرده اند، که همه فقهاء بر این امر اتفاق نظر دارند بلکه ادعاء اجماع کرده اند که مرد بودن یکی از شرایط قضاوت است و قاضی باید مرد باشد، و زن نمی تواند قاضی گردد و برای کسی که فتوا می دهد (مفتی) نیز مرد بودن شرط است و این امر بین علماء شهرت یافته بلکه برای آن ادعاء اجماع شده است.

محققان معاصر امامیه دلایلی را که برای شرط بودن مرد بودن برای قاضی گردیده، همان دلایل را برای شرط بودن مرد بودن برای رئیس دولت نیز معتبر دانسته اند به علاوه اینکه در این مورد به روایات و متون دیگر از قرآن و سنت برای اثبات مدعا استدلال نموده اند.

اما علماء سایر مذاهب ( از علماء اهل سنت) ظاهرا همه آنها اتفاق کرده اند که مرد بودن برای ریاست دولت شرط می باشند، اما شرط مرد بودن در قاضی و در مورد پست ها و مناصب پائین تر از ریاست دولت یک مساله اختلافی است.[27]

طبق آن چه که تاکنون گفته شد، نظر آیت الله شیخ محمد اسحاق فیاض (حفظه الله) ممتاز و متمایز است زیرا وی معتقد است که زن مسلمان می تواند ریاست دولت را در حکومت های غیر شرعی به عهده بگیرد، چه آن دولت در کشورهای اسلامی باشد و یا در غیر کشورهای اسلامی باشد.

آیت الله فیاض حکومت شرعی را این گونه تعریف کرده است: ” اگر حكومت ديني باشد به اين معني كه حكومت بر اساس حاكميت دين بنا شده باشد در اين صورت حكم تصدي سمت زن با حكومت غير ديني متفاوت مي‌شود، زيرا حاكم در حكومت ديني از جانب خداوند معين مي‌شود كه گاهي با تصريح به اسم و در قالب فرد مشخص اين تعين صورت مي‌گيرد مانند زمان حضور و گاهي بصورت بيان ويژگي‌هاي آن فرد اين تعين صورت مي‌گيرد مانند زمان غيبت. در حاليكه قوه مجريه در حكومت غير ديني يا از طريق انتخابات آزاد برگزيده مي‌شود و يا از طريق قهر و غلبه. از اينجا روشن مي‌شود كه حاكم در حكومت ديني توان زيادي در اجراء قوانين الهي و تطبيق آن در تمام ابعاد اقتصادي، سياسي، حقوقي، عدالت اجتماعي و فرهنگي و ايجاد امنيت و امثال آن دارد.”[28]

حکومت های موجود در کشورهای اسلامی طبق نظر آیت الله شیخ محمد اسحاق فیاض اغلب حکومت دینی نمی باشد، زیرا حکومت دینی به حکومتی گفته می شود که بر اساس مبدا حاکمیت از جانب خداوند بنا شده باشد و  حاكم در حكومت ديني از جانب خداوند معين شده باشد، اما در واقع حکومت های موجود این گونه نیست، پس جایز است زن در پرتو قانون موجود، خود را برای ریاست جمهوری کاندیدا کند چه رسد به مناصب و پست های که پائین تر از پست ریاست جمهوری می باشد.

برای اینکه نظر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی شیخ محمد اسحاق فیاض را در مورد جواز رئیس جمهور شدن زن بفهمیم عین عبارت ایشان را باهم می خوانیم:

“پوشاندن بدن و اندام از اجنبي و حفظ كرامت، شرافت و عفت بر زن مسلمان واجب است. با رعايت و حفظ امور مذكور براي زن مسلمان جايز است كه هر عملي را كه اسلام اجازه داده است به عهده بگيرد حال فرق نمي‌كند چه آن عمل يك عمل اجتماعي باشد مانند رياست جمهوري و ساير پست هاي دولتي يا عمل فردي باشد مانند رانندگي و خلباني و امثال آن.
روشن است كه تصدي پست‌هاي مذكور موجب نمي‌شود كه زن حجاب خود را كنار بگذارد يا كرامت اسلامي خود را آن گونه كه در شأن يك زن مسلمان است حفظ نكند، بلكه حفظ حجاب و حفظ كرامت اسلامي براي يك زن كه متصدي پست‌هاي مهم اجتماعي مي‌شود به شأن،‌ ارزش و جايگاه اجتماعي آن زن مي‌افزايد
بطور خلاصه اينكه زن مسلمان اگر اراده ‌شان قوي، عقيده و باور شان به خدا محكم باشد و كرامت و شرافت خود را حفظ نمايد،‌ مي‌تواند متصدي همه پست‌هاي مذكور گردد و در تصدي اين پست‌ها بين مرد و زن هيچ گونه تفاوتي وجود ندارد[29].

این نظر دارای اهمیت زیادی است و برای زن  فرصت وسیعی را برای حرکت و بهره مند شدن از همه حقوق سیاس می دهد که در نتیجه زن این فرصت را پیدا می کند تا به بالاترین قدرت سیاسی که عبارت است از ریاست جمهوری دست پیدا کند. بنابراین نظر آیت الله شیخ محمد اسحاق فیاض که معتقد است زن می تواند رئیس جمهور گردد هر چند آن را مشروط کرده است به اینکه دولت ، یک دولت غیر دینی باشد که اغلب دولت ها امروزه این گونه است، این نظر یک نظر فقهی متمایز و ممتاز می باشد از یک مرجع بزرگ با وجودیکه در این مورد ادعاء اجماع شده است که زن نمی تواند بصورت مطلق رئیس جمهور گردد، و فقهاء قدیم و جدید این قول را پذیرفته اند که زن حق ندارد رئیس جمهور گردد، اما در عین حال آیت الله فیاض با جرئت بیان داشته است که در حکومت غیر دینی زن می تواند رئیس جمهور گردد. با توجه به مطالب بیان شده نظر شیخ فیاض اهمیت خاص پیدا می کند، به اعتبار جایگاه فقهی و علمی وی در حوزه علمیه نجف اشرف و به اعتبار جایگاه آیت الله فیاض به عنوان یک مرجع بزرگ دینی، که این امور باعث می شود تا بحث زن و قضاوت و بحث زن و سیاست در بحث های فقهی جدید در آینده جایگاه خاص پیدا کند.

در این مورد یک مساله مهم باقی مانده است و آن عبارت است از اینکه: اگر برای زن جایز باشد که سمت ریاست و حکومت را در دولت به عهده بگیرد، پس آیا برای جامعه و مردم جایز است که زمام امور خود را به دست یک زن بسپارند تا زن عهده دار سمت مهم ریاست دولت گردد؟

ظاهرا این مساله باهمدیگر متلازم و مرتبط است، زیرا تصور تفکیک در مشروعیت بین آن دو {جواز رئیس جمهور شدن زن و جواز سپردن مردم زمام امور خود را به دست یک زن} امکان ندارد. در این مورد شیخ محمد مهدی شمس الدین در پاسخ این پرسش چنین بیان داشته است:

” وقتی برای زن جایز باشد تا عهده دار ریاست دولت گردد، برای مردم نیز جایز است تا وی را به عنوان رئیس خود انتخاب کنند و هرگاه برای مردم جایز باشد که زنی را به عنوان رئیس خود انتخاب کنند، برای زن نیز جایز است که آن را بپذیرد، زیرا تفکیک در مشروعیت آن متصور نیست، به این صورت که برای زن جایز باشد، سمت ریاست جمهوری را به عهده بگیرد اما برای مردم جایز نباشند که زن را به عنوان رئیس جمهور خود انتخاب کنند و یا اینکه برای مردم جایز باشند که زن را به عنوان رئیس انتخاب کنند اما برای زن جایز نباشد که آن ریاست را بپذیرد، زیرا در این امر لازم می آید تا حکم جواز و مشروعیت لغو باشد و هیچ اثری نداشته باشد تا زمانیکه برای طرف دیگر امکان تطبیق عدم ان وجود نداشته باشد. بنابراین وقتی با دلیل شرعی ثابت گردد که زن می تواند عهده دار ریاست دولت گردد، با ملازمه قطعی ثابت می شود که جایز است زن این سمت را بپذیرد و وقتی با دلیل شرعی ثابت شد که زن می تواند ریاست دولت را بپذیرد  با ملازمه قطعی ثابت می شود که زن می تواند عهده دار آن سمت گردیده و برای مردم هم جایز است که زن را به عنوان حاکم و رئیس خود انتخاب کند.”[30]

طبیعی است که مطابق نظر آیت الله فیاض که برای زن در نظام غیر دینی جایز می داند که وی رئیس جمهور گردد، در این صورت بدون شک تشکیل دولت از طریق انتخابات و آراء مردم صورت می گیرد، و اگر مردم یک زن شایسته را به عنوان رئیس جمهور خود انتخاب کنند در این صورت برای زن جایز است که آن ریاست را پذیرفته و کشور را اداره کند.

زن و قضاوت

آیت الله شیخ محمد اسحاق فیاض معتقد است که زن نمی تواند منصب قضاوت را به عهده بگیرد. فقهاء در این مورد اعم از فقهاء قدیم و جدید اتفاق نظر دارند که زن نمی تواند عهده دار منصب قضاوت گردند، بلکه از جانب فقهاء در این مورد ادعای اجماع شده است. بنابراین فقهاء معتقدند که در قضاوت، مرد بودن شرط می باشد و زن نمی تواند منصب قضاوت را به عهده بگیرد و به همین ترتیب فقهاء ادعاء اجماع کرده اند مبنی بر اینکه در مفتی نیز مرد بودن شرط است و زن نمی تواند فتوا بدهد.

آیت الله فیاض قضاوت را در اسلام این گونه تعریف کرده است: ” قضاء در اسلام عبارت است از پايان دادن به خصومت دو طرف دعوا طبق موازين شرعي. قاضي شرعي كه از سوي خداوند نصب شده كسي است كه شرعا بر تطبيق احكام شرعي، إجراء حدود، إقامه تعزيرات و گرفتن حق مظلوم از ظالم- به گونه كه شرع به او اجازه داده است به خاطر حفظ مصالح مهم مؤمنين كه عبارت است از عدالت اجتماعي و ايجاد توازن – ولايت داشته باشد.”[31]

بنابراین، منصب مهم قضاوت در دولت اسلامی در زمان غیبت، مخصوص فقیه جامع الشرایط می باشد و یا کسی را که آن فقیه جامع الشرائط برای قضاوت، منصوب کند و زن مسلمان هرچند همه شرائط قضاوت در وی جمع باشد جایز نیست منصب قضاوت را به عهده بگیرد، اما آیت الله فیاض قضاوت عرفی را برای زن و مرد هر دو جایز دانسته و چنین بیان داشته است:” اما در قضاوت عرفي بين مردم كه مبتني بر ثبوت ولايت و زعامت ديني براي قاضي نيست زن هم مي‌تواند مانند مرد قضاوت نمايد.”[32]

زن و مشارکت در جامعه مدنی

موسسه های جامعه مدنی همانگونه که نیازمند مرد می باشد نیازمند زن نیز می باشد. این موسسه های محلی برای پیشرفت جامعه، بسیار مهم است. مقصود از موسسه های جامعه مدنی عبارت است از موسسه های که از بطن جامعه برخواسته و مستقل از دولت می باشد اما در کنار فعالیت های دولتی، فعالیت می کند و مکمل فعالیت های دولتی می باشد. به عبارت دیگر این موسسه ها خود تاسیس و مردمی است و در خدمت مصالح عمومی جامعه فعالیت می کند و خدمات عمومی برای مصالح جامعه انجام می دهد. عرصه ها و فعالیت های جامعه مدنی متنوع می باشد که برخی آن عبارتند از: رسیدگی و توجه به فقراء و نیازمندان، مراقبت از کودکان، توجه به مشکلات نسل جوان، حل مشکلات زنان، دفاع از حقوق بشر، گسترش آگاهی بهداشتی، حمایت از محیط زیست، رشد آگاهی فرهنگی و مانند آن که بسیار زیاد و گسترده است. همه موسسه های جامعه مدنی با هدف پیشرفت جامعه و تقویت ساختمان داخلی آن فعالیت می کند. موسسه های جامعه مدنی افزایش ابتکار عمل اجتماعی را تشویق می کند، همانگونه که موسسه های مذکور بر فعالیت داوطلبانه متمرکز است بدون اینکه هدف آن تجارت و یا سود مادی باشد. موسسه های جامعه مدنی عرصه های گوناگون را اعم از اقتصاد، جامعه، فرهنگ، محیط زیست و دین و مانند آن در بر می گیرد.[33]

مرجع عالیقدر حضرت آیت الله شیخ محمد اسحاق فیاض (دام ظله) مشارکت زن را در عرصه های مختلف جامعه مدنی با همه شاخه و ابعاد آن منع نکرده و چنین بیان داشته است: ” در این مورد اشکالی نیست که زن در جامعه مدنی شرکت کند چه در دولت اسلامی شرعی باشد و یا در دولت غیر اسلامی باشد البته به شرط اینکه خارج از دائره و چارچوب، گرایش و ابعاد اسلام نباشد.”[34] حضرت آیت الله شیخ فیاض بالاتر از آن معتقد است که اگر زن کارشناس عملی و علمی باشد لازم است مشورت علمی و مهارت عملی خود را برای پیشرفت دولت، از دولت دریغ نورزد و در این مورد آیت الله فیاض چنین بیان داشته است: ”  این یک امر ضروری و لازم است که زن { مشورت های کارشناسانه اش را از دولت دریغ نسازد}  در همه بخش های دولتی چه دولت اسلامی باشد یا غیر اسلامی”[35] به خاطر اینکه وجود دولت از ضروریات حفظ نظام عمومی است و تضمین مصلحت عمومی برای همه مردم لازم است و به هر اندازه که دولت پیشرفت کند، به همان اندازه شهروندان از آن دولت بیشتر استفاده می کند، به همین خاطر است که بر زن، مانند مرد لازم است تا آن چه را که در توان دارد از توان علمی گرفته تا مهارت عملی برای ساختن دولت و پیشرفت آن تلاش کند و به آرمان ها و آرزوهای مشروع دولت لبیک گفته، دوشادوش مرد، در ساختن، رشد و شکوفایی اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی جامعه و کشور سهم بگیرد.

ملاحظات و نتیجه گیری

بعد از اینکه نظریات و اندیشه مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی شیخ محمد اسحاق فیاض (دام ظله الشریف) را در مورد حقوق سیاسی و اجتماعی زن توضیح دادم، در اینجا با ملاحظات و نتیجه گیری ذیل اشاره می کنم.

  1. اسلام به زن همه حقوق معنوی و مادی شان را عطا کرده است و به وی مانند یک انسان کامل احترام گذاشته و جایگاه و منزلت وی را بالا برده است، به خلاف آن چه که در تبلیغات غرب بیان می شود که می گوید: اسلام در حق زن ستم کرده و منزلت و جایگاه زن را تقلیل داده است.
  2. نظریات فقیه معاصر، حضرت آیت الله العظمی شیخ محمد اسحاق فیاض (دام ظله الشریف) شایسته بررسی علمی گسترده است مخصوصا در مورد اینکه زن می تواند رئیس جمهور در دولت غیر دینی گردد که اغلب کشورهای اسلامی از نظر آیت الله فیاض غیر دینی است و همچنین زن حق مشارکت سیاسی دارد که هم می تواند خود را برای سمت های مختلف چون نماینده پارلمان، نماینده در شورای شهر و شوراهای اجرایی کاندیدا کند و هم به کسانی دیگر رای دهد تا در این سمت ها انتخاب گردد. زن به طریق اولی حق دارد در عرصه های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی و مانند آن در جامعه فعالیت کند.
  3. بازبودن درِ اجتهاد در مذهب شیعه در غنی سازی فقه، تعیین نظر شرعی در مورد هر مساله جدید و پاسخ دادن به سوالهای مختلف معاصر سهم بسیار گسترده و فعال داشته است. و همین امر باعث شده است تا دامنه فقه گسترش یافته و بحث های فقهی و فروعات آن گسترده گردد، زیرا در هر عصری سوالها و قضایای جدیدی متولد می گردد و فقیه و مجتهد مطلق قادر است تا به سوالهای جدید متناسب به شرایط زمانی و مکانی پاسخ دهد.
  4. از خلال بررسی نظریات فقهی آیت الله العظمی شیخ فیاض در مورد زن روشن شد که اسلام برای زن اجازه داده است تا همه حقوق سیاسی خود را به جز آنچه که با دلیل خارج شده است انجام دهد و در آن عرصه عمل کند. بنابر این، زن حق دارد خود را برای سمت های سیاسی کاندیدا کند و همچنین وی حق دارد تا در انتخابات به هر کسی که خواست رای بدهد همانگونه که برای زن جایز است عهده دار منصب های مهم و بلند دولتی گردد. در نظام سیاسی، زن حق دارد به نقد سیاسی پرداخته و آنچه را که اشتباه می بیند مورد انتقاد قرار دهد و دیگران را به تصحیح آنچه که وی صحیح می پندارد فرا بخواند. زن در نظام سیاسی، همچنین حق دارد نظریات سیاسی خود را بیان کند و آنچه را که حق می بیند با صدای بلند آن را بیان کند و آنچه را که اشتباه و نادرست می داند مورد انتقاد و اعتراض قرار دهد این حقوق سیاسی که اسلام به زن عطا کرده است، جایگاه رفیع زن و موقعیت وی را در اسلام بیان می کند.
  5. زن می تواند از طریق مشارکت در موسسه های جامعه مدنی عضو فعال در جامعه باشد و کارشناسی های علمی و عملی خود را برای ساختن دولت و موسسه های داخلی بیان کند. زن همچنین می تواند در عرصه های مختلف که با طبیعت زن بودن وی مناسب و سازگار است همانگونه که آیت الله فیاض بیان کرده است فعالیت کند.
  6. کسانی که فعالیت زنان را در عرصه های سیاسی، شغلی و اجتماعی ممنوع می دانند به برخی از متون دینی استناد کرده اند اما در واقع این فهم به خاطر این بوده است که آنها آیات شریف را در غیر سیاق و دلالت شان قرار داده است. همچنین مانعین[36]، به احادیثی تمسک جسته که یا صحت آن ثابت نشده است و به فرض اینکه صحت آن ثابت شده باشد و آن روایات معتبر باشد آنها به زاویه دیگر نظر دارد همانگونه که مرجع عالیقدر آیت الله فیاض در مورد پاره آن متون دینی که فرودست بودن جایگاه زن و ممنوع بودن زن از فعالیت سیاسی و اجتماعی از آن فهمیده می شود توضیح داده است. این امر به ما این مساله را یاد می دهد که فهم درست و دقیق متون دینی و عدم تحمیل آن به چیزی که احتمال نمی دهد و عدم انصراف آن از دلالت و سیاق آن بسیار زیاد مهم است و لازم است متون دینی بصورت دقیق و درست آن مورد استنطاق جهت شناخت احکام قرار گیرد.
  7. پاسخ های آیت الله شیخ محمد اسحاق فیاض این ویژگی را دارا می باشد که همراه با فلسفه احکام، روح مفاهیمی دینی توضیح داده شده است و صرفا با بیان حلال و حرام اکتفا نشده است، بلکه با با استدلال و بیان فلسفه احکام و توضیح مفاهیم اسلامی همراه است به گونه ی که اشتباهی را که برخی گرفتار آن گردیده است برطرف می کند از قبیل مفهوم تسلط و قیمومیت مرد بر زن و مفهوم ولایت عام و مفهوم دولت اسلامی و دینی و مانند آن از مفاهیمی که از طریق بررسی نظریات شیخ فیاض در مورد جایگاه زن در نظام سیاسی اسلام بدست می آید.
  8. زن مسلمان می تواند از حقوق مشروع خود بصورت عملی استفاده کند و به مسائل بزرگ جامعه اهتمام بورزد و در فعالیت های مشروع سیاسی حضود داشته باشد و مسائل ثانوی و فرعی، وی را از اشتغال به مسائل مهم بازندارد و همچنین زن مسلمان نباید خود را در امور سطحی و تزئینات ظاهری غرق کرده و از تفکر، تعقل و رشد فکری بازبماند.

 

 

[1].  اهلیه المراه لتولی السلطه، الشیخ محمد مهدی شمس الدین، الموسسه الدولیه للدراسات والنشر، بیروت-لبنان، الطبعه الولی 1995م، ص 37.

[2] . یوم لاینفع مال و لا بنون الا من اتی الله بقلب سلیم.

[3] . وَ إِذا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتاعاً فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ. احزاب/ 53.

[4] . وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ. احزاب/33.

[5] . المسائل المستحدثه، الشیخ محمد اسحاق الفیاض، موسسه محمد معرفی الثقافیه، الکویت، الطبعه الاولی، 1426ه 2005 م، ص 253.

[6] . الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ. نساء/34.

[7] . المسائل المستحدثه، الشیخ محمد اسحاق الفیاض، موسسه محمد معرفی الثقافیه، الکویت، الطبعه الاولی، 1426ه 2005 م، ص 245.

[8] . اشاره به خانم مارگارت هیلدا تاچر (۱۳ اکتبر ۱۹۲۵ – ۸ آوریل ۲۰۱۳) معروف به بانوی آهنین (Iron Lady)، دارد وی نخستین نخست‌ وزیر زن تاریخ بریتانیا و همچنین رهبر سابق حزب محافظه‌کار بریتانیا بود. وی در سال ۱۹۷۵ به رهبری این حزب برگزیده و چند سال بعد در ۱۹۷۹ با شعار بهبود اوضاع اقتصادی از سوی محافظه‌کاران نامزد شد و به نخست‌وزیری بریتانیای کبیر رسید و تا سال ۱۹۹۰ در هر دو سمت باقی‌ماند. تاچر تنها زنی در بریتانیا است که تاکنون دارای این دو پست به صورت هم‌زمان بوده‌است. از نظر صلابت سیاسی وی را هم تراز وینستون چرچیل نخست‌وزیر مشهور و با نفوذ دهه‌های ۴۰ و ۵۰ بریتانیا می‌دانند. حمایت تاچر از بازار آزاد، کاهش خدمات دولتی و واگذاری سازمان‌های دولتی به بخش خصوصی، برخی از سیاست‌های مشهور او بود که به «تاچریسم» معروف است. پافشاری بر سیاست‌های اقتدارگرایانه و محافظه‌کارانه وی که منتقدان بسیاری داشت و مقابله او با قدرت گرفتن اتحادیه‌های کارگری در بریتانیا او را به «بانوی آهنین» مشهور کرد.

[9] . المسائل المستحدثه، الشیخ محمد اسحاق الفیاض، موسسه محمد معرفی الثقافیه، الکویت، الطبعه الاولی، 1426ه 2005 م، ص 246.

[10] .  المسائل المستحدثه، الشیخ محمد اسحاق الفیاض، موسسه محمد معرفی الثقافیه، الکویت، الطبعه الاولی، 1426ه 2005 م، ص 246.

[11] . مستند العروه الوثقی، کتاب الصوم، السید الخوئی، المطبعه العلمیه، قم، ایران؛ طبع، 1407 ه ج 2، ص 361.

[12] . منهاج الصالحین، السید الخوئی، ج 2، ص 281, مساله 1407.

[13] . المسائل المنتخبه، الشیخ محمد اسحاق الفیاض، دارالبذره، النجف، العراق، ص 314، مساله رقم 718.

[14] . منهاج الصالحین، السید السیستانی، دارالکتاب العربی، بیروت، لبنان، الطبعه التاسعه، 1425 ه، 2004 م، ص 106، مساله 351.

[15] . مقصود از مطلق به این معنا است که مرد حق داشته باشد زن را از خارج شدن از منزل منع کند حتی اگر با حق کام جویی وی منافات نداشته باشد. مترجم

[16] . فَاِمسَاكٌ بِمَعروفٍ اَو تَسریحٌ بِاِحسانٍ. بقره / 229.

[17] . وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ . نساء / 19.

[18] . حقوق الزوجیه، الشیخ محمد مهدی شمس الدین، خلاصه کلام وی از صفحه 80 تا صفحه 91.

[19] . المسائل المستحدثه، الشیخ محمد اسحاق الفیاض، موسسه محمد معرفی الثقافیه، الکویت، الطبعه الاولی، 1426ه 2005 م، ص 253.

[20] . المسائل المستحدثه، الشیخ محمد اسحاق الفیاض، موسسه محمد معرفی الثقافیه، الکویت، الطبعه الاولی، 1426ه 2005 م، ص 253 – 254.

[21] . . المسائل المستحدثه، الشیخ محمد اسحاق الفیاض، موسسه محمد معرفی الثقافیه، الکویت، الطبعه الاولی، 1426ه 2005 م، ص 237.

[22] . المسائل المستحدثه، الشیخ محمد اسحاق الفیاض، موسسه محمد معرفی الثقافیه، الکویت، الطبعه الاولی، 1426ه 2005 م، ص 237.

[23] . المسائل المستحدثه، الشیخ محمد اسحاق الفیاض، موسسه محمد معرفی الثقافیه، الکویت، الطبعه الاولی، 1426ه 2005 م، ص 243.

 

[24] . المسائل المستحدثه، الشیخ محمد اسحاق الفیاض، موسسه محمد معرفی الثقافیه، الکویت، الطبعه الاولی، 1426ه 2005 م، ص 235.

[25]  . المسائل المستحدثه، الشیخ محمد اسحاق الفیاض، موسسه محمد معرفی الثقافیه، الکویت، الطبعه الاولی، 1426ه 2005 م، ص 235.

 

[26] . المسائل المستحدثه، الشیخ محمد اسحاق الفیاض، موسسه محمد معرفی الثقافیه، الکویت، الطبعه الاولی، 1426ه 2005 م، ص 235.

 

[27] . اهلیه المراه لتولی السلطه، الشیخ محمد مهدی شمس الدین، الموسسه الدولیه للدراسات والنشر، بیروت-لبنان، الطبعه الولی 1995م، ص 42- 43.

[28] . المسائل المستحدثه، الشیخ محمد اسحاق الفیاض، موسسه محمد معرفی الثقافیه، الکویت، الطبعه الاولی، 1426ه 2005 م، ص 232 – 233.

[29] . المسائل المستحدثه، الشیخ محمد اسحاق الفیاض، موسسه محمد معرفی الثقافیه، الکویت، الطبعه الاولی، 1426ه 2005 م، ص 232.

[30] . اهلیه المراه لتولی السلطه، الشیخ محمد مهدی شمس الدین، الموسسه الدولیه للدراسات والنشر، بیروت-لبنان، الطبعه الولی 1995م، ص 41.

[31] . المسائل المستحدثه، الشیخ محمد اسحاق الفیاض، موسسه محمد معرفی الثقافیه، الکویت، الطبعه الاولی، 1426ه 2005 م، ص 234.

[32] . المسائل المستحدثه، الشیخ محمد اسحاق الفیاض، موسسه محمد معرفی الثقافیه، الکویت، الطبعه الاولی، 1426ه 2005 م، ص 234.

 

[33] . افکار فی العمل التطوعی، عبدالله احمد الیوسف، ص 19 – 20.

[34] . المسائل المستحدثه، الشیخ محمد اسحاق الفیاض، موسسه محمد معرفی الثقافیه، الکویت، الطبعه الاولی، 1426ه 2005 م، ص 239.

[35] . المسائل المستحدثه، الشیخ محمد اسحاق الفیاض، موسسه محمد معرفی الثقافیه، الکویت، الطبعه الاولی، 1426ه 2005 م، ص 239.

[36] . مقصود از مانعین کسانی می باشند که معتقدند زنان از نظر شرعی حق ندارند فعالیت سیاسی و اجتماعی داشته باشند. مترجم

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها